اثری از مجله ارجمند هفته
پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور دکتر ماتهویس کلاین
برگردان شین میم شین
·
ماتریالیسم
دیالک تیکی و تاریخی به سبب رابطه اش با علوم منفرد
با کلیه فلسفه های سابق تفاوت اساسی دارد.
1
·
ماتریالیسم
دیالک تیکی و تاریخی همه نظرات زیر را رد می کند:
الف
·
هم این
نظر را رد می کند که «فلسفه علم علوم دیگر است، یعنی نوعی علم العلوم است.»
ب
·
هم این
نظر را رد می کند که «فلسفه باید به آموزش اصول علوم، محدود شود و به مسائل جهان بینانه ی بنیادی کاری نداشته باشد.»
ت
·
هم این
نظر را رد می کند که فلسفه را بطور کلی بی ثمر و بیهوده می داند و مانعی در راه
پژوهش علوم منفرد قلمداد می کند.
·
و هم این
نظر را رد می کند که فلسفه را بمثابه یک کردوکار معنوی در کنار علوم خاص دیگر تلقی
می کند که کمترین وجه مشترکی با آنها ندارد.
2
·
ماتریالیسم
دیالک تیکی و تاریخی ـ بر خلاف نظرات فوق الذکر ـ فلسفه
را علم خاصی در جوار علوم
منفرد دیگر می داند، ولی برای هر دو آماج واحدی قائل می شود و آن عبارت است
از شناخت جهان مادی در تنوع مشخصش.
3
·
فلسفه در
این میان ـ قبل از همه ـ با علوم منفرد رابطه
ای دوگانه دارد:
الف
·
فلسفه ـ
بلحاظی ـ دهنده است:
1
·
فلسفه شالوده جهان بینانه (فلسفی) عام در اختیار علوم
منفرد می گذارد.
2
·
فلسفه شالوده معرفتی ـ نظری (شالوده مربوط به تئوری شناخت) عام
در اختیار علوم منفرد می گذارد.
3
·
فلسفه شالوده متدئولوژیکی عام در اختیار علوم منفرد می
گذارد.
4
·
فلسفه به
توجیه و تضمین پیش شرط های اساسی و مفاهیم علوم منفرد می پردازد، کاری که هیچکدام
از علوم منفرد به تنهائی از عهده انجامش بر نمی آیند.
ب
·
فلسفه ـ
بلحاظ دیگری ـ گیرنده
(دریافت کننده) است:
·
فلسفه
کلیه معارف علوم منفرد را بی کم و کاست برسمیت
می شناسد و آنها را تعمیم می دهد و برای تکوین جهان
بینی واحد و یکپارچه ای مورد استفاده قرار می دهد.
4
·
موضوع فلسفه را می
توان بر مبنای این رابطه متقابل با علوم منفرد تعیین کرد:
الف
·
بررسی
قانونمندی های منفرد زیرعرصه های خاص واقعیت
عینی، نه وظیفه فلسفه، بلکه وظیفه علوم منفرد است.
ب
·
پژوهش قوانین عام، که در کلیه عرصه ها حاکمند، اما وظیفه
فلسفه است و لذا می توان گفت:
·
موضوع فلسفه عبارت
است از قوانین حرکت و قوانین ساختار عام طبیعت، جامعه و تفکر (شناخت)
5
·
فلسفه بر
این شالوده، جهان بینی علمی مستدلی را بنا می
کند، که موضوعش به شرح زیر است:
الف
·
انسان در
کلیه مناسباتش با انسان های دیگر
ب
·
انسان در
کلیه مناسباتش با طبیعت
ت
·
انسان در
کلیه مناسباتش با جامعه
پ
·
انسان در
کلیه مناسباتش با خویشتن خویش.
6
·
فلسفه ـ تحت
این شرایط ـ عبارت است از علم کل جهان، علمی
که بطور علمی استدلال شده و بطور سیستماتیک
تکوین یافته است.
7
·
فلسفه
عبارت است از علم نفوذ عملی و تغییر بوسیله
انسان، علمی که بر پایه مجموعه دانش و تجارب عملی بشریت تشکیل یافته است.
8
·
فلسفه
مارکسیستی ـ لنینیستی، بمثابه حافظ میراث کلیه فلسفه های مترقی پیشین ـ قبل از همه
ـ فلسفه تحول انقلابی جهان است، تحول انقلابی
جهان در راستای منافع طبقه کارگر و سوسیالیسم.
9
·
فلسفه
مارکسیستی ـ لنینیستی ابزار نظری، ایدئولوژیکی، جهان بینانه و متدئولوژیکی طبقه
کارگر است.
10
·
هدف اصلی
سوسیالیسم عبارت است از توسعه انسان سوسیالیستی و جامعه سوسیالیستی.
11
·
از این
رو موضوع فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی در وهله اول انسان است، انسان در رابطه اش با
طبیعت و جامعه و انسان، بمثابه فرد.
·
مراجعه
کنید به ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی، مارکسیسم ـ
لنینیسم، جهان بینی در مجله هفته و تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر