مهرداد عارفانی
·
لاکردار
کار نمی کند که نمی کند
·
مشکل از
باطری نیست.
·
عقربه ها
با دست، عقب جلو می شوند
·
ولی
·
با تقویم
روی میز چه کنم؟
·
مانده
روی ظهر تابستان شصت و هفت
·
دست به
دست هم داده اند
·
یکی روی
دیوار
·
دیگری
روی میز،
·
برای
همین کسی تکان نمی خورد.
·
پدرم با
دهان باز، روی ایوان
·
صدای موج
از خزر نمی آید
·
آفتاب نه
می رود، نه می ماند
·
این ابر
·
گوشه ی
کوه ـ سی سال می شود ـ نیامده تا ببارد
·
برادرم
نه قد می کشد
·
نه مدرسه
می رود.
·
دست می
زنم به شانه اش
·
استخوان
هاش با لباس می ریزد.
·
مادرم در
آشپزخانه ایستاده
·
بی حرکت
·
صدا می زنم
·
داد می
زنم
·
جیغ می
زنم
·
با دست و
پای کثیف می دوم در سالن
·
پیر شده
ام
·
پیر تر
از مادربزرگ
·
ولی
·
ملحفه
های شسته روی بند، خشک نمی شود
·
دارم قدم
می زنم
·
روی شن
·
قلوه سنگ
·
رودخانه
ی مرداد کم آب است
·
ماهی های
کوچکی دارد تابستان
·
تمام شان
جوان و بی تجربه
·
فقط
پاییز
·
ماهی آزاد
می آمد
·
سینه خیز
از نبرد قلوه سنگ ها و بوی کوهستان
·
می ریخت
زیر پل
·
سرباز ها
و صیادان
·
آب قهوه
ای
·
گل و لای
·
دریا
طوفانی بود که ساکت ماند
·
مثل شیشه
·
آینه شد
·
نه آبی
یه آسمان را نشان می دهد حالا
·
نه خون
ریخته روی ماسه ها بخار می شود
·
رنگ به
رنگ هم نمی شود
·
نمی رود
توی خاکستری گم شود
·
با موجی
بلند
·
کف کرده،
بی صدا
·
اگر کسی
صدایم را می شنود
·
یک ساعت
با خودش بیاورد،
·
روی میخ
سالن آویزانش کنم
·
برادرم
را بیاورم
·
به مادرم
نشان بدهم
·
ساعت
دارد تکان می خورد
·
جارویش
را بردارد
·
تار عنکبوت
چسبیده به سقف را خودم کمک می کنم
·
که پاکش
کند.
·
پله ها
را برایش می شویم
·
حیاط را
تمیز تمیز
·
یک نفر
بیاید لطفا
·
تنهایی
دارم کار می دهم دست خودم
پایان
ویرایش از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر