۱۳۹۲ اردیبهشت ۴, چهارشنبه

سیری در جهان بینی عمر خیام (33)

عمر خیام
(427 ـ 510) (1048 ـ 1131)
تحلیلی از شین میم شین
تحلیل رباعی چهل و چهارم
  مهتاب به نور، دامن شب بشکافت
می نوش دمی بهتر از این نتوان یافت
خوش باش و میاندیش که مهتاب بسی
اندر سر خاک یک به یک، خواهد تافت

·        معنی تحت اللفظی بیت:
·        مهتاب با خنجر نور، دامن شب را پاره کرده است.
·        می بخور.
·        چون لحظه ای بهتر از این برای میخواری نمی توان یافت.
·        خوش باش و نیاندیش.
·        چون مهتاب بر گور تک تک ما خواهد تافت.

·        خیام در این رباعی اندیشه ای را به تبیین می نشیند که در اکثر رباعیات خود به دلیل واره های سوبژکتیف گوناگون، به تبیین نشسته است.
·        اندیشه همیشه همان خیام، تئوری غنیمت دانی دم و خوش گذرانی از طریق میخورای است.
·        خیام بدین طریق، آدمی را به یاد دهاتی های ناتوان از تفکر خلاق و پویا می اندازد که اندیشه واره واحدی را مرتب تکرار می کنند، تا اینکه حوصله همنشین گوشمند سر رود و به پرخاشی منفجر شود.

مهتاب به نور، دامن شب بشکافت
می نوش، دمی بهتر از این نتوان یافت

·        منظور خیام این است که ماه درآمده و با تیغ نورش دامن شب بشکافته، یعنی مهتاب است.
·        و چنین شبی بهترین لحظه برای میخواری است.

·        اگر از کسی دلیل نخواهند، هر یاوه ای را می تواند بی مهابا ببافد و تحویل خلایق دهد.
·        شب مهتاب اصولا چه ربطی به میخواری دارد و به چه دلیل باید بی همتا و از جنس کیمیا باشد؟

خوش باش و میاندیش که مهتاب بسی
اندر سر خاک یک به یک، خواهد تافت

·        رهنمود و اندرز دوم خیام در این بیت رباعی تبیین می یابد:
·        خوش گذراندن و نیاندیشیدن به دلیل مرگ ناگزیر.

·        کسی نیست از خیام بپرسد که بدون تفکر، بدون حمایت مغز اندیشنده چگونه می توان به مثابه انسان، واقعا احساس خوشی کرد و لذت برد؟

 ارنست رنان (1823 ـ 1892)
تئولوگ، نویسنده، باستان شناس، مذهب شناس، شرق شناس،آنتی سمیت فرانسوی
عضو آکادمی فرانسه

ارنست رنان می گوید:
خیام نمونه برجسته آزاد اندیشی آریایی ها بوده است .
او پیوسته می کوشید تا گردن خود را از دست قوانین خشک و انعطاف ناپذیر اعراب رها کند.

1
خوش باش و میاندیش که مهتاب بسی
اندر سر خاک یک به یک، خواهد تافت

·        ارنست رنان بی اعتنا به این جور ابیات مبتنی بر نهی از تفکر خیام، او را نه تنها آزاداندیش می داند، بلکه در آزاداندیشی نمونه وار تلقی می کند.

·        آدم باید خیلی از مرحله پرت باشد که بی اعتنا به میراث معنوی عینی خیام در فرم رباعیات و بی اعتنا به تحقیر مکرر تعقل و تفکر از سوی او، صفت «آزاداندیشی نمونه وار» به او بدهد.

2
 
·        طرف معاصر مارکس و انگلس بوده است.
·        یعنی انقلاب پیروزمند پرولتاریای پاریس را و تشکیل و تخریب اولین حکومت پرولتری را به چشم خود دیده است، ولی بسان نژادپرستی خرفت، تنها مشخصه ای که در خیام تشخیص می دهد و برجسته می کند، تعلقات نژادی او ست.

·        خیام بزعم او نمونه آزاداندیشی نژاد آریا بوده است.

3

·        این ادعا بدان معنی است که افراد متعلق به نژاد آریا خیلی اندیشنده تر از افراد متعلق به نژادهای دیگرند.

·        اگر محک تجربه تاریخی نبود، می شد به ترفندی به یاوه او ایمان آورد.
·        اکنون در اوایل دهه دوم قرن بیست و یکم در سامان نژاد آریا خریت و خرافه و خردستیزی برهنه و عریان بر اریکه قدرت تکیه زده است و تا چشم کار می کند از اندیشه خبری نیست، چه برسد به آزاداندیشی.

4

·        این ادعا ضمنا بدان معنی است که آزاداندیشی و خشک اندیشی بنا بر تعلقات نژادی تعیین می شود.
·        یعنی شیوه و فرم تفکر بوسیله فاکتورهای بیولوژیکی تعیین می شود.

·        یعنی شیوه تفکر امری طبیعی، لدنی، جبلی، موروثی و مادر زادی است.

5

·        ارنست رنان در سنت راسیستی به نام کریستیان لاسن، یهودیان را نیز بیگانه با پیشرفت سیاسی، نظامی، علمی و معنوی جا زده است.
·        اکنون نوبت به اعراب رسیده است.
·        همان اعرابی که میراث فلسفی آنتیک (جهان باستان کلاسیک) را نه تنها کشف، درک و ترجمه کرده اند و در مقیاس جهانی اشاعه داده اند، بلکه تفسیر کرده اند و توسعه و تکامل بخشیده اند.
·        و اروپائی ها ببرکت کردوکار عرقریز آنها با میراث فلسفی آنتیک آشنا شده اند.

6

·        طرف معاصر مارکس و انگلس بوده و علیرغم توضیحات علمی صریح آندو، فکر می کند که نژاد مقوله جامعه شناسی است و نمی داند که نژاد مقوله بیولوژیکی است و دیری است که در جامعه بشری جای نژاد را طبقه گرفته است.
·        طرف نمی داند که انسان بر خلاف نبات و جانور، نه موجود طبیعی محض، بلکه موجودی طبیعی و عمدتا اجتماعی است.
·        نمی داند که بشریت بسته به جایگاهش در تولید اجتماعی به طبقات اجتماعی تقسیم می شود و نه به نژادهای آریائی و سامی و غیره.

7
خیام نمونه برجسته آزاد اندیشی آریایی ها بوده است .

·        به دلیل همین نادانی ارنست رنان و شرکا ست که تعلقات طبقاتی خیام ناگفته می ماند و وابستگی نژادی کذائی اش برجسته و مطلق می شود.

·        چنین نظراتی مائده ای برای فاشیست های مونارشیستی و فوندامنتالیستی است و لذا بلافاصله ترجمه می شوند تا مبارزه طبقاتی در مقیاس ملی و بین المللی جای خود را به مبارزه نژادی بدهد و آب به آسیاب ارتجاع ملی و بین المللی ریخته شود.

·        بی دلیل نیست که ادبیات تهوع آور فاشیست های فارس و ترک و کرد و بلوچ و غیره در انترنت و غیره اشاعه وسیع می یابد و هر ایرانی آزاداندیش را شرمنده و سرافکنده می سازد.

8
خیام پیوسته می کوشید تا گردن خود را از دست قوانین خشک و انعطاف ناپذیر اعراب رها کند.

·        خیام را بر پایه تحلیل رباعیاتش، به هیچ دلیلی نمی توان منادی جنبش رهائی بخش فردی کذائی قلمداد کرد.
·        خیام بنظر ما عضوی از طبقه حاکمه است و بسان همه اعضای متعلق به فئودالیسم واپسین در همه جای جهان، نوعی آته ئیسم مبتنی بر عیاشی و خوشگذرانی را نمایندگی می کند.

·        هر نفی کهنه که نشانه طرفداری از ترقی و پیشرفت اجتماعی نیست.

·        هر آته ئیستی که طرفدار رهائی اجتماعی نیست.

·        امروزه آته ئیست هائی در کسوت آنارشیست ها، مونارشیست ها،امریکوکمونیست ها، پوزیتیویست ها و غیره وجود دارند که صدبار بدتر از خشک اندیشان مذهبی اند.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر