اثری از حسین رزاقی
سیاوش
کسرایی
·
شهر
از شادی شکفته و
·
گل
فریادها
·
به
هوا پرتاب می شود
·
پیاپی.
·
درها،
دهان و
·
پنجره
ها،
آغوش
·
و
آنگاه
·
هلهله
دست ها و
دستمال ها ست
·
با
گسستگی رشته مروارید نقل
·
بر
شیب زمین
·
سلام و بوسه
·
هورا
و همهمه
·
و شور و شعر
·
شعر
آزاد، شعر
مردمی.
·
شهر
به رقص ایستاده
·
در
تبسم چراغان
·
اما، من
·
فشرده
و دلتنگم
·
که
عزیزانم را در کنار ندارم
·
شهیدانم
را
·
و تاجی بی سر
·
یا
سری بی تاج را
·
تا
نثار پای شان کنم
·
هدیه
آن ایام رنج و
·
شادی
این دم.
·
در
بزم یاد شمایم
·
فشرده و دلتنگ
·
با شاخه ی گل
یخ
·
با
شمع سوخته و
·
با
شراب خون
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر