سعدی
شیرازی
( ۵۶۸ -
۶۷۱ هجری شمسی)
شین میم شین
پیشکش به مسعود
درسیرت پادشاهان
حکایت اول
(گلستان با ب اول، ص 17)
ادامه تحلیل
مکن تکیه بر عمر دنیا
و پشت
که بسیار کس، چون تو پرورد و کشت
·
معنی تحت اللفظی:
·
بر عمر جهان و مافیها تکیه نکن.
·
این جهان خیلی ها را بسان تو پرورش داده و سر به نیست کرده
است.
1
مکن تکیه بر عمر
دنیا و پشت
·
سعدی در این حکم، دیالک تیک انسان
و واقعیت عینی را به شکل دیالک تیک انسان و جهان توسعه و تعمیم می دهد و نقش
تعیین کننده را از آن واقعیت عینی (جهان) می داند و ضمنا از اعتماد به واقعیت عینی
(جهان) منع می کند.
2
مکن تکیه بر عمر
دنیا و پشت
که بسیار کس، چون تو پرورد و کشت
·
سعدی ضمنا دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت را، دیالک تیک فاعل و
مفعول را، بدرستی به شکل دیالک تیک انسان و «جهان» بسط و تعمیم می دهد، ولی آن را بلافاصله وارونه می سازد.
·
یعنی نقش تعیین کننده را از آن اوبژکت («جهان») می داند.
·
انسان بدین طریق، در قاموس شیخ شیراز سلب سوبژکت وارگی (سوبژکتیویته)
می شود، به هیچکاره و هیچ واره تماشاچی و منفعلی تنزل می یابد و «جهان» به سوبژکتی همه کاره و تصمیمگیر ارتقا پیدا می
کند.
3
مکن تکیه بر عمر
دنیا و پشت
که بسیار کس، چون تو پرورد و کشت
·
سعدی ضمنا دیالک تیک «جهان» و انسان را به شکل دیالک تیک
دایه و کودک بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن «جهان» (دایه) می داند،
دایه ای که پرورش می دهد تا بکشد.
·
فرزانه ای می گفت که ترفند سعدی و امثال ایشان، کج نهادن «خشت
اول استدلال» است:
·
حالا می توان به حقانیت استنباط ایشان پی برد:
·
چون سعدی بسان معمار ناشی ئی قبل از هر چیز، دیالک تیک
سوبژکت ـ اوبژکت را وارونه می سازد، یعنی «عمر و یا جهان» کذائی را سازنده جامعه و
انسان جا می زند (خشت اولی که کج نهاده می شود.)
·
بعد عمر و یا «جهان» کذائی را به مثابه دایه کین توز
خردستیزی به خورد خواننده می دهد:
·
دایه ای که می پرورد تا بکشد.
·
حافظ در این زمینه سنگ تمام خواهد گذاشت.
·
خواهیم دید.
4
·
در فلسفه اجتماعی سعدی و بعدها حافظ، انسان برای همیشه کودک
می ماند تا عمر و «جهان» و غیره کذائی هر بلائی که خواستند، بر سرش بیاورند.
·
سعدی و حافظ به سوبژکت وارگی (فاعلیت) انسان، به نقش جامعه
ساز و جهان ساز و تاریخ ساز انسان، حتی اشاره ای هم نمی کنند.
·
بدین طریق، سوبژکت جامعه و جهان و یا تاریخ مبهم و ناشناخته
می ماند و در بهترین حالت به صورت نیروی های موهومی تحت عناوین «تقدیر و قضا و قدر
و خدا و چرخ و فلک و ملک و دهر و سپهر و غیره» به خورد خواننده داده می شود و مرتب
رلاتیویزه می شود تا خواننده سرگیجه بگیرد و گیج و خنگ و گم سر به در و دیوار
بکوبد و راه خروجی از بن بست استدلالی حضرات پیدا نکند.
5
مکن تکیه بر عمر
دنیا و پشت
که بسیار کس، چون تو پرورد و کشت
·
سعدی در این بیت، دیالک تیک
پروردن و کشتن را فرمولبندی می کند که انعکاس پروار کردن گوسفند در تابستان
و پاییز و ذبح آن در آغاز فصل یخبندان است.
·
عیسی مسیح هم در تعالیم خود، توده های مولد و زحمتکش را «بره
های خدا» محسوب می دارد.
·
پس از «کج نهادن این خشت اول» و عادت دادن خواننده بدان، معرکه
سفسطه بازی و عوامفریبی رونق می گیرد و تا عصر حاضر ادامه پیدا می کند:
6
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص 35 ـ
37)
جهان، ای پسر، ملک جاوید نیست
زدنیا وفاداری امید نیست
·
سعدی در این بیت و در اکثر اشعار خویش، به «جهان» کذائی شخصیت
انسانی می بخشد (پرسونیفیکاسیون) و آن را شعورمند جا می زند، مثلا وفاداری از آن
انتظار می کشد.
7
عروس جهان گر چه در حد حسن است
ز حد می برد شیوه بی وفایی
·
جهان در این بیت به عروسی زیبا و فریبا تشبیه می شود، عروسی
که دیالک تیک زیبائی و بی وفائی است.
·
وارونه کردن دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت همین است، دیگر:
·
«جهان» دایه و عروس اندیشنده، خردستیز، کین توز و بی وفا جا زده می
شود، تا انسان آلت دست بی اراده و بی شعور و بی قدرت تصمیمگیری تلقی شود.
·
دشواری خارق العاده امر روشنگری نیز درست به دلیل همین خشت
های اول است که کج نهاده شده اند و به عنوان راست به خورد خلایق داده شده اند.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر