سعدی شیرازی
( ۵۶۸ -
۶۷۱ هجری شمسی)
شین میم شین
در سیرت پادشاهان
حکایت اول
(گلستان با ب اول، ص 17)
ادامه تحلیل
بیچاره در آن حالت نومیدی، ملک را دشنام دادن گرفت وسقط
گفتن، که گفته اند:
«هرکه دست از جان بشوید،
هرچه در دل دارد، بگوید.»
·
سعدی در این ضرب المثل، از حقیقت امر پسیکولوژیکی عامی پرده
برمی دارد:
1
«هرکه دست از جان بشوید،
هرچه در دل دارد، بگوید.»
·
وقتی کسی همه پل های رسیدن به ساحل نجات، پشت سرش خراب شوند
و تنها راه «رهائی»، راه واره ای به پیش باشد، چاره ای جز حمله نخواهد داشت.
·
حمله اما همیشه دیالک تیک پراتیک و تئوری است که در این
حکایت به شکل دیالک تیک دشنه و دشنام بسط و تعمیم می یابد.
·
اگر اسیر یادشده شمشیر برا بدست می داشت، بی شک، علاوه
بر شمشیر کلام (دشنام و سقط) از آن نیز
استفاده می کرد.
2
·
سلطان صلاح الدین ایوبی نیز در جنگ با صلیبیون، همین ترفند
پسیکولوژیکی را به خدمت می گیرد:
·
سلطان همه پل های پشت سر را پیشاپیش خراب می کند.
·
بدین طریق دیالک تیک حمله و عقب نشینی نیز تخریب می شود.
·
چرا؟
·
برای اینکه در این صورت، دیالک تیک حمله و عقب نشینی به شکل
دیالک تیک واره همه چیز و هیچ بسط و تعمیم می یابد.
·
با تخریب دیالک تیک عینی اما قاعدتا نمی توان پیروز شد.
·
سلطان صلاح الدین ظاهرا استثنائا پیروز شده است.
·
در دیالک تیک استثناء و قاعده اما نقش تعیین کننده از آن
قاعده است.
·
یعنی با یک گل تنها، بهار نمی شود.
3
·
همین تخریب دیالک تیک حمله و عقب نشینی بوسیله آوانتوریسم
راست و چپ نیز بارها و در فرم های مخنلف صورت گرفته است.
·
تئوری آوانتوریستی موسوم به «جنگ مسلحانه و رد تئوری بقا» و
«جنگ مسلحانه ـ هم استراتژی و هم تاکتیک» نیز در تحلیل نهائی معنائی جز مطلق کردن
حمله نداشته اند.
4
·
تصمیم کوته اندیشانه رهبری حزب توده نیز مبنی بر صرفنظر
مطلق از عقب نشینی و نجات رهبری از مهلکه مرگ، در تحلیل نهائی مطلق کردن حمله و
تحقیر عقب نشینی بوده است.
·
یعنی به معنی تخریب دیالک تیک حمله و عقب نشینی بوده است و
به فاجعه ای مهیب منتهی شده است.
5
«هرکه دست از جان بشوید،
هرچه در دل دارد، بگوید.»
·
این ادعای سعدی اگرچه درست است، ولی تعمیم پذیر نیست:
·
همه کسانی که در همه جای جهان «هرچه در دل دارند، می گویند»
فقط به دلیل «دست از جان شستن» نبوده و نیست.
·
این حکم سعدی فقط در مورد موارد خاصی از این قبیل مصداق
دارد و از ارزش عام فراگیر برخوردار نیست.
·
برای اینکه طرفداران حقیقت عینی (حقایق تاریخی) چه بسا برای
دفاع از زندگی و به دلیل امیدمندی، «هرچه در دل داشته اند، گفته اند.»
·
عیب ضرب المثل ها در همین تعمیم دادن تعمیم ناپذیرها ست.
وقت ضرورت چو نماند گریز
دست بگیرد سر شمشیر تیز
1
·
سعدی در این بیت در سنت دیالک تیسینی ستایش انگیز، دیالک
تیک جبر و اختیار را به شکل دیالک تیک ضرورت و آزادی بسط و تعمیم می دهد و بسان مارکس و انگلس و لنین بر نقش تعیین
کننده جبر (ضرورت) تأکید مؤکد می ورزد.
·
به هنگام فرمانفرمائی ضروت (جبر)، یعنی در غیاب اختیار
(آزادی) دست آدمی حتی سر شمشیر تیز را می گیرد و انسان از روی جسد خویش می گذرد.
2
·
سعدی در این بیت به تفهیم تصویری و تجسمی دیالک تیک دشنه و
دشنام می پردازد که در حکم قبلی بسط و تعمیم داده بود.
·
توضیح صبورانه احکام و نظرات خویش و اثبات نظری آنها، کسب و
کار ستایش انگیز و همیشگی سعدی است.
چون آدمی نومید شود، زبانش دراز گردد
1
·
حق تا حدودی با سعدی است:
·
نومیدان به گستاخی روی می آورند و هرچه در دل دارند بر زبان
می آورند.
·
اما چرا؟
2
·
دلیل این کردوکار نومیدان را باید در دیالک تیک حمله و عقب
نشینی (در دیالک تیک دشنه و دشنام) جستجو کرد.
·
نومید بدلیل خراب بودن پل های پشت سر، چاره ای جر حمله
ندارد.
·
ولی بدلیل خالی بودن دست از دشنه، سلاح نبردی جز دشنام
(افشاگری، حقیقت گوئی، بزعم سعدی، زبان درازی) نمی یابد.
·
نومید جنگاوری است که بلحاظ مادی مغلوب شده و به اسارت در
آمده است.
·
اما به حمله روحی (زبان درازی) دست می زند تا دشمن در عرصه
مادی پیروز را در عرصه روحی مغلوب سازد.
3
چون آدمی نومید شود، زبانش دراز گردد
·
این ضرب المثل سعدی نیز در مواردی خاص مصداق دارد.
·
چون مفهوم مبهم و قابل تفسیر «زبان درازی» کذائی خود باید
تعریف شود.
·
اگر منظور سعدی از زبان درازی، انتقاد اجتماعی باشد، دلیل
آن نه در نومیدی، بلکه در امیدمندی خارق العاده است.
·
در امیدواری به رهائی است.
·
چون انتقاد اجتماعی خود بخش ضرور نبرد رهائی بخش است.
·
چون انتقاد اجتماعی دشمن در عرصه مادی پبروز را در عرصه
روحی جریحه دار و مغلوب می سازد و شرایط پیروزی مادی و عملی را فراهم می آورد.
4
چون آدمی نومید شود، زبانش دراز گردد
·
زبان درازی (افشاگری و بیان حقیقت عینی) نه پدیده ای غریزی
و یا پسیکولوژیکی، بلکه پدیده ای عقلائی، اجتماعی و انقلابی می تواند باشد.
·
زهر ایدئولوژیکی سعدی نیز در همین طرز فرمولبندی است.
·
سعدی در سنت سلطان محمود غزنوی، اسرای اجتماعی را، توده های
مولد و زحمتکش را لایق انتقاد اجتماعی نمی داند و به همین دلیل از اصطلاح «زبان
درازی» بهره بر می گیرد.
·
واژه «زبان درازی» اصطلاح محبوب اعضای طبقه حاکمه است.
·
واژه «زبان درازی» سرشته به زهر طبقاتی تحقیر و تخفیف توده
های مولد و زحمتکش است.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر