عمر خیام
(427 ـ
510) (1048 ـ 1131)
تحلیلی
از شین میم شین
تحلیل رباعی چهل و چهارم
مهتاب به
نور، دامن شب بشکافت
می نوش
دمی بهتر از این نتوان یافت
خوش باش
و میاندیش که مهتاب بسی
اندر سر
خاک یک به یک، خواهد تافت
·
معنی تحت
اللفظی بیت:
·
مهتاب با
خنجر نور، دامن شب را پاره کرده است.
·
می بخور.
·
چون لحظه
ای بهتر از این برای میخواری نمی توان یافت.
·
خوش باش
و نیاندیش.
·
چون
مهتاب بر گور تک تک ما خواهد تافت.
·
خیام در
این رباعی اندیشه ای را به تبیین می نشیند که در اکثر رباعیات خود به دلیل واره
های سوبژکتیف گوناگون، به تبیین نشسته است.
·
اندیشه
همیشه همان خیام، تئوری غنیمت دانی دم و خوش گذرانی از طریق میخورای است.
·
خیام
بدین طریق، آدمی را به یاد دهاتی های ناتوان از تفکر خلاق و پویا می اندازد که اندیشه
واره واحدی را مرتب تکرار می کنند، تا اینکه حوصله همنشین گوشمند سر رود و به
پرخاشی منفجر شود.
مهتاب به
نور، دامن شب بشکافت
می نوش،
دمی بهتر از این نتوان یافت
·
منظور
خیام این است که ماه درآمده و با تیغ نورش دامن شب بشکافته، یعنی مهتاب است.
·
و چنین
شبی بهترین لحظه برای میخواری است.
·
اگر از
کسی دلیل نخواهند، هر یاوه ای را می تواند بی مهابا ببافد و تحویل خلایق دهد.
·
شب مهتاب
اصولا چه ربطی به میخواری دارد و به چه دلیل باید بی همتا و از جنس کیمیا باشد؟
خوش باش
و میاندیش که مهتاب بسی
اندر سر
خاک یک به یک، خواهد تافت
·
رهنمود و
اندرز دوم خیام در این بیت رباعی تبیین می یابد:
·
خوش
گذراندن و نیاندیشیدن به دلیل مرگ ناگزیر.
·
کسی نیست
از خیام بپرسد که بدون تفکر، بدون حمایت مغز اندیشنده چگونه می توان به مثابه انسان، واقعا احساس
خوشی کرد و لذت برد؟
ارنست رنان (1823 ـ 1892)
تئولوگ، نویسنده، باستان شناس، مذهب شناس، شرق
شناس،آنتی سمیت فرانسوی
عضو آکادمی فرانسه
ارنست
رنان می گوید:
خیام
نمونه برجسته آزاد اندیشی آریایی ها بوده است .
او
پیوسته می کوشید تا گردن خود را از دست قوانین خشک و انعطاف ناپذیر اعراب رها کند.
1
خوش باش
و میاندیش که مهتاب بسی
اندر سر
خاک یک به یک، خواهد تافت
·
ارنست
رنان بی اعتنا به این جور ابیات مبتنی بر نهی از تفکر خیام، او را نه تنها
آزاداندیش می داند، بلکه در آزاداندیشی نمونه وار تلقی می کند.
·
آدم باید
خیلی از مرحله پرت باشد که بی اعتنا به میراث معنوی عینی خیام در فرم رباعیات و بی
اعتنا به تحقیر مکرر تعقل و تفکر از سوی او، صفت «آزاداندیشی نمونه وار» به او
بدهد.
2
·
طرف
معاصر مارکس و انگلس بوده است.
·
یعنی انقلاب
پیروزمند پرولتاریای پاریس را و تشکیل و تخریب اولین حکومت پرولتری را به چشم خود دیده است،
ولی بسان نژادپرستی خرفت، تنها مشخصه ای که در خیام تشخیص می دهد و برجسته می کند،
تعلقات نژادی او ست.
·
خیام بزعم
او نمونه آزاداندیشی نژاد آریا بوده است.
3
·
این ادعا
بدان معنی است که افراد متعلق به نژاد آریا خیلی اندیشنده تر از افراد متعلق به نژادهای
دیگرند.
·
اگر محک
تجربه تاریخی نبود، می شد به ترفندی به یاوه او ایمان آورد.
·
اکنون در
اوایل دهه دوم قرن بیست و یکم در سامان نژاد آریا خریت و خرافه و خردستیزی برهنه و
عریان بر اریکه قدرت تکیه زده است و تا چشم کار می کند از اندیشه خبری نیست، چه
برسد به آزاداندیشی.
4
·
این ادعا
ضمنا بدان معنی است که آزاداندیشی و خشک اندیشی بنا بر تعلقات نژادی تعیین می شود.
·
یعنی شیوه
و فرم تفکر بوسیله فاکتورهای بیولوژیکی تعیین می شود.
·
یعنی شیوه
تفکر امری طبیعی، لدنی، جبلی، موروثی و مادر زادی است.
5
·
ارنست
رنان در سنت راسیستی به نام کریستیان لاسن، یهودیان را نیز بیگانه با پیشرفت سیاسی،
نظامی، علمی و معنوی جا زده است.
·
اکنون
نوبت به اعراب رسیده است.
·
همان
اعرابی که میراث فلسفی آنتیک (جهان باستان کلاسیک) را نه تنها کشف، درک و ترجمه
کرده اند و در مقیاس جهانی اشاعه داده اند، بلکه تفسیر کرده اند و توسعه و تکامل
بخشیده اند.
·
و اروپائی
ها ببرکت کردوکار عرقریز آنها با میراث فلسفی آنتیک آشنا شده اند.
6
·
طرف
معاصر مارکس و انگلس بوده و علیرغم توضیحات علمی صریح آندو، فکر می کند که نژاد
مقوله جامعه شناسی است و نمی داند که نژاد مقوله بیولوژیکی است و دیری است که در
جامعه بشری جای نژاد را طبقه گرفته است.
·
طرف نمی
داند که انسان بر خلاف نبات و جانور، نه موجود طبیعی محض، بلکه موجودی طبیعی و عمدتا
اجتماعی است.
·
نمی داند
که بشریت بسته به جایگاهش در تولید اجتماعی به طبقات اجتماعی تقسیم می شود و نه به
نژادهای آریائی و سامی و غیره.
7
خیام
نمونه برجسته آزاد اندیشی آریایی ها بوده است .
·
به دلیل
همین نادانی ارنست رنان و شرکا ست که تعلقات طبقاتی خیام ناگفته می ماند و وابستگی
نژادی کذائی اش برجسته و مطلق می شود.
·
چنین نظراتی
مائده ای برای فاشیست های مونارشیستی و فوندامنتالیستی است و لذا بلافاصله ترجمه
می شوند تا مبارزه طبقاتی در مقیاس ملی و بین المللی جای خود را به مبارزه نژادی
بدهد و آب به آسیاب ارتجاع ملی و بین المللی ریخته شود.
·
بی دلیل
نیست که ادبیات تهوع آور فاشیست های فارس و ترک و کرد و بلوچ و غیره در انترنت و
غیره اشاعه وسیع می یابد و هر ایرانی آزاداندیش را شرمنده و سرافکنده می سازد.
8
خیام
پیوسته می کوشید تا گردن خود را از دست قوانین خشک و انعطاف ناپذیر اعراب رها کند.
·
خیام را بر
پایه تحلیل رباعیاتش، به هیچ دلیلی نمی توان منادی جنبش رهائی بخش فردی کذائی قلمداد
کرد.
·
خیام
بنظر ما عضوی از طبقه حاکمه است و بسان همه اعضای متعلق به فئودالیسم واپسین در
همه جای جهان، نوعی آته ئیسم مبتنی بر عیاشی و خوشگذرانی را نمایندگی می کند.
·
هر نفی
کهنه که نشانه طرفداری از ترقی و پیشرفت اجتماعی نیست.
·
هر آته
ئیستی که طرفدار رهائی اجتماعی نیست.
·
امروزه
آته ئیست هائی در کسوت آنارشیست ها، مونارشیست ها،امریکوکمونیست ها، پوزیتیویست ها
و غیره وجود دارند که صدبار بدتر از خشک اندیشان مذهبی اند.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر