سعدی
شیرازی
( ۵۶۸ -
۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت چهارم
(گلستان با ب اول، ص 21 ـ 24)
شین میم شین
درختی که اکنون
گرفته است پای
به نیروی شخصی
در آید زجای
و گر همچنان
روزگاری هلی
به گردونش از
بیخ بر نگسلی
·
اکنون در ادامه تحلیل و پس از آشنائی با دلیل تجربی سعدی،
این سؤال پیش می آید که چرا و به چه دلیل نظری؟
·
برای کشف دلیل نظری بر صحت حکم سعدی باید به کشف شناخت
افزاری نایل آمد که سعدی در این شعر توسعه می دهد:
1
·
سعدی در این دو بیت، دیالک تیک کمیت و کیفیت را به شکل
دیالک تیک نهال و درخت بسط و تعمیم می دهد.
·
نهال در روند رشد خود فقط تحول کمی نمی یابد، فقط بلندتر و
بزرگتر نمی شود، بلکه پس از رسیدن به حد عینی معینی، تحول کیفی می یابد و به درخت
بدل می شود.
·
مراجعه کنید به مفهوم فلسفی بسیار مهم «حد» در تارنمای
دایرة المعارف روشنگری
2
·
برای درک قانون دیالک تیکی موسوم به «گذار از تغییرات کمی
به تحولات کیفی»، برای درک دیالک تیک کمیت و کیفیت، برای تجسم حد عینی معین برای
این گذار، می توان به مطالعه جوشش آب در کتری چای توجه کرد:
الف
·
با گرم کردن آب در فشار جو، کیفیت آغازین آن، یعنی مایعیت (مایع
وارگی) آب تا 99 درجه سانتیگراد، تغییر نمی یابد.
·
آب در طول این مرحله فقط تغییرات کمی می یابد:
·
بتدریج گرمتر می شود، ولی کیفیت آن، یعنی مایعیت آن عوض نمی
شود.
ب
·
اما به محض رسیدن به 100 درجه سانتیگراد در فشار جو، به
ناگهان شروع به جوشیدن می کند و تحول کیفی می یابد، یعنی مرحله مایعیت را ترک می
گوید و وارد مرحله گازیت (گاز وارگی، بخار وارگی) می شود:
·
تحول کیفی می یابد.
·
تحول کیفی ئی که نتیجه تغییرات کمی تدریجی و بی سر و صدا
بوده است.
·
تحول کیفی ئی که در طرفة العینی رخ می دهد.
·
بطور ناگهانی رخ می دهد.
·
نه بطور تدریجی، بلکه بطور جهشی رخ می دهد.
·
اگر به جای آب، شیر باشد، این خصلت جهشی تحول کیفی را بمراتب
بهتر می توان دید.
ت
·
درجه صد سانتیگراد برای آب، حد عینی معین در فشار جو محسوب
می شود.
پ
·
آب حد عینی دیگری هم دارد:
·
حد عینی دیگر آب، صفر درجه سانتیگراد در فشار جو است.
ث
·
اگر آب را سرد کنیم، تا 1 درجه سانتیگراد، مایعیت آن حفظ می
شود.
·
ولی پس از رسیدن به صفر درجه سانتیگراد در فشار جو، به
ناگهان منجمد می شود.
·
یعنی تحول کیفی می یابد:
·
از مایع وارگی خارج می شود و یخ واره می شود، سفت و سخت می
شود.
ج
·
صفر درجه سانتیگراد با فشار جو نیز حد عینی معین دیگر آب
است.
3
·
همین روند را نهال هم طی می کند.
·
یعنی در نتیجه تغییرات تدریجی کمی، پس از رسیدن به حد عینی
معین خویش، به ناگهان تحول کیفی می یابد و به درخت بدل می شود.
·
آنگاه دیگر نمی توان به آسانی ریشه کنش کرد، حتی با توسل به
«گردون» کذائی.
سر چشمه شاید
گرفتن به بیل
چو پرشد، نشاید
گذشتن به پیل
·
معنی تحت اللفظی:
·
جلوی باریکه آبی را می توان به بیلی سد کرد، ولی اگر شطی
شود، حتی با فیلی نمی توان از آن گذر کرد.
1
·
سعدی در این بیت، برای تفهیم، دیالک تیک کمیت و کیفیت، مثال
دیگری از طبیعت در اختیار خواننده قرار می دهد تا به تجربه شخصی به صحت قوانین
دیالک تیکی پی ببرد:
·
به صحت قانون دیالک تیکی موسوم به «گذار از تغییرات کمی به
تحولات کیفی»
2
·
وقتی می گوییم که مارکسیسم را بهتر از همه جا می توان در
میراث سعدی تمرین کرد و فراگرفت، منظورمان همین است.
3
·
این در طبیعت دیالک تیک عینی است که خود را در آئینه شفاف
ضمیر خردگرائی از قبیل شیخ شیراز منعکس کند و جامه شعر بپوشد و دهن به دهن و سینه
به سینه و نسل به نسل منتقل شود.
4
·
سعدی در این بیت نیز دیالک تیک کمیت و کیفیت را به شکل
دیالک تیک چشمه سار و شط بسط و تعمیم می دهد و از قانون گذار از تغییرات کمی به
تحولات کیفی پرده برمی دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر