اثری از حسین رزاقی
پروفسور
دکتر ویلهلم گیروس
برگردان
شین میم شین
گئورگ لوکاچ
گئورگ لوکاچ (1885 ـ 1971)
فیلسوف، منتقد ادبی مجارستانی
لوکاچ، ارنست بلوخ، کارل کرش و گرامشی را نوسازان فلسفه و
تئوری مارکسیسم در نیمه اول قرن بیستم می نامند.
آثار او:
تاریخ و شعور طبقاتی
روح و فرم
تئوری رمان
اگزیستانسیالیسم و مارکسیسم
تخریب خرد
اونتولوژی و مارکس
استه تیک
·
استه تیک گئورگ لوکاچ (1964) معیار
ارزشی استه تیکی خاص (زیبائی) را انکار می کند و درست همانند هگل، میان استه تیک و
تئوری هنر علامت تساوی می گذارد.
·
مراجعه کنید به تئوری هنر در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری.
1
·
لوکاچ رابطه استه تیکی را نه به
مثابه پراتیک حسی (احساسی) سوبژکت بشری، بلکه فقط به مثابه پدیده ای معرفتی
(شناختین) (انعکاس) تلقی می کند.
2
·
تئوری لوکاچ با تزهای مارکس راجع
به فویرباخ در تضاد قرار دارد.
نارسائی های تمامی استه تیک ماقبل مارکسیستی
·
نارسائی های تمامی استه تیک ماقبل
مارکسیستی به شرح زیرند:
1
·
این استه تیک، فعالیت استه تیکی را
نه به مثابه حلقه ای بی چون و چرا در رابطه انسان با واقعیت عینی، بلکه عمدتا به
مثابه تولید زیرعرصه ای از جامعه و مصرف آن، یعنی هنرها تلقی می کند و خلق آثار
هنری و لذت از آن را عمدتا در انحصار نخبگان ممتاز و تربیت شده از قبل می داند.
2
·
این استه تیک، رابطه ارزش استه
تیکی را به مثابه رابطه اجتماعی ـ تاریخی ضرور که با سیستم کلی توسعه اجتماعی در
پیوند قانونمند قرار دارد و همراه با آن بی وقفه تغییر می یابد، تلقی نمی کند.
3
·
این استه تیک، قادر به درک پیوند
قانونمند میان علایق و منافع استه تیکی و علایق و منافع اجتماعی نیست و از تعیین
عینی خصلت جانبدار (و نه بی طرف) کلیه فعالیت های استه تیکی عاجز است.
4
·
این استه تیک، نمی تواند معیار تعیین ارزش استه تیکی را به
مثابه بخش ضرور ایدئولوژی های بطور تاریخی (تاریخا) موجود توضیح دهد، ایدئولوژی
هائی که وجودشان خصلت قانونمند دارد و بیانگر معنوی مبارزه طبقاتی به مثابه قانون
حرکت تاریخی اند.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر