اندوها كلمات من، كه در خون حلق آويز مي شوند!
جلال سرفراز
(آذر 67)
25 سال بر فاجعه ملی ـ کشتار زندانیان
سیاسی ـ گذشت.
گفتند:
«خانه تکانی می کنیم»
و «خانه» را از عاشقان آزادی و برابری
روبیدند.
انگار همین دیروز بود!
انگار همین امروز است!
· خدا را، خدا را مرگ،
· كه يكباره بر همه ی درها کوفت!
·
خدا را،
خدا را شاعران عصر من
·
كه
مرثيه سرايانند!
· نام ها
رويينه اند و بس.
·
تنها
نام ها رويينه اند و بس .
· رويينه تنان را هميشه چشمي يا پاشنه اي
رويينه نيست
·
و
مرگ را از درگاه ايشان ،
·
اگرچه از
سرِ ترديد درنگي، اما بازگشتي نبوده است.
·
آي
«آدمي خوار» متفرعن! ابديت گرسنه!
· تقدير ما بود اين شقه پيكرهاي آويخته بر دروازه ی
سنگستان،
·
يا
تدبير تو بود؟
· ما را كه آيين مان بهشت
خردمايگان بود،
·
اندوها
همزادان مان در توفان،
كه واعظان دروغزن بودند!
·
ما
را كه شانه هامان را پهلو با ستارگان بود
· اندوها پاهامان،
·
كه
خوراك موريانگان شد!
·
اندوها، فرزندان
من، كه بر فرش خون مي گذرند .
· اندوها ياران من،
·
گل
بر دهان و خنجر بر پهلو از عشق سخن مي گويند.
·
اندوها
همسران،
كه باز نمي گردند.
·
اندوها
مادران، كه پشت شيشه هاي گرد گرفته
·
به
گذرگاه بي عابر مي نگرند!
· اندوها كلمات من، كه در خون حلق آويز مي شوند!
·
· ما بر گذشتگان نوشتيم و
آيندگان بر ما خواهند نوشت،
·
که
برپا دارندگان آتش
·
و
سرایندگان گل سرخ را چشمان برفي سزا نبود.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر