تحلیلی
از شین میم شین
سیاوش
کسرائی
( 1305 ـ 1374) (اصفهان ـ وین)
1
ای واژه خجسته، ای آزادی!
با این همه خطا
با این همه شکست که ما را ست
آیا به عمر من تو تولد خواهی یافت؟
1
·
سیاوش در این بند آغازین شعر، واژه آزادی را واژه ای
خجسته تلقی می کند و مورد خطاب قرار می دهد.
·
سیاوش با آزادی در این بند شعر به مثابه دوستی دیرین و
مطمئن به درد دل می پردازد.
2
·
این بند شعر سرشته به اندوه است.
·
اندوه فدا شدن جوانان میهن.
·
اندوه شکست تلاش جوانان در سیاهکل.
·
شکست، همیشه اندوه و آه و افسوس خاصی را در روان شکست
خوردگان ایجاد می کند.
3
·
سیاوش به تولد دیر یا زود آزادی ایمانی خارائین دارد.
·
ولی در این زمینه که تولد آزادی را خود به چشم خود
ببیند، تردید دارد.
4
·
مسئله سیاوش در این بند شعر، گذار مفهوم خجسته آزادی از
خطه نظر به عالم عمل است، از خطه ایده به عالم ماده، از خطه تئوری به عالم پراتیک.
5
·
مسئله سیاوش در این بند شعر، مادیت، واقعیت و جسمیت یابی
روح به مثابه ایده آزادی است.
·
مسئله استحاله شعور است به وجود.
·
مسئله برونی و مرئی شدن و تجسم ایده درونی و نامرئی است.
·
مسئله قانونی ـ نهادین گشتن اندیشه آزادی است.
6
·
در کشور سیاوش که استبداد و اختناق و سرکوب سنتی چندین هزار ساله دارد،
واژه ها ـ خواسته و ناخواسته ـ از صراحت خود تهی شده اند، با مفاهیم چند پهلو پر
گشته اند و لذا به امید فانتزی مستمع رها شده
اند.
·
دیالک تیک واژه و مفهوم در این مورد بخصوص، دیالک تیک
واژه آزادی و مفهوم آزادی بسط و تعمیم دیالک تیک فرم و محتوا ست.
7
·
ورود ژاندارمی به مسجد همان و دعای بالا بلند واعظ برای
سلامتی و طول عمر شاهنشاه اسلام همان.
·
واژه «شاهنشاه اسلام»
را ژاندارم با مفهوم «محمد رضا شاه» پر خواهد کرد
و فئودال خانه خراب از «انقلاب سفید» با مفهوم «امام زمان»
و یا بعدها یا مفهوم «امام خمینی!»
·
در جامعه سیاوش، این
مستمع است که باید به زور فانتزی و تخیل خلاق خود مختار
خود، واژه ها را بطور سوبژکتیف و دلبخواهی معنی
کند.
·
بدین طریق است، که ملتی غنی بلحاظ فانتزی، ولی فقیر بلحاظ خوداندیشی،
شناخت و شعور قوام می یابد.
·
بدین طریق است که بیگانگی واژه
ها به بیگانگی انسان ها اضافه می شود.
8
·
آنگاه، واژه ها، دیگر حاوی محتوای
مفهومی معین و روشن و صریحی نیستند.
·
آنگاه، واژه ها تعین فرهنگی استاندارد خود را از دست می دهند.
·
آنگاه، هر ننه مرده ای هر چه دلش خواست می نویسد و چون واژه ها
بطور سرسری و دلبخواهی قابل تعریف و تعبیر و تفسیرند، هرکس از ظن خود برداشتی از نوشته او می کند و تردیدآمیزی نظر استخراج شده، پیشاپیش برنامه ریزی شده است.
9
·
هیچکس منظور واقعی صاحب سخن
را نمی فهمد.
·
بدین طریق، فرهنگی خودسر و بی انضباط و لگام گسیخته
تشکیل می یابد.
·
از این روست که امروز تعریف
حتی الامکان دقیق مفاهیم به وظیفه ای مهم برای روشنفکران
ارگانیک پرولتاریا بدل شده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر