سعدی
شیرازی
( ۵۶۸ -
۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت ششم
(گلستان با ب اول، ص 25 )
تحلیلی از شین میم شین
ملک گفت:
«موجب گرد آمدن سپاه و رعیت چه باشد؟»
وزیر گفت:
«پادشاه را کرم باید، تا بر او گرد آیند و رحمت، تا در پناه دولتش،
ایمن نشینند و تو را این هر دو نیست.»
·
معنی تحت اللفظی:
·
پادشاه پرسید:
·
«چگونه می توان سپاه و رعیت گرد آورد؟»
·
وزیر جواب داد:
·
«پادشاه باید بخشنده باشد،
تا رعایا و سپاه به جای فرار از او، حول او گرد آیند.
·
باید مهربان باشد تا در پناه دولت او احساس امنیت کنند.
·
و تو هیچکدام از این دو صفت و لیاقت را نداری.»
1
·
جوانشیر در میراث خویش تحت عنوان «حماسه داد» از خشم سلاطین
نسبت به وزرای خویش گزارش می دهد که از سلب مالکیت آغاز می شود و به اعدام در ملأ عام منتهی می گردد.
·
ولی نمی داند، که دلیل تشدید این تضاد کدام است.
·
در همین حکایت سعدی و نه فقط در این حکایت، می توان به یکی
از دلایل خشم سلاطین تهی مغز نسبت به وزرای خویش پی برد.
2
·
قشر اجتماعی موسوم به مشاور و ملازم و وزیر و غیره در دربار های فئودالی جهان به احتمال قوی
تجسم خرد عملی و نظری بوده است.
·
تجسم بارز خوداندیشی و جسارت ابراز نظر صریح و بی پرده بوده
است.
·
سؤال اما این است که چرا و به چه دلیل این قشر اجتماعی این
چنین بی پروا و بی اعتنا به منافع شخصی بسان شعله فروزانی در مقابل سلاطین قدر
قدرت خونریز قد می افرازند؟
3
·
دلیل این شیوه عمل و رفتار وزرا و ملازمان و مشاوران اصیل
در دربار ها در فونکسیون اجتماعی آنها ست.
·
آنها ایدئولوگ های طبقه حاکمه و منادی و مدافع منافع استراتژیکی
طبقه حاکمه بوده اند.
·
به همین دلیل برای انجام فونکسیون اجتماعی خویش پیشاپیش از
روی جسد خویش گذشته اند.
·
این شیوه رفتار فقط خاص وزرا و مشاورین ایرانی نبوده است.
·
در همه جای جهان چنین بوده است.
·
هر جا که جای این قشر اجتماعی خالی بوده، حاکمیت طبقه حاکمه
مضمحل شده است.
4
·
وقتی آنتونیو گرامشی از روشنفکران ارگانیک طبقه سخن می
گوید، منظورش همین قشر اجتماعی بلحاظ کمی اندک و بلحاظ کیفی مؤثر و چه بسا سرنوشت
ساز است.
·
سعادتمند طبقه ای که ایدئولوگ های خردمند و جسوری از این
دست دارد:
·
یعنی تجسم خوداندیشی و بیان صریح اندیشه خویش اند.
·
تجسم تشکیل نظر و انتقاد بی پرده است.
·
بی اعتنا به پیامدهای ممکنه.
5
وزیر گفت:
پادشاه را کرم باید، تا بر او گرد آیند.
·
اولین صفتی که وزیر خردمند و جسور از پادشاه انتظار دارد،
بخشش است.
·
منظور از بخشش اما چیست؟
6
·
دربار های فئودالی از قشری انگل تشکیل می یابند که رفاه خود
را مدیون فقر مهیب توده های مولد و زحمتکش است.
·
چنین قشر اجتماعی چیزی برای بخشش ندارد.
·
وزیر نیز از همین حقیقت امر با خبر است.
·
هدف وزیر و در حقیقت سعدی، انصاف و ملاحظه توده به هنگام
دریافت بهره و باج و خراج و غیره است.
·
سعدی خود بهترین نمونه از همین مشاوران، ملازمان و وزرا
بوده است.
·
سعدی ایدئولوگ ارگانیک طبقه حاکمه فئودالی ـ بنده داری بوده
است.
·
تمامت آثار سعدی وقف خدمت به ایدئولوژی طبقه حاکمه است.
·
هراس سعدی از این است که بهره کشی از توده به حدی شدید باشد
که رعایا از املاک اربابی فرار کنند، چرخ تولید اجتماعی از حرکت باز ایستد و جامعه
و همبود فرو پاشد.
7
وزیر گفت:
و رحمت، تا در پناه دولتش،
ایمن نشینند.
·
صفت دوم مهربانی پادشاه نسبت به توده است.
·
سؤال اما این است که چگونه می توان مهربان بود و ضمنا حکومت
کرد؟
·
سعدی به این حقایق
امور واقف است.
·
پدر او نیز از مشاوران و ملازمان سلاطین فارس بوده است.
·
سعدی به احتمال قوی اصول اساسی مشاورت را در مکتب پدر
آموخته است.
·
سعدی شیوه رفتار سلاطین با توده و حتی درباریان را در آثار
خویش با دقتی خارق العاده تعیین کرده است.
·
مهربانی سلطان را در چارچوبی دیالک تیکی تبیین کرده است:
·
نه چندان مهربان که احترام و اوتوریته سلطنتی لطمه بردارد و
نه چندان بی رحم و قسی القلب که عرض حال و مشاورت محال گردد.
8
وزیر گفت:
و تو را این هر دو نیست.
·
وقتی از شهامت خارق العاده وزرا و ملازمان و مشاوران دربار فئودالی
سخن می رود، منظور همین است.
·
صریحتر و بی پروا تر از این نمی توان عالی ترین مقام جامعه را، ظل
الله را مورد انتقاد قرار داد.
·
این در حقیقت نه مشاورت، بلکه انتقاد و هشدار و اخطار است.
·
وزیر در این رابطه نه فردی شخصی، بلکه فردی حقوقی است.
·
نماینده محض طبقه حاکمه فئودالی ـ بنده داری است.
·
زبان سرخ طبقه است.
·
به همین دلیل است که برای دفاع از منافع استراتژیکی طبقه از
روی جسد خویش حتی می گذرد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر