گزیده ای از سخنرانی نصرت اله نوح
در دانشگاه تهران
سرچشمه:
سفینه نوح
ویرایش
متن از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
این خط جاده ها که به صحرا نوشته اند
مردان رفته، با قلم پا نوشته اند
·
با قتل حیدر عمو اوغلی ـ مغز متفکر انقلاب ایران ـ
و خاموش گشتن آتش قیام جنگل گیلان، کودتای
شوم سوم اسفند سنگرهای مبارزان خلق را یکی پس از دیگری درهم کوبید و رزم آوران
پیکار در راه آزادی را آشکار و پنهان به سینه گورستان فرستاد، اما پیکار بی امان
خلق متوقف نشد و در سایه رژیم سیاه و دیکتاتوری بیست ساله رضاخان، مبارزان آگاه به
پیکار بی امان خود علیه استبداد رضا خانی ادامه دادند.
1
تقی ارانی (1282 ـ 1318)
دکتر تقی ارانی
بین روزهای ۱۰ تا ۱۴ بهمن ۱۳۱۸ به طرز مشکوکی در زندان درگذشت.
اولیای بهداری زندان گواهی دادند که او در اثر ابتلا به بیماری تیفوس (که بیماری بسیار شایع زندانهای مخوف عصر رضاشاه بود) جان خود را از دست داده است.
ماجرای مرگ دکتر ارانی را از لابهلای نوشتههای بزرگ علوی دنبال میکنیم که خود از یاران او بود و جزو ۵۳ نفری محسوب میشد که در زندان قصر محبوس بود و بعدها خاطراتش را در کتابی به همین نام «۵۳ نفر» منتشر کرد:
مرگ دکتر ارانی از آن مصیبتهایی است که کلیه کسانی که در زندان بوده و نام او را شنیده و یا یک بار او را در سلولهای مرطوب کریدر سه و چهار زندان موقت دیده بودند هرگز فراموش نخواهند کرد...
روز چهاردهم بهمن ۱۳۱۸ نعش دکتر ارانی را به غسالخانه بردند.
یکی از دوستان نزدیک دکتر ارانی، طبیبی که با او از بچگی در فرنگستان معاشر و رفیق بود، نعش او را معاینه کرد و علایم مسمومیت را در جسد او تشخیص داد.
مادر پیر دکتر ارانی، زن دلیری که با خون دل وسایل تحصیل پسرش را فراهم کرده، روز چهاردهم بهمن ۱۳۱۸ لاشه پسر خود را نشناخت.
بیچاره زبان گرفته بود که این پسر من نیست.
این طور او را زجر داده و از شکل انداخته بودند.
همین مادر چندین مرتبه دامن پزشک معالج دکتر ارانی را گرفته و از او خواسته بود که پسرش را نجات دهد و به او اجازه دهد دوا و غذا برای پسرش بفرستد.
دکتر زندان در جواب گفته بود که این کار میسر نیست.
برای آنکه به من دستور دادهاند که او را درمان نکنم...
دکتر تقی ارانی در امامزاده عبدالله به خاک سپرده شده است.
اولیای بهداری زندان گواهی دادند که او در اثر ابتلا به بیماری تیفوس (که بیماری بسیار شایع زندانهای مخوف عصر رضاشاه بود) جان خود را از دست داده است.
ماجرای مرگ دکتر ارانی را از لابهلای نوشتههای بزرگ علوی دنبال میکنیم که خود از یاران او بود و جزو ۵۳ نفری محسوب میشد که در زندان قصر محبوس بود و بعدها خاطراتش را در کتابی به همین نام «۵۳ نفر» منتشر کرد:
مرگ دکتر ارانی از آن مصیبتهایی است که کلیه کسانی که در زندان بوده و نام او را شنیده و یا یک بار او را در سلولهای مرطوب کریدر سه و چهار زندان موقت دیده بودند هرگز فراموش نخواهند کرد...
روز چهاردهم بهمن ۱۳۱۸ نعش دکتر ارانی را به غسالخانه بردند.
یکی از دوستان نزدیک دکتر ارانی، طبیبی که با او از بچگی در فرنگستان معاشر و رفیق بود، نعش او را معاینه کرد و علایم مسمومیت را در جسد او تشخیص داد.
مادر پیر دکتر ارانی، زن دلیری که با خون دل وسایل تحصیل پسرش را فراهم کرده، روز چهاردهم بهمن ۱۳۱۸ لاشه پسر خود را نشناخت.
بیچاره زبان گرفته بود که این پسر من نیست.
این طور او را زجر داده و از شکل انداخته بودند.
همین مادر چندین مرتبه دامن پزشک معالج دکتر ارانی را گرفته و از او خواسته بود که پسرش را نجات دهد و به او اجازه دهد دوا و غذا برای پسرش بفرستد.
دکتر زندان در جواب گفته بود که این کار میسر نیست.
برای آنکه به من دستور دادهاند که او را درمان نکنم...
دکتر تقی ارانی در امامزاده عبدالله به خاک سپرده شده است.
(نقل از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد)
·
ارانی ها، حجازی ها، دهگان ها، صفر نوعی ها و
هزاران کارگر چاپخانه و مؤسسات کوچک صنعتی به قیمت خون خود این شعله را فروزان
نگاه داشتند.
2
·
بعد از فرار رضاخان و سقوط دیکتاتوری بیست ساله
بود که مردم ایران به میزان جنایاتی که در حق آزادی خواهان صورت گرفته بود، آگاه
شدند.
3
میرزاده عشقی (۱۲۷۳ ـ ۱۳۰۳)
شاعر، روزنامه نگار، نویسندهٔ و مدیر نشریه قرن بیستم
عشقی
جزو مخالفان جدی سردار سپه بود.
عشقی یکی از پرشورترین روشنگران روشنگری پس از مشروطه بود.
در آغاز زمزمهٔ
جمهوریت، عشقی دوباره روزنامه «قرن بیستم» را با قطع کوچک در هشت صفحه منتشر کرد
که یک شماره بیشتر انتشار نیافت و بر اثر مخالفت، روزنامه اش توقیف شد و خود شاعر
نیز به دست دو نفر در بامداد دوازدهم تیر ماه ۱۳۰۳ خورشیدی در خانه مسکونی اش جنب
دروازه دولت، سه راه سپهسالار، کوچه
قطب الدوله هدف گلوله قرار گرفت و در ۳۱ سالگی، چشم از جهان فرو بست.
·
فریاد میرزاده عشقی، فرخی یزدی، ابوالقاسم لاهوتی
و عارف قزوینی در چنین دوران سیاهی سکوت سنگین استبداد را شکست و هر کدام به نوعی
به خون غلطیدند.
4
·
امروز وقتی ما به کارنامه پیکار این جانبازان خلق
می نگریم باید شرایط زمانی و مکانی آنها، میزان آگاهی مردم از مسایل سیاسی روز و
حساسیت دستگاه را نسبت به کلماتی مانند «کارگر، آزادی، استثمار و استعمار» در نظر
داشته باشیم.
5
·
باید بدانیم که به کار بردن کلمه «کارگر» در شعر
یا مقاله جرم بود و سانسور، کلمه «کارگر» را به «فعله» تبدیل می کرد.
6
·
به همین جهت، نقش شاعران و نویسندگان مردم بعد از
شهریور بیست در بیداری توده کارگر و دهقان، نهایت اهمیت را داشت.
7
·
در این دوره، شعر هنوز در قالب قصاید مطنطن و حرف
های پر سوز و گداز عرصه می شد و راه نیز به درستی شناخته نشده
بود.
· (مطنطن
یعنی طنطنه دار.
·
صدای
پشه و تشت و زنگ و غیره.
· صدای
تار و تنبور و رود و بربط و امثالهم.
·
فرهنگ
واژگان فارسی).
8
·
توده مردم به شعر ساده نیاز داشتند تا منعکس
کننده نیازها، احساس ها و دردهای ملموس زندگی آنها باشد.
9
سید
اشرفالدین قزوینی (یا حسینی یا گیلانی (۱۲۸۷ - ۱۳۱۳ )
شاعر،
نویسنده و مدیر روزنامه نسیم شمال از روزنامه های دوره مشروطیت
·
بی جهت نیست که سید اشرف الدین نسیم شمال در این
سال ها گل می کند و محمد علی افراشته پس از او در صحنه مبارزات سیاسی و اجتماعی می
درخشد و شعر او شعار روز مردم می گردد.
10
·
در باره افراشته پس از کودتای 28 مرداد، توطئه
سکوت اجرا شد و بردن نام او در مطبوعات، حتی در مقالات، جرم شناخته می شد.
11
· به همین دلیل، نسل امروز ایران کمتر نام افراشته
را شنیده و به شیوه کار و آثار او آشنائی دارد.
12
·
اوراق فرسوده روزنامه چلنگر که کارنامه سیاسی و
ادبی این شاعر انقلابی ایران است، نشان دهنده تلاش این انسان آزاده در راه رهایی و
بیداری مردم ایران است.
ادامه
دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر