پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان شین میم شین
فصل اول
بخش سوم
آئینه پیشرفت اجتماعی ـ تاریخی ـ خوش
بینی معرفتی ـ موضعگیری معرفتی دموکراتیک فلسفه کلاسیک بورژوائی
·
با بررسی تاریخ توسعه فلسفه کلاسیک بورژوائی بطور کلی، باید
بی اعتنا به دینامیسم تناقض مند آن، به نکات زیز اشاره کرد:
الف
·
موتور فلسفه کلاسیک بورژوائی، پیشرفت اجتماعی ـ تاریخی آن
زمان بوده است.
ب
·
فلسفه کلاسیک بورژوائی
تحت نفوذ خوش بینی معرفتی و موضعگیری معرفتی دموکراتیک قرار داشته است:
·
یعنی منادی شعار زیر بوده است:
·
«شناخت برای همه کس و هر کس دسترس پذیر است!»
1
·
فلسفه کلاسیک بورژوائی با روند تاریخی، یعنی با روند تاریخی
گذار از فئودالیسم به سرمایه داری هماهنگ بوده و با توسعه و تکامل علمی و هنری رابطه تنگاتنگ
داشته است.
2
·
فلسفه کلاسیک بورژوائی
در این جنبش، یعنی در توسعه اجتماعی، علمی و هنری که اجزای شان در هم نفوذ
داشتند و همدیگر را مشروط می ساختند، سهم فعال بسزائی داشته است.
3
·
فلسفه کلاسیک بورژوائی
بخشی از این جنبش بوده است و موتور پیشرفت این جنبش بوده است.
4
·
فلسفه کلاسیک بورژوائی ـ همانطور که کارنامه های ذکر شده به
وضوح نمایان می سازند ـ نتیجه ی همین پیوند
بوده است:
5
·
فلسفه کلاسیک بورژوائی
تلاش در جهت اثبات فلسفی (جهان بینانه) امکان تسلط انسان بر طبیعت و جامعه
بوده است.
6
·
در رابطه با این حقیقت امر می توان گفت که فلسفه کلاسیک
بورژوائی ماهیتا فلسفه انقلاب (بورژوائی)
بوده است.
7
·
اگرچه آن همیشه به این حقیقت امر صریحا اذعان نکرده و در
فاصله زمانی طولانی نیز در این زمینه سکوت کرده است.
8
·
فلسفه انقلاب (بورژوائی) بودن برای فلسفه کلاسیک
بورژوائی امری عادی، طبیعی و بی چون و چرا
بوده است.
9
·
فلسفه کلاسیک بورژوائی
فلسفه تحول انقلابی بوده است.
10
·
برای اینکه فلسفه کلاسیک بورژوائی روند تاریخی ـ جهانی گذار از جامعه فئودالی به
جامعه سرمایه داری را منعکس کرده، تبیین داشته و پیش رانده است.
11
·
این حقیقت امر را به دو دلیل زیر باید خاطرنشان شد:
الف
·
اولا به این دلیل که فلسفه بورژوائی واپسین (و ایدئولوژی بورژوائی
واپسین، بطور کلی) این گذرگاه (مدخل) فلسفه کلاسیک بورژوائی به جامعه و تاریخ را تخریب و مسدود کرده است.
ب
·
ثانیا به این دلیل که خود فلسفه کلاسیک بورژوائی به دلیل شرایط تاریخی ـ اجتماعی خویش، یعنی به
دلیل خصلت و ماهیت بورژوائی خویش، حامل موانع و محدودیت های ذاتی خویش بوده است
که برای نیل به آماج های خود به همراه داشته است.
12
·
اما در مقایسه فلسفه کلاسیک بورژوائی با فلسفه بورژوائی
واپسین باید همیشه و مؤکدا یادآور شد که در بلحاظ تاریخی مترقی بودن فلسفه کلاسیک
بورژوائی کمترین تردیدی روا نیست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر