۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۹, پنجشنبه

هماندیشی با سیاوش کسرائی و احسان طبری (7)


سرچشمه:
دنیا ـ ارگان تئوریک حزب توده ایران
سال 1359 شماره 4
شین میم شین

سياوش كسرایى

·       رستاخیز اخیر ایران که با شرکت قشرها و گروه ها و طبقات گوناگون اجتماع بر پا شد، افراد میلیونی تازه ای را به مسائل اجتماعی و سیاسی و از آن طریق به خواندن و شنیدن راغب کرده و ولع عجیبی به سوی نشریات  و کتب در آنها مشاهده می شود که بخشی از این میل شامل مطالب ادبی و هنری و شعر و سرود و ترانه است و جالب آنکه همه ی مطالب موجود قبلی را نیز مردود می شمارند که علل آن البته از قرار زیر است.

1

·        یا فرمایشی بوده اند و در جهت تأئید و تحکیم حکومت

2

·       یا طبق تجویز و اشاره ی استعمار بوده اند و اشاعه دهنده ی اندیشه های کاذب و زیان بخش

3
·       یا متون دور از ذهن عامه بوده اند.

4

·       و یا ضرورتاً به سبب حال و هوای اختناق حاکم، سمبولیک و استعاری و تمثیلی بوده اند و لذا گاه مبهم، نا روشن و پیچیده.

·       برای نزدیک شدن به این توده ی پر اشتها چه راه هائی را تجویز می کنید؟

   احسان طبری

·       توجه آن دوست ارجمند به پیدایش یک نوع تحول کیفی در میدان تجلی هنر و نوع هنرپذیران و به اصطلاح «فوروم» هنری درست است:

1

·       بدین معنی که هنر از سالن های بورژوائی دوران پهلوی، با تمام ویژگی هایش که بیان داشتید و همه خوب می شناسیم، از زاویه ی خاموش روشنفکر و کمابیش هنرمند منفرد که با خشم سرکوفته و غم ناشناخته ی خود می زیسته، خارج شده و می شود و عطش میدان ها و خیابان های شهر و روستا برای گوارش هنر در کار فزونی است.

2

·       هنر می خواهد از هنر «زبدگان» یا «الیت» به هنر میلیون ها بدل گردد.

3

·       به علاوه هنر از زیر فشار سانسور ساواکی تن رها می کند و می تواند در فضای ـ ولو بطور نسبی ـ آزادتری پر بگشاید.

4

·       این تحول هم از جهت نوع هنرپذیران و هم از جهت امکانات آفرینش هنری یک تحول کیفی است.

5

·       فصلی نو در تاریخ جامعه و لذا در تاریخ هنر گشوده شده و شکل می گیرد.

6

·       هنرمندان ما ناچار باید این تحول کیفی را در نظر گیرند.

7

·       اگر به صحبت قبل برگردیم یک علت سکوت چنانکه یاد کردیم، سکوت در مقابل «تازه ای است» که هنوز هنرمند آن را نمی شناسد .

8

·       «گفته ها» کهنه شده و تکرارپذیر نیست و حال آنکه «چه باید گفت؟» هنوز کاملاً روشن نشده و لذا شخص ناچار منتظر فرصت گفتن می ماند، به ویژه آنکه خود مسئله ی هنر را ایدئولوژی های متداول امروز زیر سئوال قرار می دهند و در جستجوی دریافت ویژه ای از آن هستند.

9

·       وضع نو تأثیر متناقضی در هنر خواهد داشت، از سوئی آن را خلقی تر و سرزنده تر و بسیجنده تر می کند و از سوئی شاید میدان جستجوگری های انتزاعی و پیچیدگی های روشنفکرانه و نوآوری شکل گرایانه را بر آن تنگ تر سازد.

10
·       این پدیده دوم همیشه مثبت نیست .

11

·       جستجو و نوآوری ها، ژرفکاوی ها – که بدون آنها کار هنر به ابتذال می کشد – برای تکامل هنر ضرور است.

12

·       سرنوشت آینده ی جامعه ی ما نیز هنوز زیر علامت سئوال است.

13

·       ولی اگر واقعاً انقلاب به گل بنشیند و میوه بدهد و محیط آزاد رشد اجتماعی پدید آید، باید از هم اکنون در باره ی سیاست تکامل هنری در جامعه به درستی اندیشید، تا شکوفائی هنر بدون تنزل احتمالی سطح آن انجام پذیرد.

14

·       در عین حال باید در مقابل گرایش های ضد هنری که از تعبیر غلط و قشری ایدئولوژی مذهبی ناشی می شود ، خردمندانه و هوشیارانه با توسل به استدلال های قوی ایستادگی کرد.

15
·       تکرار میکنم:
·       این وضع کاملاً نوی برای هنرمندان ما ست.
·       دفاع از هنر، نه به شکل عاطفی که به وحدت مردم زیان رساند، بلکه به شکل تعقلی، هم در گفتار و هم در کردار، به یک ضرورت بدل شده است .

16

·       من تصور می کنم که انقلاب بزرگ ما به هنر از انواع شعر، نثر، موسیقی، نقاشی، معماری، سینما، رادیو و تلویزیون و غیره نیاز حیاتی دارد و هنر در عرصه ی نبرد فکری با گرایش های غلط قشری مسلماً پیروز خواهد بود.

17
·       جز این راهی نیست.
·       این وضع متناقض در انقلاب ما نباید مایه ی دلسردی هنرمندان شود.

18

·       تاریخ از نابیوسیده های گاه مطبوع و گاه نامطبوع، سرشار است.
·       نباید از مبارزه درست و تلاش منطقی و از «راهش» تن زد و کرخت شد، تسلیم شد، از عرصه گریخت و یا به واکنش های خشمگین پرداخت، که به کار کمک نمی کند.

19

·       زیرا هنرمند زمان ما حق ندارد فقط عاطفی باشد، با آنکه این حق او ست که عاطفی هم باشد.
·       زیرا هنرمند است و هنرمند تهی از شور نیرومند، هنرمند نیست .

20

·       پس از نخستین سکوت نسبی، وقت آن است که هنرمند محیط تازه ی پس از انقلاب را بیابد و شراع بکشد و کشتی خود را در اقیانوس بی پایان تاریخ در مسیر نو به حرکت در آورد.

21

·        این وظیفه ی مقدس شهروندی او ست و هنرمند قبل از همه یک شهروند است.

22

·       در نبرد عظیمی که برای نوسازی جامعه در گرفته افزار هنر و لذا افزار شعر نمی تواند و حق ندارد شرکت نداشته باشد.

23

·       ما که شعر را مانند شاعر غنائی روس -  یِه سنین ـ تنها «طنبوری برای شاعر» نمی دانیم، بلکه آن را حربه و سلاحی در پیکار بزرگ تاریخ می شماریم، باید از این سلاح در راه درستش و در کنار مردم و به سود مردم با شور تمام استفاده کنیم.

24

·        اینها حقایقی است عیان، ولی درست و همیشه حقایق عیان و بدیهی، مبتذل نیست و تکرار و تأکیدش واجب است به ویژه اگر چنین وجوبی احساس شود.   

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر