آفرینش استدلال
ناصر کاخساز
سرچشمه:
اخبار روز
شین میم
شین
مشاهده،
کاخ پوشالی تساوی را درهم میریزد.
1
·
معلوم نیست که منظور مار از مفهوم
«مشاهده» چیست و مشاهده مظلوم و بی گناه به چه دلیل خصلت سیل بنیانکن به خود می
گیرد و «کاخ پوشالی تساوی را در هم می ریزد.»
2
·
مشاهده را در فرم بنیادی اش می توان در حیوانات نیز
یافت.
·
مشاهده از رفتار بطور غریزی مشروط حیوانات نسبت به محیط زیست ناشی می شود و فرم عمل (اکت)
نویروفیزیولوژیکی ئی را دارد.
·
گربه و عقاب و شیر و ببر و پلنگ
نیز به ساز و برگ مشاهده مجهزند.
·
اما علاوه بر اینها همه، این حکم
ناصر کاخساز به چه معنی است؟
3
مشاهده،
کاخ پوشالی تساوی را درهم میریزد.
·
این حکم ناصر کاخساز از جهان بینی ایشان
پرده برمی دارد:
·
بزعم ایشان، مشاهده همان و لرزه
افتادن بر ارکان جامعه و جهان همان.
·
اگر مشاهده را حتی با شناخت همه
جانبه جامعه و جهان جایگزین کنیم، به بی پایه بودن تجربی و عملی و نظری ادعای مار
پی می بریم.
·
با مشاهده صرف، هیچ تزلزلی بر
ارکان هیچ چیزی نمی افتد.
·
مشاهده کرد و کاری معرفتی است.
·
با مشاهده فقط می توان معرفت و شناخت
معینی را و به عبارت دقیقتر معرفت و شناخت سابق را نفی کرد و نه چیزها، پدیده ها و
سیستم های مادی را.
·
برای تغییر چیزها، پدیده ها و
سیستم های مادی به قوه مادی نیاز است.
·
موضع نظری مار را هگلیانیست های جوان
هم در قرن نوزدهم نمایندگی می کردند.
·
آنها فکر می کردند که با با رد
عقاید مذهبی مردم، وضغ عوض می شود.
4
مشاهده،
کاخ پوشالی تساوی را درهم میریزد.
·
هگلیانیست های جوان هم مثل ناصر
کاخساز ایدئالیست بوده اند:
·
یعنی روح را، ایده و اندیشه را بر
ماده مقدم دانسته اند.
·
شکی نیست که برای تغییر وضع موجود
به تئوری تغییر (تئوری انقلابی) نیاز مبرم هست.
·
ولی تعیین کننده در دیالک تیک
تئوری و پراتیک (نظر و عمل) پراتیک (عمل) است.
·
مشاهده به تنهائی نمی تواند کمترین
تغییری درچیزی پدید آورد.
·
حتی حوای مادر به این حقیقت امر
وقوف دارد و لذا به اعتراض می پرسد:
5
حوا
گفت:
مشاهده
به تساوی چه ربطی دارد؟
·
از همین سؤال ژرف حوای مادر می
توان دریافت که ضعیفه اگر هم ناقص العقل تر از
ابلیس باشد، باز هم خر نیست.
·
مشاهده چرا و به چه دلیل باید خصم
سوگند خورده تساوی باشد.
مار
گفت:
تشخیص
تفاوت ها کارکرد دیدن است. اگر تفاوت ها را نبینی به این معنا ست که نگاه میکنی
اما نمیبینی.
تشخیص
شباهت و تساوی مرحلهی بعدی تشخیص تفاوت است.
یعنی
شباهتها را انسان پس از تشخیص تفاوت ها تشخیص خواهد داد.
1
مار
گفت:
تشخیص
تفاوت ها کارکرد دیدن است.
·
مار اکنون بسان شعبده بازی تردست برای
مشاهده فونکسیون (کارکرد) تعیین می کند.
·
شکی نیست که بکمک مشاهده می توان
به برخی از تفاوت های سطحی و ظاهری چیزها، پدیده ها و سیستم ها پی برد، ولی به
خیلی از خواص و مشخصات دیگر آنها نیز به همین سان.
·
ترفند استدلالی مارها و ابلیس ها همیشه
از همین قرار است.
·
اول یاوه ای را به مثابه قانون به
خورد خلایق می دهند و بعد در پیاله ی یاوه ی قانون واره گشته، زهر ایدئولوژیکی خود
را به حلق آنها می ریزند.
2
اگر
تفاوت ها را نبینی به این معنا ست که نگاه میکنی اما نمیبینی.
·
مار اکنون به مطلق کردن تفاوت ها
کمر می بندد:
·
ندیدن تفاوت ها همان و کور و خر و نابینا
بودن همان.
·
فرم این فرمولبندی را ناصر کاخساز
از برتولت برشت (نمایشنامه گالیله) اقتباس کرده اند:
·
شاگر گالیله می گوید:
·
«من
می بینم که زمین ساکن است!»
·
گالیله در واکنش به یاوه او می
گوید:
·
«تو
فقط زل می زنی، ولی نمی بینی.
·
زل زدن با دیدن یکی نیست!»
3
اگر
تفاوت ها را نبینی به این معنا ست که نگاه میکنی اما نمیبینی.
·
دیری است که همه بلندگوهای مأمور و
معذور طبقه حاکمه همین یاوه مار را در زر ورق های مختلف و متنوع ارزانی هر رهگذر
می کنند:
·
بزعم حضرات، مهم تر از دیدن تفاوت
ها و پاسداری جانبازانه از تفاوت های موجود، هنری و وظیفه و تکلیفی وجود ندارد.
·
حق با پیر مرد دهقان بود که می گفت،
که در رادیو ابلیس لانه کرده است.
·
در رسانه های متنوع تمام ارضی
واقعا هم طبقه حاکمه لانه کرده است و سودائی جز تخریب شعور توده ندارد.
·
تفاوت اما به چه معنی است که ندیدن
آن به معنی خریت و نابینائی است؟
4
اگر
تفاوت ها را نبینی به این معنا ست که نگاه میکنی اما نمیبینی.
·
ما در هستی عینی و نتیجتا در عالم
تفکر با سه مفهوم مختلف زیر سر و کار داریم:
·
فرق
·
تفاوت
·
تضاد
·
فرق و یا اختلاف بیانگر سطح نازلی
از تمایزهای موجود میان چیزها، پدیده ها و سیستم ها ست.
·
فرق اما در روند توسعه خود می
تواند تعمیق شود و به تمایز جدی تر منجر شود.
·
تفاوت بیانگر اختلافات عمیقتر است.
·
تفاوت نیز در روند رشد خود می
تواند به تضاد توسعه یابد.
·
تضاد میان چیزها، پدیده ها و سیستم
ها بیانگر اختلافات و تفاوت های بمراتب ژرفتر است.
·
عکس این جریان نیز امکان پذیر است:
·
تبدیل تضاد به تفاوت و تبدیل تفاوت
به فرق.
5
اگر
تفاوت ها را نبینی به این معنا ست که نگاه میکنی اما نمیبینی.
·
تفاوت به رابطه مبتنی بر عدم
انطباق میان ابژکت های مادی و یا فکری بلحاظ خواص و مشخصات معین اطلاق می شود.
·
مفهوم تفاوت در فلسفه مارکسیستی
در پیوند دیالک تیکی تنگاتنگ با مفهوم هویت قرار دارد.
·
هر اوبژکت و سیستم ـ به عنوان
ابژکت، سیستم نسبتا ثابت ـ بمثابه اوبژکتی
که دستخوش تغییر است، با خودش یکسان است، یعنی هویت
(چیستائی) خود را حفظ می کند، اما در عین حال درجریان حرکت و تغییر خود و همچنین
بدلیل ساختار بغرنج خود، نشاندهنده تعین های متفاوت است.
·
بنابرین، هر ابژکت، سیستم و غیره وحدتی است از هویت و تفاوت.
·
ماده متحرک را نمی توان جوهری
مطلق، تغییر ناپذیر و عاری از تفاوت تلقی کرد.
·
نمی توان ادعا کرد که ماده
متحرک به مثابه جوهر تغییرناپذیر و مطلق، تفاوت ها را بعدها پدید می آورد.
·
ماده تنها بمثابه تنوع لایتناهی
فرم های وجودی، فرم های ساختاری، فرم های حرکتی و فرم های توسعه ی کمی و کیفی
متفاوت خود وجود دارد و می تواند وجود داشته باشد.
·
بنظر ابلیس در بهشت برین همه
چیز در سکون مطلق قرار دارند و بهشت برین «کاخ پوشالی تساوی» است و بس.
6
اگر
تفاوت ها را نبینی به این معنا ست که نگاه میکنی اما نمیبینی.
·
همین ادعای ابلیس در مورد تفاوت ها
را می توان در مورد هویت ها (تشابهات) نیز بر زبان راند.
·
از همین شیوه نگرش ناصر کاخساز می
توان به اسلوب (متد) فکری ایشان پی برد.
·
متد فکری ایشان متافیزیکی (ضد دیالک
تیکی) است.
·
ایشان دیالک تیک تفاوت و هویت را
تخریب می کنند، هویت را در لفافه تساوی کذائی تحقیر می کنند و تفاوت را تجلیل.
·
می توان گفت که ایشان دیالک تیک
تفاوت و هویت را به شکل دوئالیسم همه چیز و هیچ بسط و تعمیم می دهند و زمینه را برای
عوامفریبی آماده می سازند.
7
تشخیص
شباهت و تساوی مرحله ی بعدی تشخیص تفاوت است.
·
مار هفت خط و خال به همین می
گویند:
·
بزعم ناصر کاخساز روند مشاهده سیری
مبتنی بر اصل «یا این و یا آن» دارد:
·
اول باید تفاوت ها را دید و بعد نوبت
به دیدن هویت ها می رسد.
·
معلوم نیست که مار بنا بر کدامین
دلیل تجربی به این ادعای یاوه و بی پایه رسیده است.
·
به چه دلیل دیدن تشابهات و هویت ها
ثانوی است، ولی دیدن تفاوت ها نخستین؟
·
اتفاقا بنا بر تجربه بشری، دیدن
هویت ها آسانتر از کشف تفاوت ها ست.
·
به عنوان مثال همه آدم ها آدم اند.
·
یعنی هویت واحدی را نمودار می
سازند.
·
حتی جانوران قادر به تمیز هویت ها هستند.
·
هنر اما کشف تفاوت ها و تضادها ست.
·
برای این کار باید از مشاهده به آزمایش
گذشت.
·
باید از شناخت حسی به شناخت عقلی و
از شناخت تجربی به شناخت نظری پل زد.
·
درست به همین دلیل است که طبقات
دارا کاخ ها و ویلاها و کشتی های لوکس چندین میلیون دلاری می خرند، زن های شیک و
زیبا به همراه می برند، بلحاظ پوشش و رفتار تفاوت خود را با توده زحمتکش به رخ خلایق
می کشند.
·
اگر دیدن تفاوت ها به این آسانی ها
که مار تصور می کند، می بود، این بیچاره ها اینهمه زحمت بیهوده به خود نمی دادند.
·
به همین دلیل است که سعدی هشدار می
دهد:
در بیشه گمان مبر که «خال»ی است
شاید که پلنگ خفته باشد.
·
دیدن بیشه خالخالی آسان است، کشف تفاوت
ها اما دشوار.
·
برای اینکه تفاوت ها بر خلاف هویت
ها، مستورند و به همین دلیل باید هشیار بود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر