پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس
شین میم
شین
انجماد و دلمردگی
·
در
این اوضاع و احوال، که به یک استراتژی اقتصادی ـ ایدئولوژیکی درازمدت دوگانه نیاز
بود، کنار گذاشتن سیاست انقلابی و روی آوردن به خط تدافعی برای حفظ سیستم حاکم در
اتحاد شوروی، باید تأثیر مخربی بر آلمان دموکراتیک نهاده باشد.
·
من می خواهم بگویم،
که آلمان دموکراتیک به دلایل خارجی، یعنی به دلیل رکود اقتصادی و ایدئولوژیکی و به
دلیل تضادهای حل نا شده در اتحاد شوروی شکست خورده است.
·
یعنی
در وهله اول، نه به سبب خیانت گورباچف بر اصول و پرنسیپ های سوسیالیستی، بلکه در
دوره دراز افلاج توسعه های ضرور و تناقضات دورنمائی در دوره دبیر اول بودن برژنف.
·
·
به
سبب درهم تنیدگی اقتصادی دولت های) (RGW) (شورای کمک های متقابل اقتصادی( و وابستگی آنها به دولت اتحاد شوروی ـ به مثابه
دولت رهبر ـ وضع داخلی آن کشور تأثیر مخربی بر دول سوسیالیستی وابسته باقی گذاشت.
·
و گر نه توسعه
اجتماعی آلمان دموکراتیک، در پایان سال های 60، آنچنان شکوفا بود، که امکان شرکت
دادن توده مولد و زحمتکش در برنامه ریزی و اجرای برنامه اقتصاد ملی وجود داشت.
·
در این سال ها، زمینه
برای دموکراتیزاسیون عرصه تولید و همراه با آن، دموکراتیزاسیون مجموعه حیات جامعه،
یعنی برداشتن گام بعدی در جهت سوسیالیسم پیشرفته آماده بود.
·
اقدامات
تدارکاتی به عمل آمده در حقوق کار تضمین شده، شرایط لازم را برای تحقق آن فراهم
آورده بود.
·
چنین
گام هائی می توانست، به پر کردن دره میان جهان بینی سوسیالیستی و شعور روزمره کمک
کند.
·
زیرا بدین طریق،
انسان های بیشماری ـ رفته رفته ـ به انجام
خود مسئولانه وظایف و به ابتکار عمل فردی در توسعه هر چه بیشتر سوسیالیسم جلب می
شدند.
·
حزب
در این صورت می توانست از انجام فونکسیون های اداری آزاد شود و نیروی خود را بر
رهبری سیاسی جامعه متمرکز سازد.
·
پیش
شرط چنین تحولات نهادین (مؤسسه ای) اما، عملکرد شالوده اقتصادی است.
·
سوسیالیسم،
اما، در شکست و واپس نشینی خویش، آثار ماندگاری از خود به جا نهاده است.
·
آثاری که از جهانی
انسانی حکایت دارند:
1
·
جهانی
صلح آمیز
·
)زحمتکشی در چچنی گفت، که همه اقوام و ملیت های اتحاد جماهیر شوروی هفتاد سال
تمام در صلح و صفا با هم زندگی کرده اند و اکنون پس از شکست بزرگ، دوران عداوت،
دشمنی، برادر ستیزی و خون ریزی آغاز شده است، مترجم(
2
·
جهانی
که کار برای همه افراد جامعه تضمین شده بود.
3
·
جهانی
که حق آموزش عمومی، پیش شرط خود اندیشی و خود مختاری انسانی تلقی می شد.
4
·
جهانی
که فارغ از استثمار انسان به وسیله انسان دیگر بود.
5
·
جهانی
که بر همبستگی انسان ها با درماندگان ملی و بین المللی مبتنی بود.
·
)به قول کسرائی، جهان در غم انسان نشستن، پا به پای شادمانی های مردم، پای
کوبیدن. مترجم(
·
·
راه سوسیالیسم، اگر
فردا، بار دیگر طی شود، باز هم دشوار و تضادمند خواهد بود، ولی نشانه های راه، این
بار خواناتر، واضح تر و صریحتر خواهند بود:
1
·
اشتباهاتی
که مرتکب شده ایم ـ به مثابه آژیر و علائم خطر ـ اخطارمان خواهند داد!
2
·
دستاوردهائی
که به دست آورده بودیم ـ به مثابه علائم راهنما ـ یقین و اطمینان خاطرمان خواهند
بخشید.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر