درخت آرزو
اثری از حسین رزاقی
پروفسور دکتر ویلهلم گیروس
برگردان شین میم شین
استه تیک مارکسیستی ـ
لنینیستی
کارل مارکس
(1818 ـ 1883)
فریدریش انگلس
(1820 ـ 1894)
ولادیمیر ایلیچ لنین (1870 ـ 1924)
ولادیمیر ایلیچ لنین (1870 ـ 1924)
·
اما تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی عام، توضیحات خاص مارکس و
انگلس و لنین و مرینگ و غیره و مصوبات احزاب کمونیستی ـ بر عکس تمامی استه تیک
ماقبل مارکسیستی ـ سیستم منسجمی از نگرش ها راجع به ماهیت فعالیت استه تیکی جامعه
عرضه می کنند و هر کدام از این نگرش ها حاوی مسائل بیشمار اند و ضمنا محتاج
توضیحات بیشترند.
1
·
مارکس و انگلس فعالیت استه تیکی انسان را به مثابه رابطه
عام انسان با واقعیت عینی نلقی می کنند، که فقط به هنرهای تجسمی (رقص و شعر و
موسیقی و نقاشی و غیره) محدود نمی شود.
2
·
فعالیت استه تیکی انسان بنظر مارکس و انگلس بر کلیه عرصه
های واقعیت عینی تأثیر می گذارد و در آن مجموعه حواس، استعدادها و توانائی های
انسانی سهیم اند.
3
·
مارکس و انگلس رابطه استه تیکی انسان را به مثابه عنصر
ماهیت نوعی انسان و بحش ضرور روند زندگی می دانند.
4
·
به قول مارکس و انگلس، «عامیت انسانی عملا در عامیتی نمودار
می گردد که تمامت طبیعت را به جسم غیرارگانیکی مبدل می سازد.
5
·
طبیعت جسم انسان را تشکیل می دهد و انسان برای نجات از مرگ
باید با آن در روندی پیوسته و لاینقطع بماند.
6
·
پیوند حیات فیزیکی و روحی انسان با طبیعت بدان معنی است که
طبیعت با خویشتن خویش در پیوند است.
·
برای اینکه انسان نیز جزئی از طبیعت است.
7
·
به همین دلیل، جمادات، نباتات، جانوران و هوا بلحاظ نظری،
اجزای شعور بشری اند، مثلا به مثابه آثار هنری.»
8
·
انسان نه تنها با آفریده های (آثار) خود رابطه استه تیکی
دارد، بلکه با طبیعت نیز.
9
·
بنظر مارکس، زندگی نوعی انسان را زندگی تولیدی او تشکیل می
دهد، زندگی ئی که زندگی ساز است.
10
·
این بدان معنی است که فعالیت استه تیکی در زندگی تولیدی نیز
مؤثر واقع می شود.
11
·
برای اینکه تولید عملی جهان شیئی (مادی)، یعنی کار بر روی
طبیعت بی جان (غیرارگانیکی)، اثبات وجود انسان به مثابه موجود نوعی آگاهی است.
الف
·
«جانور، تنها بنا بر نوعی که بدان تعلق دارد و بنا بر حوایج
نوع خود سمتگیری می کند.
ب
·
انسان اما بنا بر نوعی که می تواند تولید کند و بنا بر
اعمال معیار ذاتی خود به اشیائی که در همه جا تولید می کند، سمتگیری می کند.
ت
·
انسان از این رو، بنا بر قوانین زیبائی سمتگیری می کند.»
·
(مکمل. ص 1)
12
·
فعالیت استه تیکی
انسان ازعوامل زیر نشئت می گیرد و در آنها نمودار می گردد:
الف
·
اولا از تأثیر متقابل میان دستاوردهای معرفتی (شعورین) و
جامه عمل پوشاندن به آنها نشئت می گیرد.
ب
·
ثانیا در هنرهای تجسمی (رقص، موسیقی، تئاتر، شعر و غیره)
نمودار می گردد.
·
بسیاری از نظریه پردازان ـ به غلط ـ فقط این جنبه را قبول
دارند و همین را مطلق می کنند.
ت
·
ثالثا در کلیه حوزه های تولیدی کنش انسانی نمودار می گردد
که به شرح زیرند:
1
·
در فرم دادن به طبیعت (تشکیل کشتزارها، چمنزارها، گلستان
ها، بوستان ها و غیره)
2
·
در فرم دادن به شهرها و روستاها
3
·
در فرم دادن به وسایل نقلیه
4
·
در فرم دادن به لباس ها، کفش ها و غیره
5
·
در فرم دادن به ابزارها، ماشین آلات، دستگاه ها و غیره
6
·
در تعیین فرم و استیل زندگی
7
·
در فرم دادن به آماج های زندگی
8
·
در فرم دادن به اندام
9
·
در فرم دادن به حرکت
10
·
در فرم دادن به اعیاد، تعزیه ها، مراسم و غیره
11
·
در فرم دادن به زندگی روزمره
·
تاریخ جامعه بشری از اوایل نشو و نمای فرهنگ بشری حاکی از
آن است که اصول فرم استه تیکی، ذاتی کار بوده است.
1
·
از این رو، راجع به تز پله خانوف، مبنی بر اینکه «انسان
اشیاء و پدیده ها را نخست از نقطه نظر مفیدیت آنها مورد توجه قرار می دهد و بعدها
به نسبت مفیدیت شان بلحاظ استه تیکی درجه بندی می کند»، میان مارکسیست ها اختلاف
نظر وجود دارد.
2
·
در جامعه سرمایه داری، حوایج بشر نسبت به فرم استه تیکی
بندرت در نظر گرفته می شود.
3
·
در جامعه سرمایه داری، فرم استه تیکی عمدتا بنا بر علایق و
منافع طبقه حاکمه تشکیل می شود و تأملاتی در آن مسلط اند که آماج شان کسب حداکثر
سود است.
4
·
تخریب هیئت استه تیکی شهرها ـ مثلا من هاتان و منچستر و
غیره ـ و تولید انبوه زباله های ادبی، هنری و فرهنگی مضر و زیانبار برای توده های
مولد و زحمتکش به همین دلیل است.
5
·
فرم بخشی برنامه ریزی شده ی مبتنی بر «قوانین زیبائی» در
کلیه حوزه های زندگی به ماهیت سوسیالیسم تعلق دارد.
·
(مصوبات شورای دولتی آلمان دموکراتیک. 30 نوامبر 1967)
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر