پیرایه یغمایی
شاعر، نویسنده،
مترجم و پژوهشگر
اینهمه
لطف؟!
به بهانه
ی هشتم مارس روز جهانی «زن»
سرچشمه:
اخبار روز
www.akhbar-rooz.com
گاف سنگزاد
عنصر المعالی
مؤلف قابوسنامه
(۴۵۷ – ۴۶۲ ه. ق.)
از آل زیار
پدرانش در نواحی شمال ایران - گرگان طبرستان، گیلان و ری - سالها حکومت و امارت داشتند.
به رسم امیر زادگان ان عهد تربیت شده، اداب مملکت
داری را فرا گرفته بود.
با بزرگان و پادشاهان ان عصر حشر و نشر کرده بود.
بر این جمله تجارب عمری دراز را - که در هنگام
نوشتن قابوسنامه به شصت و سه سال بالغ شده است - باید افزود.
صداقت و صراحت لهجه داشت.
·
نویسنده
ی «قابوسنامه» رسم ایام جاهلیت مبنی بر زنده به گور کردن دختران را می ستاید و می
گوید:
دختر نابوده به.
و چون بوده باشد، به شوهر به، یا در گور
محمّد انوری (قرن ششم قمری)
از شعرا و علمای دوره سلجوقی
دانش وسیع در زمینه خطاطی، موسیقی، ریاضیات، فلسفه
·
و صد
البته که انوری هم باید در این میانه خودی نشان بدهد.
·
پس قلم
بر دست می گیرد و می نویسد:
1
زن چو میغ است و مرد چون ماه است
ماه را تیرگی ز میغ بود
بدترین مرد اندر این عالم
به بهینه زنان دریغ بود
هر که او دل نهد به مهر زنان
گردن او سزای تیغ بود
2
·
در جای
دیگری با نهایت بی رحمی – انگار نه انگار که رگ و ریشه ای شاعرانه دارد و نامش به
شعر ثبت شده – ادعا می کند که حتا زن خوب هم سزاوار این است که ببری و درون چاهش
بیاندازی، آن هم کجا؟
·
جایی که
فریاد رسی نباشد که از چاه درش بیاورد.
3
·
زن بد که
دیگر جای خود دارد لابد به زعم ایشان باید صد مرتبه در چاه انداخته شود و کسی
نباشد که درش بیاورد و صد مرتبه بمیرد.
4
·
زهی به
این احساس لطیف شاعرانه:
گفت با خواجه یکی روز از این خوش مردی
خنک آن کس که زن خوب بمیرد او را
زن چه را شاید؟
آن را که بری بر سر چاه
در چه اندازی و کس نی که بگیرد او را !
5
·
حال خیال
می کنید که شاعران معاصر آیا از سر این طرز تفکر گذشته اند؟
·
لا والله
!
6
·
چرا که
این اندیشه های پوسیده تا دوره ی معاصر هم کشیده شده و به صورتی دیگر هزینه این
شعرهای پوشالی گشته است.
اشرف الدین قزوینی (یا حسینی یا گیلانی)
(۱۲۸۷ - ۱۳۵۲ ق . یا ۱۳۱۳ شمسی)
شاعر، نویسنده و مدیر روزنامه نسیم شمال از روزنامه های دوره مشروطیت
·
مثلا ً
همین اشرف الدین گیلانی (نسیم شمال) درست است که در شعری «دو زنه» بودن را
ملامت می کند و مردان را سفارش می دهد که وفادار باشند و بیش از یک زن نگیرند و
پیمان زناشویی اولین را ارج بگذارند و چه و چه ها ... و مثال های بی مزه ای هم می آورد، اما همه ی این
سفارش ها نه برای حمایت از زن ، بلکه برای راحتی و آرامش خیال مردان است.
·
و می
خواهد به آنها دشواری ها و مصائب این عمل را یادآور شود.
·
توجه
بفرمایید:
اگر چه فال بین گفته است در فال
دو زن در طالعت دیده است رمال
ولی امسال با این وضع و احوال
ز یک زن بیشتر بردن خلاف است
به عهد دولت خاقان مغفور
که می زد طعنه اقبالش به فغفور
سه زن بگرفت یک رمال و شد کور
ز یک زن بیشتر بردن ....
شنیدستم به عهد شاه عباس
سیاهی بود نامش حاجی الماس
سه زن بگرفت، شد لطف سرش تاس
زیک زن بیشتر ...
دو زن در خانه ات بی حرف و تشویش
نمایند از سبیلت وصله بر ریش
ز تو دوری کند بیگانه و خویش
ز یک زن...
زن اول به تو حرمت گذارد
زن دوم دمار از تو بر آرد
زن سوم به خاکت می سپارد
ز یک زن ...
محمدتقی بهار (۱۲۶۵ ـ ۱۳۳۰)
ملک الشعرا
شاعر، ادیب، نویسنده، روزنامه نگار و سیاست مدار
·
این طرز
تفکر به اینکه آدم شاعر معمولی باشد یا ملک الشعرا دخلی ندارد.
1
·
چنانکه
بهارهم که ملک الشعرا بوده، چیزی بیشتر از این نمی گوید که هیچ، بلکه چاشنی اش را
زیادتر هم می کند:
خانم آن نیست که جانانه و دلبر باشد
خانم آن است که باب دل شوهر باشد
بهتر است از زن مه طلعت همسر آزار
زن زشتی که جگر گوشه شوهر باشد
زن یکی بیش مبر ز آنکه بود فتنه و شر
فتنه آن به که در اطراف تو کمتر باشد
2
·
ملک
الشعرا در جایی دیگر ادعا دارند که با زن که مثل پیاز تو در تو و معما گونه است و
هنری بجز زادن ندارد، در حقیقت کارگاه انسان سازی است، وارد مشورت و صلاحدید کار
خود مشو که پشیمان می شوی:
راست خواهی زنان معمای اند
پیچ در پیچ و لای در لای اند
زن بود چون پیاز تو در تو
کس ندارد خبر ز باطن او
خویش را صد قلم بَزک کردن
غایتش زادن است و پروردن
در طبیعت، طبیعت ثانی است
کارگاه نتاج انسانی است
زن به معنا طبیعتی دگر است
چون طبیعت عنود و کور و کر است
هنرش جلب مایه و زاد است
شغل او امتزاج و ایجاد است
(امتزاج یعنی آمیزش. فرهنگ واژگان فارسی)
آورد صنعتی که جان دارد
هر چه دارد، برای آن دارد
ای که اصلاح کار زن خواهی
بی سبب عمر خویشتن کاهی
زن اگر جاهل است و گر دانا ست
خودپسند است و خویشتن آرا ست
3
·
کاش یک
نفر پیدا می شد که به این شاعر گرامی بگوید :
·
خوب اگر
یار زیبا روی شما، خود را نمی آراست و «زلفای قجری» را کوتاه نمی کرد، زیباترین
غزل آن حضرت با گویش خراسانی چگونه نطفه می بست؟
زلفای قجری ر درهم و بشکسته مکن واز
درهای سلامت ر به روم بسته مکن واز
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر