سرچشمه:
دنیا ـ
ارگان تئوریک حزب توده ایران
سال 1359
شماره 4
شین میم شین
سياوش كسرایى
· رستاخیز اخیر ایران که با شرکت قشرها
و گروه ها و طبقات گوناگون اجتماع بر پا شد، افراد میلیونی تازه ای را به مسائل
اجتماعی و سیاسی و از آن طریق به خواندن و شنیدن راغب کرده و ولع عجیبی به سوی
نشریات و کتب در آنها مشاهده می شود که
بخشی از این میل شامل مطالب ادبی و هنری و شعر و سرود و ترانه است و جالب آنکه همه
ی مطالب موجود قبلی را نیز مردود می شمارند که علل آن البته از قرار زیر است.
1
·
یا فرمایشی بوده اند و در جهت تأئید
و تحکیم حکومت
2
· یا طبق تجویز و اشاره ی استعمار بوده
اند و اشاعه دهنده ی اندیشه های کاذب و زیان بخش
3
· یا متون دور از ذهن عامه بوده اند.
4
· و یا ضرورتاً به سبب حال و هوای
اختناق حاکم، سمبولیک و استعاری و تمثیلی بوده اند و لذا گاه مبهم، نا روشن و
پیچیده.
· برای نزدیک شدن به این توده ی پر
اشتها چه راه هائی را تجویز می کنید؟
احسان طبری
· توجه آن دوست ارجمند به پیدایش یک
نوع تحول کیفی در میدان تجلی هنر و نوع هنرپذیران و به اصطلاح «فوروم» هنری درست
است:
1
· بدین معنی که هنر از سالن های
بورژوائی دوران پهلوی، با تمام ویژگی هایش که بیان داشتید و همه خوب می شناسیم، از
زاویه ی خاموش روشنفکر و کمابیش هنرمند منفرد که با خشم سرکوفته و غم ناشناخته ی
خود می زیسته، خارج شده و می شود و عطش میدان ها و خیابان های شهر و روستا برای
گوارش هنر در کار فزونی است.
2
· هنر می خواهد از هنر «زبدگان» یا
«الیت» به هنر میلیون ها بدل گردد.
3
· به علاوه هنر از زیر فشار سانسور
ساواکی تن رها می کند و می تواند در فضای ـ ولو بطور نسبی ـ آزادتری پر بگشاید.
4
· این تحول هم از جهت نوع هنرپذیران و
هم از جهت امکانات آفرینش هنری یک تحول کیفی است.
5
· فصلی نو در تاریخ جامعه و لذا در
تاریخ هنر گشوده شده و شکل می گیرد.
6
· هنرمندان ما ناچار باید این تحول
کیفی را در نظر گیرند.
7
· اگر به صحبت قبل برگردیم یک علت سکوت
چنانکه یاد کردیم، سکوت در مقابل «تازه ای است» که هنوز هنرمند آن را نمی شناسد .
8
·
«گفته
ها» کهنه شده و تکرارپذیر نیست و حال آنکه «چه باید گفت؟» هنوز کاملاً روشن نشده و
لذا شخص ناچار منتظر فرصت گفتن می ماند، به ویژه آنکه خود مسئله ی هنر را
ایدئولوژی های متداول امروز زیر سئوال قرار می دهند و در جستجوی دریافت ویژه ای از
آن هستند.
9
· وضع نو تأثیر متناقضی در هنر خواهد
داشت، از سوئی آن را خلقی تر و سرزنده تر و بسیجنده تر می کند و از سوئی شاید
میدان جستجوگری های انتزاعی و پیچیدگی های روشنفکرانه و نوآوری شکل گرایانه را بر
آن تنگ تر سازد.
10
· این پدیده دوم همیشه مثبت نیست .
11
· جستجو و نوآوری ها، ژرفکاوی ها – که
بدون آنها کار هنر به ابتذال می کشد – برای تکامل هنر ضرور است.
12
· سرنوشت آینده ی جامعه ی ما نیز هنوز
زیر علامت سئوال است.
13
· ولی اگر واقعاً انقلاب به گل بنشیند
و میوه بدهد و محیط آزاد رشد اجتماعی پدید آید، باید از هم اکنون در باره ی سیاست
تکامل هنری در جامعه به درستی اندیشید، تا شکوفائی هنر بدون تنزل احتمالی سطح آن
انجام پذیرد.
14
· در عین حال باید در مقابل گرایش های
ضد هنری که از تعبیر غلط و قشری ایدئولوژی مذهبی ناشی می شود ، خردمندانه و
هوشیارانه با توسل به استدلال های قوی ایستادگی کرد.
15
· تکرار میکنم:
· این وضع کاملاً نوی برای هنرمندان ما
ست.
· دفاع از هنر، نه به شکل عاطفی که به
وحدت مردم زیان رساند، بلکه به شکل تعقلی، هم در گفتار و هم در کردار، به یک ضرورت
بدل شده است .
16
· من تصور می کنم که انقلاب بزرگ ما به
هنر از انواع شعر، نثر، موسیقی، نقاشی، معماری، سینما، رادیو و تلویزیون و غیره
نیاز حیاتی دارد و هنر در عرصه ی نبرد فکری با گرایش های غلط قشری مسلماً پیروز
خواهد بود.
17
· جز این راهی نیست.
· این وضع متناقض در انقلاب ما نباید
مایه ی دلسردی هنرمندان شود.
18
· تاریخ از نابیوسیده های گاه مطبوع و
گاه نامطبوع، سرشار است.
· نباید از مبارزه درست و تلاش منطقی و
از «راهش» تن زد و کرخت شد، تسلیم شد، از عرصه گریخت و یا به واکنش های خشمگین
پرداخت، که به کار کمک نمی کند.
19
· زیرا هنرمند زمان ما حق ندارد فقط
عاطفی باشد، با آنکه این حق او ست که عاطفی هم باشد.
· زیرا هنرمند است و هنرمند تهی از شور
نیرومند، هنرمند نیست .
20
· پس از نخستین سکوت نسبی، وقت آن است
که هنرمند محیط تازه ی پس از انقلاب را بیابد و شراع بکشد و کشتی خود را در
اقیانوس بی پایان تاریخ در مسیر نو به حرکت در آورد.
21
·
این وظیفه ی مقدس شهروندی او ست و هنرمند قبل از
همه یک شهروند است.
22
· در نبرد عظیمی که برای نوسازی جامعه
در گرفته افزار هنر و لذا افزار شعر نمی تواند و حق ندارد شرکت نداشته باشد.
23
· ما که شعر را مانند شاعر غنائی روس
- یِه سنین ـ تنها «طنبوری برای شاعر» نمی
دانیم، بلکه آن را حربه و سلاحی در پیکار بزرگ تاریخ می شماریم، باید از این سلاح
در راه درستش و در کنار مردم و به سود مردم با شور تمام استفاده کنیم.
24
·
اینها حقایقی است عیان، ولی درست و همیشه حقایق
عیان و بدیهی، مبتذل نیست و تکرار و تأکیدش واجب است به ویژه اگر چنین وجوبی احساس
شود.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر