۱۳۹۲ شهریور ۱۱, دوشنبه

سیری در جهان بینی ناصر کاخساز (2 )


آفرینش استدلال
ناصر کاخساز
سرچشمه:
اخبار روز
شین میم شین
 
مشاهده، کاخ پوشالی تساوی را درهم می‌ریزد.

1

·        معلوم نیست که منظور مار از مفهوم «مشاهده» چیست و مشاهده مظلوم و بی گناه به چه دلیل خصلت سیل بنیانکن به خود می گیرد و «کاخ پوشالی تساوی را در هم می ریزد.»

2

·        مشاهده را در فرم بنیادی اش می توان در حیوانات نیز یافت.
·        مشاهده از رفتار بطور غریزی مشروط حیوانات نسبت به محیط زیست ناشی می شود و فرم عمل (اکت) نویروفیزیولوژیکی ئی را دارد.
·        گربه و عقاب و شیر و ببر و پلنگ نیز به ساز و برگ مشاهده مجهزند.

·        اما علاوه بر اینها همه، این حکم ناصر کاخساز به چه معنی است؟

3
مشاهده، کاخ پوشالی تساوی را درهم می‌ریزد.

·        این حکم ناصر کاخساز از جهان بینی ایشان پرده برمی دارد:
·        بزعم ایشان، مشاهده همان و لرزه افتادن بر ارکان جامعه و جهان همان.

·        اگر مشاهده را حتی با شناخت همه جانبه جامعه و جهان جایگزین کنیم، به بی پایه بودن تجربی و عملی و نظری ادعای مار پی می بریم.
·        با مشاهده صرف، هیچ تزلزلی بر ارکان هیچ چیزی نمی افتد.

·        مشاهده کرد و کاری معرفتی است.
·        با مشاهده فقط می توان معرفت و شناخت معینی را و به عبارت دقیقتر معرفت و شناخت سابق را نفی کرد و نه چیزها، پدیده ها و سیستم های مادی را.
·        برای تغییر چیزها، پدیده ها و سیستم های مادی به قوه مادی نیاز است.
·        موضع نظری مار را هگلیانیست های جوان هم در قرن نوزدهم نمایندگی می کردند.
·        آنها فکر می کردند که با با رد عقاید مذهبی مردم، وضغ عوض می شود.

4
مشاهده، کاخ پوشالی تساوی را درهم می‌ریزد.

·        هگلیانیست های جوان هم مثل ناصر کاخساز ایدئالیست بوده اند:
·        یعنی روح را، ایده و اندیشه را بر ماده مقدم دانسته اند.
·        شکی نیست که برای تغییر وضع موجود به تئوری تغییر (تئوری انقلابی) نیاز مبرم هست.
·        ولی تعیین کننده در دیالک تیک تئوری و پراتیک (نظر و عمل) پراتیک (عمل) است.
·        مشاهده به تنهائی نمی تواند کمترین تغییری درچیزی پدید آورد.  

·        حتی حوای مادر به این حقیقت امر وقوف دارد و لذا به اعتراض می پرسد:      

5
حوا گفت:
مشاهده به تساوی چه ربطی دارد؟

·        از همین سؤال ژرف حوای مادر می توان دریافت که ضعیفه اگر هم ناقص العقل تر از  ابلیس باشد، باز هم خر نیست.

·        مشاهده چرا و به چه دلیل باید خصم سوگند خورده تساوی باشد.

مار گفت:
تشخیص تفاوت ها کارکرد دیدن است. اگر تفاوت ها را نبینی به این معنا ست که نگاه می‌کنی اما نمی‌بینی.
تشخیص شباهت و تساوی مرحله‌ی بعدی تشخیص تفاوت‌ است.
یعنی شباهت‌ها را انسان پس از تشخیص تفاوت ها تشخیص خواهد داد.

1

 مار گفت:
تشخیص تفاوت ها کارکرد دیدن است.

·        مار اکنون بسان شعبده بازی تردست برای مشاهده فونکسیون (کارکرد) تعیین می کند.
·        شکی نیست که بکمک مشاهده می توان به برخی از تفاوت های سطحی و ظاهری چیزها، پدیده ها و سیستم ها پی برد، ولی به خیلی از خواص و مشخصات دیگر آنها نیز به همین سان.

·        ترفند استدلالی مارها و ابلیس ها همیشه از همین قرار است.
·        اول یاوه ای را به مثابه قانون به خورد خلایق می دهند و بعد در پیاله ی یاوه ی قانون واره گشته، زهر ایدئولوژیکی خود را به حلق آنها می ریزند.    

2

 اگر تفاوت ها را نبینی به این معنا ست که نگاه می‌کنی اما نمی‌بینی.

·        مار اکنون به مطلق کردن تفاوت ها کمر می بندد:
·        ندیدن تفاوت ها همان و کور و خر و نابینا بودن همان.

·        فرم این فرمولبندی را ناصر کاخساز از برتولت برشت (نمایشنامه گالیله) اقتباس کرده اند:
·        شاگر گالیله می گوید:
·        «من می بینم که زمین ساکن است!»

·        گالیله در واکنش به یاوه او می گوید:
·        «تو فقط زل می زنی، ولی نمی بینی.
·        زل زدن با دیدن یکی نیست!»    

3
اگر تفاوت ها را نبینی به این معنا ست که نگاه می‌کنی اما نمی‌بینی.

·        دیری است که همه بلندگوهای مأمور و معذور طبقه حاکمه همین یاوه مار را در زر ورق های مختلف و متنوع ارزانی هر رهگذر می کنند:
·        بزعم حضرات، مهم تر از دیدن تفاوت ها و پاسداری جانبازانه از تفاوت های موجود، هنری و وظیفه و تکلیفی وجود ندارد.

·        حق با پیر مرد دهقان بود که می گفت، که در رادیو ابلیس لانه کرده است.
·        در رسانه های متنوع تمام ارضی واقعا هم طبقه حاکمه لانه کرده است و سودائی جز تخریب شعور توده ندارد.

·        تفاوت اما به چه معنی است که ندیدن آن به معنی خریت و نابینائی است؟

4
اگر تفاوت ها را نبینی به این معنا ست که نگاه می‌کنی اما نمی‌بینی.

·        ما در هستی عینی و نتیجتا در عالم تفکر با سه مفهوم مختلف زیر سر و کار داریم:
·        فرق
·        تفاوت
·        تضاد

·        فرق و یا اختلاف بیانگر سطح نازلی از تمایزهای موجود میان چیزها، پدیده ها و سیستم ها ست.
·        فرق اما در روند توسعه خود می تواند تعمیق شود و به تمایز جدی تر منجر شود.
·        تفاوت بیانگر اختلافات عمیقتر است.
·        تفاوت نیز در روند رشد خود می تواند به تضاد توسعه یابد.
·        تضاد میان چیزها، پدیده ها و سیستم ها بیانگر اختلافات و تفاوت های بمراتب ژرفتر است.
·        عکس این جریان نیز امکان پذیر است:
·        تبدیل تضاد به تفاوت و تبدیل تفاوت به فرق.

5
اگر تفاوت ها را نبینی به این معنا ست که نگاه می‌کنی اما نمی‌بینی.

·        تفاوت به رابطه مبتنی بر عدم انطباق میان ابژکت های مادی و یا فکری بلحاظ خواص و مشخصات معین اطلاق می شود.
·        مفهوم تفاوت در فلسفه مارکسیستی در پیوند دیالک تیکی تنگاتنگ با مفهوم هویت قرار دارد.
·        هر اوبژکت و سیستم ـ به عنوان ابژکت، سیستم  نسبتا ثابت ـ بمثابه اوبژکتی که دستخوش تغییر است، با خودش یکسان است، یعنی هویت (چیستائی) خود را حفظ می کند، اما در عین حال درجریان حرکت و تغییر خود و همچنین بدلیل ساختار بغرنج خود، نشاندهنده تعین های متفاوت است.
·        بنابرین، هر ابژکت، سیستم و غیره  وحدتی است از هویت و تفاوت.

·        ماده متحرک را نمی توان جوهری مطلق، تغییر ناپذیر و عاری از تفاوت تلقی کرد.
·        نمی توان ادعا کرد که ماده متحرک به مثابه جوهر تغییرناپذیر و مطلق، تفاوت ها را بعدها پدید می آورد.
·        ماده تنها بمثابه تنوع لایتناهی فرم های وجودی، فرم های ساختاری، فرم های حرکتی و فرم های توسعه ی کمی و کیفی متفاوت خود وجود دارد و می تواند وجود داشته باشد.
·        بنظر ابلیس در بهشت برین همه چیز در سکون مطلق قرار دارند و بهشت برین «کاخ پوشالی تساوی» است و بس.

6
اگر تفاوت ها را نبینی به این معنا ست که نگاه می‌کنی اما نمی‌بینی.

·        همین ادعای ابلیس در مورد تفاوت ها را می توان در مورد هویت ها (تشابهات) نیز بر زبان راند.
·        از همین شیوه نگرش ناصر کاخساز می توان به اسلوب (متد) فکری ایشان پی برد.
·        متد فکری ایشان متافیزیکی (ضد دیالک تیکی)  است.
·        ایشان دیالک تیک تفاوت و هویت را تخریب می کنند، هویت را در لفافه تساوی کذائی تحقیر می کنند و تفاوت را تجلیل.
·        می توان گفت که ایشان دیالک تیک تفاوت و هویت را به شکل دوئالیسم همه چیز و هیچ بسط و تعمیم می دهند و زمینه را برای عوامفریبی آماده می سازند.  

7
تشخیص شباهت و تساوی مرحله‌ ی بعدی تشخیص تفاوت‌ است.

·        مار هفت خط و خال به همین می گویند:
·        بزعم ناصر کاخساز روند مشاهده سیری مبتنی بر اصل «یا این و یا آن» دارد:
·        اول باید تفاوت ها را دید و بعد نوبت به دیدن هویت ها می رسد.

·        معلوم نیست که مار بنا بر کدامین دلیل تجربی به این ادعای یاوه و بی پایه رسیده است.

·        به چه دلیل دیدن تشابهات و هویت ها ثانوی است، ولی دیدن تفاوت ها نخستین؟

·        اتفاقا بنا بر تجربه بشری، دیدن هویت ها آسانتر از کشف تفاوت ها ست.
·        به عنوان مثال همه آدم ها آدم اند.
·        یعنی هویت واحدی را نمودار می سازند.
·        حتی جانوران قادر به تمیز هویت ها هستند.

·        هنر اما کشف تفاوت ها و تضادها ست.
·        برای این کار باید از مشاهده به آزمایش گذشت.
·        باید از شناخت حسی به شناخت عقلی و از شناخت تجربی به شناخت نظری پل زد.

·        درست به همین دلیل است که طبقات دارا کاخ ها و ویلاها و کشتی های لوکس چندین میلیون دلاری می خرند، زن های شیک و زیبا به همراه می برند، بلحاظ پوشش و رفتار تفاوت خود را با توده زحمتکش به رخ خلایق می کشند.
·        اگر دیدن تفاوت ها به این آسانی ها که مار تصور می کند، می بود، این بیچاره ها اینهمه زحمت بیهوده به خود نمی دادند.
·        به همین دلیل است که سعدی هشدار می دهد:

در بیشه گمان مبر که «خال»ی است
شاید که پلنگ خفته باشد.

·        دیدن بیشه خالخالی آسان است، کشف تفاوت ها اما دشوار.
·        برای اینکه تفاوت ها بر خلاف هویت ها، مستورند و به همین دلیل باید هشیار بود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر