سرچشمه:
صفحه فیس بوک احمد قدرتی پور
قدرت فسادآور است
میم حجری
1
قدرت فسادآور است.
·
این شعار نه کشف جدیدی و نه شعار
جدیدی است.
·
این شعار دیرآشنائی است که از عوام
الناس با سواد و بی سواد همه روزه و بکرات می توان شنید.
·
این شعار باید مورد بررسی عینی و
همه جانبه قرار گیرد.
·
این شعار بلحاظ تجربی و نظری
نادرست است، اگر چه حاوی ذراتی از حقیقت است و درست به همین دلیل مورد پذیرش
فراگیر قرار می گیرد.
2
·
قدرت و یا اوتوریته ـ مثل هر چیز
دیگر ـ می تواند مورد سوء استفاده قرار گیرد، ولی حتما نباید منبع و موجد فساد
باشد.
·
قدرت و اوتوریته نه پدیده ای مجرد
و یا انتزاعی، بلکه پدیده ای مشخص است وباید بطور مشخص بررسی شود.
·
منبع رونق و یا فساد نه اوتوریته
درخود و انتزاعی، بلکه نهاد و یا همبود و یا طبقه و گروهی است که اوتوریته خود را مادیت
می بخشد و برقرار می سازد.
·
مثلا اوتوریته مادر و یا پدر در
خانواده بندرت به فساد آندو و یا خانواده
منجر می شود.
·
این اوتوریته و قدرت عمدتا نقش مثبت
و سازنده ایفا می کند.
·
در ضرورت و لزوم مبرم این قدرت و
یا اوتوریته می توان گفت که اصولا بدون این اوتوریته طبیعی، غریزی، فردی، گروهی و اجتماعی
هیچ سیستم طبیعی و یا اجتماعی دوام نمی
آورد.
3
·
حتی حشرات و جانوران در چارچوب
دیالک تیک خودمختاری و هیرارشی خودپوئی بسر می برند.
·
در غیر این صورت نمی توانند ادامه
حیات دهند و به حفظ و تکثیر نوع خود نایل آیند.
·
هرم هیرارشی (سلسله مراتب) حاکی از
وجود بی چون و چرای اوتوریته معینی است.
·
مثال روشن در این زمینه جنگ های چه
بسا مرگ آور جانوران بر سر اعلام، اثبات، حفظ و تحکیم مستمر اوتوریته خویش است تا
تکثیر مطلوب نوع امکان پذیر گردد.
·
وجود ملکه کذائی در همبود زنبوران
و مورچگان نیز بر نوعی هیرارشی و اوتوریته طبیعی و غریزی دلالت دارد.
·
اوتوریته و قدرت یک نیاز طبیعی و
غریزی و اجتماعی است.
·
حتی در اندام (ارگانیسم) هر موجودی
نوعی هیرارشی و لاجرم اوتوریته وجود دارد.
4
قدرت فسادآور است.
·
وجود هیراشی، اوتوریته و قدرت در همه
سیستم ها و زیرسیستم های جامعه بشری نیز ضرورت صرفنظرناپذیر دارد.
·
هیچ خانه و کارخانه و اداره و شرکت
و مدرسه و محفلی نمی تواند بدون هرم هیرارشی مربوطه ادامه حیات دهد، حفظ شود،
تحکیم و توسعه یابد.
·
وجود اوتوریته و قدرت در هر صورت
نه منبع محض فساد، بلکه یک ضرورت مبرم بوده، است و خواهد بود.
5
قدرت فسادآور است.
·
وقتی جامعه ای دستخوش تحول می شود،
مثلا انقلابی و یا ضد انقلابی پیروز می گردد، در هرج و مرج نو پدید می توان اشتیاق
سوزان مردم را به تشکیل هرچه سریعتر اوتوریته جدید و پر کردن جای خالی اوتوریته از
بین رفته با پوست و گوشت خود احساس کرد.
·
مثال روشن، فرار شاه، تسلیم ارتش و
فروپاشی اوتوریته حاکم بود.
·
در چنین خلئی است که خلق نه حتما
داوطلبانه و به میل و اراده خویش، بلکه بالضروره به اوتوریته جدید تمکین می کند تا
همزیستی اعضای جامعه امکان پذیر گردد.
6
قدرت فسادآور است.
·
اکنون این مسئله پیش می آید که اگر
میان دو قطب تضاد اصلی جامعه مثلا دو قطب کار و سرمایه تناسب قوا بر قرار باشد،
یعنی اگر کفه ترازوی قدرت به نفع هیچکدام سنگینی نکند، تا خلأ قدرت پر شود، چه می
شود؟
7
قدرت فسادآور است.
·
در این جور شراط است که درایت
رهبری حزب سیاسی، نقش غول آسای تاریخ دگرگونسازی به عهده می گیرد تا با بستن پیمان های تاکتیکی اتحاد
با اقشار و طبقاتی، تناسب قوا را به نفع خود تغییر دهد.
·
در آلمان ظاهرا چنین شرایطی برقرار
بوده است:
·
این انتقادی است که حزب کمونیست
آلمان از خود کرده است:
·
بنظر آن، اگر حزب کمونیست آلمان با
سوسیال ـ دموکراسی در آن زمان متحد شده بود، پیروزی ناسیونال ـ سوسیالیسم عملی نمی
شد و نه تنها آلمان، بلکه جهان رنگ دیگر به خود می گرفت.
·
احتمالا به همین دلیل بوده که حزب کمونیست
چین با کومین تانک (حزب بورژوائی چین) در مبارزه رهائی بخش ضد امپریالیستی (ژاپنی)
پیمان اتحاد می بندد.
8
قدرت فسادآور است.
·
اکنون این سؤال پیش می آید که چرا
و به چه دلیل علیرغم ضرورت مبرم اوتوریته، این شعار، جاذبه همه جانبه ای کسب می کند
و به طرق مختلف و متنوع ـ آشکار و نهان ـ تبلیغ می شود؟
9
قدرت فسادآور است.
·
ما فکر می کنیم که این شعار ـ
صرفنظر از نیات کسانی که آن را به هر دلیلی بر زبان می رانند ـ مهر ایدئولوژیکی
طبقه حاکمه را بر پیشانی خود دارد.
·
چرا ما به این نظر می رسییم؟
·
چگونه می تواند طبقه اجتماعی ئی که
اوتوریته و قدرت ضروری ترین و حیاتی ترین ابزار حکومت و حاکمیت برای او ست، این
چنین پیگیرانه و سرسختانه به تحقیر مستمر قدرت و اوتوریته بپردازد؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر