جنگ کبیر میهنی (1941- 1945 )
پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس
شین میم
شین
تضادهای ساختمان سوسیالیسم در اتحاد شوروی
·
انقلاب اکتبر در کشوری رخ
داد، که در آستانه صنعتی کردن کشور و گذار به سرمایه داری توسعه یافته بود.
·
کشوری که فاقد سنت های
دموکراتیک بورژوائی بود.
·
کشوری که حتی در سال 1926
میلادی، 50 در صد افراد بالغ آن بی سواد بودند.
·
کشوری که در آن، میراث آموزش
و فرهنگ راسیونالیستی روشنگری اروپا فقط به قشر فوقانی باریکی رسیده بود و توده ها
از مذهبیت تاریک اندیش و اسطوره ای کلیسای ارتدوکس مسموم بودند.
·
نخستین انفجار در ضعیف ترین
نقطه می بایستی انقلاباتی را در کشورهای صنعتی توسعه یافته به دنبال بیاورد.
·
سیستم جوامع ناشی از آن می
توانست شالوده اقتصادی نیرومندی در اختیار داشته باشد.
·
اما نه در فرانسه انقلابی رخ
داد و نه در انگلستان.
·
انقلاب نوامبر در آلمان شکست
خورد و رهبری سوسیال ـ دموکراسی به سرمایه داران پیوست.
·
از این رو، ساختمان
سوسیالیسم می بایستی در یک کشور واحد، آنهم کشوری عقب مانده صورت گیرد.
·
کاش فقط اشکال کار همین یکی
می بود.
·
·
اتحاد شوروی از همان آغاز،
در شرایط نظامی استثنائی به شرح زیر قرار گرفت
:
1
·
دفاع در مقابل ارتش های
مداخله گر
·
2
·
محاصره سیاسی
3
·
تحریم اقتصادی
4
·
محاصره تجاوزگرانه از سوی
قدرت های سرمایه داری و تهدید نظامی از سوی پیمان فاشیستی ضد کمینترن
·
در این کشور دهقانی پهناور،
بدون در اختیار داشتن خودگردانی های توسعه یافته و در این شرایط دشوار بود، که به
ناگزیر سانترالیسم و بوروکراسی تمام عیار شکل گرفت.
·
در غیر این صورت، آرزوی
صنعتی کردن سریع کشور را می بایستی به گور برد.
·
طبقه کارگر بلحاظ کمی
(تعداد) ضعیف بود و پایگاه آغازین کافی برای توسعه دموکراتیک اقتصاد سوسیالیستی را
تشکیل نمی داد.
·
تشکیل فرم های اجتماعی کردن
سوسیالیستی ساختمان اقتصاد نوین می بایستی طی مبارزه طبقاتی سختی، با توسل به زور
صورت گیرد
.
·
چشم پوشی بر پیش راندن
انقلاب سوسیالیستی (هم از لحاظ اقتصادی ـ فنی و
هم از نقطه نظر مؤسسه ای) ـ بی شک ـ تصمیم یک شبه نبوده،
بلکه در جریان سیر در جاده رکود، تدریجا قوام یافته و بعد از پایان سال های 60 و
حتی بسیار پیشتر، به وضوح خودنمائی کرده است.
·
می توان گفت، که دولت های(RGW) (شورای کمک
های متقابل اقتصادی) در مجموع، به زودی در جاذبه این گرایش رکود دولت رهبر )اتحاد شوروی) قرار گرفته اند.
·
·
از این رو، می توان تاریخ
آلمان دموکراتیک را به دو برهه اصلی متفاوت زیر تقسیم بندی کرد:
·
1
·
مرحله توسعه انقلابی
2
·
مرحله چسبیدن تدافعی به وضع
موجود.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر