شین میم شین
پیشکش به پریسا
شادا سفر گزیده، به منزل رسیده ای
خوشبخت آن که در شب پر هول روزگار
آرامش درون
او را به شهر جادویی خواب می برد
·
معنی تحت اللفظی:
·
خوش به حال تو که قصد سفر کرده ای و به مقصد رسیده ای.
·
سعادتمند کسی که در شب هولناک زندگی، با آرامش روحی به شهر
سحرانگیز خواب می رود.
·
سیاوش در این بند شعر، تراژدی را شولای فلسفی شگرفی می
پوشاند و خواننده را در اعماق روح بشری سیر می دهد:
1
شادا سفر گزیده، به منزل رسیده ای
·
سیاوش در این حکم خویش، دیالک تیک وسیله و هدف را به شکل
دیالک تیک سفر و منزل بسط و تعمیم می دهد.
·
اما چرا و به چه دلیل؟
·
چرا سیاوش سفر گزیدن و به مقصد رسیدن را شادی بخش می داند،
حتی اگر مقصد، دیار بی بازگشت مرگ باشد؟
2
·
شاید دلیل سیاوش این باشد که سوبژکت (سهراب) در این صورت، سوبژکت
وارگی (سوبژکتیویته ی) خود را حفظ می کند:
·
خود تصمیم می گیرد و به تصمیم خودگرفته جامه عمل می پوشاند.
·
سوبژکتیویته (سوبژکت وارگی) یکی از مقولات مهم فلسفه
مارکسیستی است.
·
در این مفهوم فلسفی، هومانیسم متعالی تبلور می یابد:
·
انسانیت انسان به او برمی گردد:
3
·
خود سفر گزیدن، پای در راه خود برگزیده نهادن و به مقصد خودتعیین
کرده رسیدن نشانه خوداندیشی است.
·
خوداندیشی اما نشانه لیاقت انسان عصر رنسانس و روشنگری است.
·
خوداندیشی اما ضمنا نشانه خردمندی است و خردمندی خود نشانه
خودمختاری است، که بر پرچم انقلابات بورژوائی در عصر جدید نقش بسته است.
4
شادا سفر گزیده، به منزل رسیده ای
·
بیشک منظور سیاوش در این حکم فلسفی غول آسا، هم سهراب های
جوانمرگ معاصر است و هم رستم های سوگمند معاصر.
·
خواننده ای دردمند نیز همین فراز از شعر سیاوش را برجسته
کرده بود و در تفسیری (کامنتی) در زیر شعر «مهره سرخ» یادآور شده بود.
·
یادش به یاد باد!
·
ضد انقلاب پیروز در فرم های مختلف خود در طول تاریخ، از هیچ
خدعه و خیانت و جنون و جنایت پرهیز نکرده است.
·
تاریخ مبارزه طبقاتی نه تراژدی کم دارد، نه سهراب جوانمرگ و نه رستم سوگوار و اندوهمند و خرد و
خراب.
·
بدین طریق و بدین دلیل است که بازماندگان هر کدام رستمی
دردمند در سوگ سهرابی اند.
5
شادا سفر گزیده، به منزل رسیده ای
·
سیاوش بیشک مرگی از این دست را رشگ انگیز تصور و تصویر می
کند، مرگی با روحی راضی و خشنود را، مرگی در نهایت پاکی و پارسائی را.
·
شرایط زیست در جهنم جامعه طبقاتی، جسم و روح جهنم نشینان را
در هم می کوبد و مخروبه ای از هر دو باقی می گذارد.
·
پاک و پارسا زیستن و مردن امری بسیار نادر است.
·
بستر شط زندگی در جامعه طبقاتی بشدت آلوده است و هر کس و هر
چیز را که با آن در تماس قرار می گیرد، آلوده می کند.
·
انسان در همین بستر آلوده است که سلب پاکی و پارسائی می
شود.
·
از این رو ست که سیاوش در هیئت تهمتن، هم احساس پیری می کند
و هم بر مرگی از این دست، رشگ می برد.
·
حتی اگر چنین مرگی شکست تلقی شود.
6
خوشبخت آن که در شب پر هول روزگار
آرامش درون
او را به شهر جادویی خواب می برد
·
کلام سیاوش در این جا صراحت بیشتر کسب می کند:
·
سیاوش دیالک تیک داخلی ـ خارجی را به شکل دیالک تیک درون و
برون، به شکل دیالک تیک آرامش درون و شب پر هول روزگار بسط و تعمیم می دهد و در سنت مارکسیسم، نقش تعیین کننده را از آن
داخلی (درون) می داند.
·
بی اعتنا به هول انگیزی روزگار، بی اعتنا به سیطره مجدد
قوای زر و زور، سعادتمند کسی است که «آرامش درون، او را به شهر جادئی خواب می
برد!»
·
عظمت بینشی و اسلوبی سیاوش در همین بند مختصر شعر نیز آشکار
می گردد و خواننده و شنونده آن را به حیرت و ستایش برمی انگیزد.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر