عليرضا ملوندی
شبکه ایران
(۸ تیرماه ١٣۹٢)
تارنگاشت عدالت
ویرایش
از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
· «واژه ی «مردم»، یكي از غريب ترين واژهها در دست اندرکاران سياست، رسانه ها
و دانشگاهها ست.
·
غريب به اين دليل كه در انديشه اين گروهها به صورت
سينوسی بين اوج شعور و حضيض بلاهت در نوسان است».
1
·
علت سينوسی بودن اين حركت نيز مشخص است.
2
·
اگر مردم امروزه در جهت خواست نخبگان حركت كنند، شعورمند
و تكامل يافته تلقی می شوند و اگر جهت مخالف نظر نخبگان حركت كنند، به غايت سطحی،
دهن بين و كوته فكر و بیگانه با عقل و انديشه تلقی می شوند.
3
·
نمونه هاي اين ديدگاه در جامعه ما بقدری فراوان اسند كه
با جستجويي ساده در بايگاني ذهن ـ بدون کمترین دردسر ـ قابل کشف اند.
· انتخابات فرصت خوبي براي يافتن اين نمونه ها است.
4
·
طنز تلخ اين است كه مردم در قاموس اهالي سياست، رسانه و
دانشگاه در آن واحد هم ابله اند و هم بسيار هوشمند، هم آرمانگراها هستند و هم
منفعت طلب!
5
·
و اين ديدگاه، اوج مظلوميت مردم است كه در بی خبری از
نظريات سياسي و تحليل هاي متكي بر اخبار پشت پرده، تنها بر اساس آنچه می فهمند و
می دانند، عمل مي كنند و شايد تنها جرم شان همين است.
6
·
مردم در كشور ما يك روز توسط نخبگان اين سمت گود سياست،
درجه دوم، سطحی نگر و متحجر تلقی می شوند، اگر روزي محمود احمدی نژاد را بر اساس
شعارها، سخنان و وعده هايش برگزينند و سخنان مبتنی بر انديشه های لاك، مونتسكيو و
پوپر براي شان مهم نباشد و اتفاقاً همان روز توسط اهالی طرف ديگر گود سياست عمار،
انقلابی، آرمانگرا، استكبارستيز و بابصيرت ناميده می شوند و بايد آنها را تا اوج
بالا برد
.
7
·
اما روز ديگری كه همان مردم با همان ملاك ها و انديشه
ها حسن روحاني را انتخاب مي كنند، توسط اهالي اين سمت سياست به عنوان آزادي خواه،
هوشمند و دموكرات معرفي مي شوند و طبيعتاً در همان روز توسط اهالي سمت ديگر سياست
به عنوان بی بصيرت، عوام و استكبارپذير ناميده میشوند!
8
·
در اين ميان بايد دل براي مردمي سوزاند كه تنها جرم شان
اين است كه همان كاري را انجام مي دهند كه فكر مي كنند صحيح است.
9
·
دليلي نمی بينند كه به فردی رأی دهند كه با دختركان بزك
كرده و سخن از آزادي مطبوعات و پلوراليسم مي خواهد رأی آنها را بگيرد، از كسی هم
مدال عمار و بصيرت طلب نكردند كه فردا روز اين نشان از آنها پس گرفته شود
!
10
·
همان مردم دليلي نمي بينند به كساني رأي دهند كه مدام از
ظرفيت ها و مقاومت سخن مي گويند و نقد مكتب ايراني و جريان انحرافي لغلغه زبان شان
شده است، بدون اين كه بگويند براي اين مردم چه خواهند كرد؟
11
·
آن پيرمرد روستايی، كارگر كفاشی، رفتگر شهرداری و مادر
خانه دار هيچ گناهی ندارند كه فهم شان با آنچه چپ و راست و میانی می خواهند، ناسازگار
است.
12
· اين نخبگان هستند كه بايد بگويند چه به اين مردم
داده اند كه از آنها طلبكار شده اند؟
13
·
غير از دعواهای سياسي و چنگ زدن به صورت يكديگر براي
جيفه قدرت، چه كاری براي پابرهنگان كرده اند كه امروز توقع دارند مردم آنها را
حلوا، حلوا كنند و بر صدر بنشانند؟
14
·
به نظر مي رسد همه بايد ديگاه خود را نسبت به مردم اصلاح
كنند.
15
·
مردم توده بي فرم نيستند كه در دستان آقايان و خانم هاي
روشنفكر يا عمار شكل بگيرند و هر آنچه كه آنها مي خواهند انجام دهند.
16
·
مردم ايران، مردم اند، كساني اند كه ولي نعمت همه نخبگان
و خود نخبه پنداران اند واگرهمانها نبودند نخبگان نمي توانستند براي خود طبقه جداگانه
اي تشكيل دهند و مردم را شهروندان درجه دوم تلقی کنند و دنباله روی از خود را انتظار
کشند.
17
·
عجيب است كه چپ و راست، عليرغم همه تفاوت هاي شان در اين
نقطه اتفاق نظر دارند كه از مردم بهتر و بيشتر مي فهمند!
18
·
واژه ی «مردم» يكي از غريب ترين واژه ها ميان اهالي سياست،
رسانه و دانشگاهها است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر