۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۵, یکشنبه

هماندیشی با حسین رزاقی (1)

اثری از حسین رزاقی

حسین 
به نظر من دایرة المعارف روشنگری خیلی خشن با سایر اندیشه ها برخورد می کند و حس می کنم غیر از نوع بخصوصی از مارکسیسم با سایرین سر جنگ دارد.
میم
·        خیلی ممنون که جفنگیات ما را لایق مطالعه یافته اید.
·        شادی بخش است.
·        اگر موارد مورد نظر را مشخص ذکر کنید، بهتر می توانیم ایرادات بینشی احتمالی خود را تصحیح کنیم.
1
·        مارکسیسم بنظر ما علمی از طراز علوم مثلا طبیعی است:
·        علمی ماهیتا از جنس ریاضی، فیزیک، شیمی، بیولوژی و غیره است.
2
·        همانطور که فقط یک علم شیمی با مفاهیم، مقولات، قوانین و غیره خود وجود دارد، مارکسیسم هم به همان سان.
3
·        ما نمی توانیم از مارکسیسم روسی، چینی ، قزوینی، اردبیلی و غیره دم بزنیم.
·        به همان سان که شیمی روسی و چینی و غیره وجود ندارد.
·        به مثابه علم، فقط شیمی وجود دارد و نمیت وان آن را بنا بر معیارهای جغرافیائی به شیمی اینجا و آنجا طبقه بندی کرد.
·        قوانین شیمی شمول عام و یونیورسال دارند.
4
·        البته مارکسیسم اما مثل هر علم دیگر رشد می کند و توسعه می یابد.
·        فرق مارکسیسم با مذهب همین است.
·        مارکسیسم نه تنها نمی تواند همیشه همان باشد، مجموعه ای از جزمیات (دگم ها) باشد، بلکه به دلیل اسلوب دیالک تیکی اش، آنتی تز مذهب و هر طرز تفکر جزمگرا (دگماتیکی) است.
5
·         با رشد و توسعه تجارب و دانش بشری مارکسیسم هم رشد می کند و توسعه می یابد.
·        ولی این چیزها را شما بهتر از ما می دانید.
·        خیلی ممنون از ابراز نظر صریح و انتقادی.
حسین
با این سوزنی که به خودتان زدید، درد جوالدوز را پیشاپیش حس کردم .
من که ادعا نکردم نوشته های تان جفنگیات است .
برای تبادل نظر دوستانه فضایی دوستانه لازم است که فکر کنم با این کامنت شما دیگر امکان پذیر نیست .
برای عوض شدن جو .
یه روز یه قزوینی میره پیش لنین، نه موسوی اردبیلی میره مسکو یا چین... 
میم
·        خیلبی ممنون.
·        نه ما اصولا بلد نیستیم سوزن به خود و جوالدوز به دیگران بزنیم.
·        بویژه به عزیزی از طراز شما.
·        آره، حق با شما ست.
·        با موضعمندی صریح حریف، بحث بسیار دشوار می شود.
·        ولی این استنباط ما ست.
·        می توان مارکسیسم را به مثابه علم توسعه داد، ولی نمی توان تحریف کرد و به عوامفریبی دست زد.
·        آنگاه مارکسیسم قبل از همه، علمیت خود را از دست می دهد و به جفنگ و چرند استحاله می یابد.
·        ممنون
حسین
استباط تان دست است.
 مارکس هم به این حقیقت امر تأکید داشت.
 چون اندیشه هایش بر اساس علم استوار است و با پیشرفت علم تغییر و توسعه پیدا می کند.
حال در این بلبشو که هر کس استنباط مجزایی از مارکسیسم دارد و در روزگاری که مرتب تئوری های علمی جدیدی از آستین محققین بیرون می آید، کار به مراتب دشوار تر و راه حل فرضی نیز متنوع تر می گردد. 
میم
·        ما اخیرا به همین دلیل، تعاریف «علم» و «علوم اجتماعی» و «علوم طبیعی« و «علوم طبیعی ـ ریاضی» و غیره را منتشر کرده ایم و اکنون چندی است مفاهیم مربوط به فلسفه را پشت سر هم ترجمه و منتشر می کنیم.
1
·        تا بلکه رابطه علم با فلسفه و فرق آنها توضیح داده شود.
2
·        مارکسیسم و بویژه فلسفه آن (ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی و تئوری شناخت) دستاوردهای علوم را در همه زمینه ها بسط و تعمیم می دهد و اسلوب (متدئولوژی) علمی عام لازم را در اختیار علوم مختلف قرار می دهد.
3
·        شیمی به عنوان مثال عرصه معینی از واقعیت عینی را موضوع بررسی خود قرار می دهد.
·        عرصه خاصی را.
·        فیزیک و بیولوژی عرصه های خاص دیگر را.
3
·        فلسفه مارکسیستی اما کل هستی طبیعی، اجتماعی و فکری را موضوع بررسی خود قرار می دهد.
·        عرصه عام و یونیورسالی را.
·        از این رو مارکسیسم ـ لنینیسم، دستاوردهای علمی را از خطه خاص شان تجرید (انتزاع) می کند و وارد عالم عام می سازد.
4

·        به همین دلیل مارکس و انگلس با پدر شیمی ـ لیبیگ ـ در تماس مداوم بوده اند و تئوری تکامل داروین و کشف سلول زنده و غیره را هم دقیقا مطالعه و دنبال می کردند و برای اثبات قوانین عام فلسفه طبقه کارگر به خدمت می گرفتند.
5
·        همین سنت کماکان ادامه دارد.
·        هم اکنون در آلمان و هلند و غیره صدها فیلسوف بزرگ مارکسیست به توسعه آن ادامه می دهند.
·        حیف که انرژی و توان لازم برای ترجمه و فهم و تفهیم آنها وجود ندارد.
·        تا به قول شما «در این بلبشو هر کس کشک خود را به نام مارکسیسم نسابد» و دست به سرچشمه برد.
·         حیف که «یک دست بی صدا ست.» (نیما ـ یوز پلنگ بزرگ قله های یوش)
·        با امتنان مجدد
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر