۱۳۹۲ مرداد ۸, سه‌شنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (7)


پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان شین میم شین

 فصل اول
بخش سوم
 آئینه پیشرفت اجتماعی ـ تاریخی ـ خوش بینی معرفتی ـ موضعگیری معرفتی دموکراتیک فلسفه کلاسیک بورژوائی

·       با بررسی تاریخ توسعه فلسفه کلاسیک بورژوائی بطور کلی، باید بی اعتنا به دینامیسم تناقض مند آن، به نکات زیز اشاره کرد:
الف

·       موتور فلسفه کلاسیک بورژوائی، پیشرفت اجتماعی ـ تاریخی آن زمان بوده است.

ب

·       فلسفه کلاسیک بورژوائی  تحت نفوذ خوش بینی معرفتی و موضعگیری معرفتی دموکراتیک قرار داشته است:
·       یعنی منادی شعار زیر بوده است:
·       «شناخت برای همه کس و هر کس دسترس پذیر است!»

1

·       فلسفه کلاسیک بورژوائی با روند تاریخی، یعنی با روند تاریخی گذار از فئودالیسم به سرمایه داری هماهنگ بوده  و با توسعه و تکامل علمی و هنری رابطه تنگاتنگ داشته است.

2

·       فلسفه کلاسیک بورژوائی  در این جنبش، یعنی در توسعه اجتماعی، علمی و هنری که اجزای شان در هم نفوذ داشتند و همدیگر را مشروط می ساختند، سهم فعال بسزائی داشته است.

3

·       فلسفه کلاسیک بورژوائی  بخشی از این جنبش بوده است و موتور پیشرفت این جنبش بوده است.

4

·       فلسفه کلاسیک بورژوائی ـ همانطور که کارنامه های ذکر شده به وضوح نمایان می سازند ـ نتیجه ی همین   پیوند بوده است:

5

·       فلسفه کلاسیک بورژوائی  تلاش در جهت اثبات فلسفی (جهان بینانه) امکان تسلط انسان بر طبیعت و جامعه بوده است.

6

·       در رابطه با این حقیقت امر می توان گفت که فلسفه کلاسیک بورژوائی  ماهیتا فلسفه انقلاب (بورژوائی) بوده است.

7

·       اگرچه آن همیشه به این حقیقت امر صریحا اذعان نکرده و در فاصله زمانی طولانی نیز در این زمینه سکوت کرده است.

8

·       فلسفه انقلاب (بورژوائی) بودن برای فلسفه کلاسیک بورژوائی  امری عادی، طبیعی و بی چون و چرا بوده است.

9

·       فلسفه کلاسیک بورژوائی  فلسفه تحول انقلابی بوده است.  

10

·       برای اینکه فلسفه کلاسیک بورژوائی  روند تاریخی ـ جهانی گذار از جامعه فئودالی به جامعه سرمایه داری را منعکس کرده، تبیین داشته و پیش رانده است.

11

·       این حقیقت امر را به دو دلیل زیر باید خاطرنشان شد:

الف

·       اولا به این دلیل که فلسفه بورژوائی واپسین (و ایدئولوژی بورژوائی واپسین، بطور کلی) این گذرگاه (مدخل) فلسفه کلاسیک بورژوائی  به جامعه و تاریخ را تخریب و مسدود کرده است.

ب

·       ثانیا به این دلیل که خود فلسفه کلاسیک بورژوائی  به دلیل شرایط تاریخی ـ اجتماعی خویش، یعنی به دلیل خصلت و ماهیت بورژوائی خویش، حامل موانع و محدودیت های ذاتی خویش بوده است که برای نیل به آماج های خود به همراه داشته است.

12

·       اما در مقایسه فلسفه کلاسیک بورژوائی با فلسفه بورژوائی واپسین باید همیشه و مؤکدا یادآور شد که در بلحاظ تاریخی مترقی بودن فلسفه کلاسیک بورژوائی کمترین تردیدی روا نیست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر