سعدی شیرازی
( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
شین
میم شین
چو آهنگ رفتن کند جان پاک
چه بر تخت مردن، چه بر روی خاک
·
معنی تحت اللفظی بیت:
·
به هنگام مرگ، مردن بر تخت فرقی با
مردن بر خاک ندارد.
1
·
سعدی برای اثبات رهنمود خود به
وزرای سلاطین فئودالی، در زمینه رفتار مصلحت اندیشانه، یکی از مهمترین تئوری های
اجتماعی خود را به خدمت می گیرد:
·
تئوری برابری در مرگ را.
2
·
منظور سعدی این است که بنی بشر
بالاخره خواهد مرد و فرقی ندارد که در تخت بمیرد و یا در خاک.
·
به عنوان شاه و وزیر بمیرد و یا به
عنوان عمله و درویش.
3
·
از این تئوری هم طرفداران پیشرفت
اجتماعی بهره برمی گیرند، هم ستمدیدگان ناتوان از واکنش و اعتراض و هم مرتجعین.
·
سعدی در فلسفه تاریخ خود برای
توجیه نابرابری های اجتماعی و تخدیر خواننده و شنونده، این تئوری را در فرم های
مختلف بسط و تعمیم خواهد داد.
·
این تئوری ظاهرا ساده و منطقی یکی
از ارتجاعی ترین و باطل ترین تئوری های اجتماعی است.
4
·
خدعه و نیرنگ ایدئولوژیکی این تئوری
عبارت از این است، که در آن از مرگ انتزاعی صحبت می رود.
·
هم زندگی انتزاعی و هم مرگ انتزاعی
همه موجودات یکسان است.
·
اما هیچ موجودی زندگی و مرگ
انتزاعی ندارد.
·
زندگی و مرگ انتزاعی تنها و تنها
در کله آدم ها وجود دارد و نه در عالم واقع.
·
موجودات در عالم واقع زندگی و مرگ
مشخص دارند.
5
·
امروز هم، در قرن بیست و یکم،
شیادان امپریالیستی از چیزها و پدیده های انتزاعی دم می زنند.
·
مثلا از زن انتزاعی و کلی سخن می
گویند، از حقوق بشر انتزاعی دم می زنند.
·
اما نه زن کلی و انتزاعی وجود دارد
و نه بشر کلی و انتزاعی.
6
·
زندگی و مرگ و هر چیز دیگر نه بطور مجرد و انتزاعی، بلکه به صورت مشخص وجود دارد.
·
مردن داریم تا مردن و زندگی داریم
تا زندگی.
·
مردن بر تخت قدرت، با مردن در دخمه
ذلت یکی نیست.
·
اگر مرگ بر تخت با مرگ بر خاک یکسان
می بود، سلاطین هرگز برای حفظ تخت و تاج خود به قتل عام توده ها و حتی به برادرکشی
و مادر و پدرکشی و فرزندکشی مبادرت نمی ورزیدند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر