پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس
شین میم
شین
دیالک تیک جبر و اختیار
اختیار (آزادی) یعنی خودمختاری مبتنی بر هنجارهای عقلائیت، عقلائیتی که
بطور عینی مشروط می شود.
جامعه ای برای همه انسان ها:
اهداف زندگی در سوسیالیسم
اهداف زندگی در سوسیالیسم
کمونیسم در آن واحد،
هم معمای حل شدهً تاریخ است و هم راه حل این معما
ست.
·
دورنمای
کمونیسم که در مانیفست حزب کمونیست و نوشته های بعدی به عنوان »خطه
آزادی« تلقی می
شود، یعنی خطه ای که در آن، »توسعه و تکامل آزاد هر فرد، شرط توسعه و تکامل
آزاد همه است«، انتظاراتی را برمی انگیزد که به جامعهً بی طبقه مربوط می شوند، جامعه ای که
ساختمان آن باید در مرحلهً گذار سوسیالیستی گام به گام آغاز شود.
·
·
مارکس و
انگلس، در همنظری مطلق با هم، این مساًله را که جامعهً نوین، با سوسیالیسم آغاز
خواهد شد و در کمونیسم به کمال خواهد رسید، بطور برنامه ای مطرح می کنند و آن را
به معنی تحقق آزادی نوع بشر می دانند.
·
واژه «اختیار» و یا «آزادی»، اکنون متاًسفانه
معنی درهم برهم و مغشوشی به خود گرفته است.
·
ایدئولوژی
بورژوازی واپسین و دستگاه های تبلیغاتی طبقهً حاکمه، «اختیار»
و یا «آزادی» را چنان بی شرمانه مورد تحریف و تجاوز قرار داده
اند که هرگونه مفهوم سیاسی و فلسفی آن برباد رفته است و ساده ترین عبارات برنامه
ای در آثار مارکس و انگلس را باید دوباره توضیح داد، و گرنه در گرد و غبار غلیظ
ابهام فرو خواهند رفت و چنان مسخ خواهند شد،
که باز شناختن شان بسیار دشوار خواهد بود.
·
من عمدا
و مؤکدا می گویم، »بورژوازی واپسین.»
·
زیرا در فلسفهً »بورژوازی آغازین« ـ از اواسط قرن 17 تا اواسط قرن 19 ـ مفهوم
«اختیار» و یا «آزادی»، بطور
مقوله ای توضیح داده می شود و می تواند بنیانی برای استعمال دقیق آن باشد و واحد
معنوی یگانه ای برای جوانب ایدئولوژیک، آنتروپولوژیک (تکوین انسانی) و سیاسی آن
عرضه کند.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر