۱۳۹۱ اسفند ۲۰, یکشنبه

سیری در تراژدی «مهره سرخ» (7)

اثری از سیاوش کسرائی
تحلیلی از شین میم شین

34
خم می شود تهمتن
گریان
در گیسوان درهم سهراب
سر می برد فرو
گویی که او گلی را نهفته در آن میان
بو می کند به جان:

·        معنی تحت اللفظی:
·        تهمتن گریه کنان خم می شود و سر در موهای سهراب می برد.
·        انگار گلی در انبوه موها نهفته است و همان را بو می کند.

·        این شرح وضع و حال اسفناک و اندوهبار رستم است.
·        سیاوش همین جا از دیالک تیک فرزند و پدر پرده برمی دارد.
·        دیالک تیکی بی شباهت به هر دیالک تیک دیگر.
·        دیالک تیکی سرشته به عشقی عمدتا یکسویه.
·        عشقی شگرف و بی همتا.
·        اصیل ترین و قوی ترین عشقی که می توان سراغ گرفت.
·        عشقی ناب و خالص و متعالی.
·        عشقی  از جنس عشق ایدئال.
·        عشقی با منشاء غریزی ـ ماهوی ـ انسانی ـ نوعی!

35
«دیری است تا که من
در راه  راستی
و این سرزمین که زیستگه مردمان ما ست
شمشیر می زنم
·        معنی تحت اللفظی:
·        دیر زمانی است که من در راه حقیقت و در راه سرزمین و زیستگاه مردم مان می رزمم.

·        رستم در این بند شعر ظاهرا خطاب به سهراب مجروح، ولی در حقیقت خطاب به خویشتن خویش، دست به استدلال می زند و به توجیه کردوکار تراژیک خویش می پردازد.
·        در بخش قبلی اشاره کردیم که در این جور لحظات حساس و سرنوشت ساز،غریزه حفظ نفس داوطلبانه دست به عقب نشینی می زند و تمامت میدان را در اختیار عقل اندیشنده می گذارد.
·        رستم باید بلحاظ عقلی آرام گیرد تا بلکه دچار جنون نگردد و دست به خودکشی و خودستیزی نزند.
·        رستم و در واقع خرد اندیشنده او، دلیل کردوکار رستم را برمی شمرد.
·        رزم و پیکار رستم دو دلیل عمده و عام دارد:

1

·        رستم اولا در راه راستی یعنی حقیقت عینی می رزمد.
·        فقط سیاوش می توانست دلیل رزم پهلوان ملی را با چنین منطق آهنینی تئوریزه کند.
·        پیکار در راه حقیقت عینی که همزمان به معنی پیکار بر ضد باطل و دروغ است.

2

·        رستم علاوه بر این در راه میهن خود و مردم خود می رزمد.
·        پاسدار رزمنده حاصل کردوکار توده های مردم است.
·        همین نکته به رزم رستم خصلت تدافعی می بخشد.
·        رستم نه در صدد تسخیر زیستگاه و حاصل کردوکار دیگران، نه غاصب و متجاوز، بلکه مدافع زیستگاه و حاصل کردوکار توده ها ست و درست به همین دلیل مبارز راه راستی و حقیقت عینی است.

·        غنای نظری سیاوش همین جور جاها ست که عیان می گردد و آدمی را به تحیر و تحسین برمی انگیزد.
·        ما فکر نمی کنیم که از این بابت نظیری برای سیاوش در ایران وجود داشته باشد.

36
تنها نه این منم که چنین می کنم، پدر
می کرده این چنین و هم این رسم از نیا ست

·        معنی تحت اللفظی:
·        نه تنها خود من، بلکه پدر من و اجداد من هم مبارزین راه راستی و میهن مردم بوده اند.

·        رستم دست به ریشه می برد و نشان می دهد که از کودکی چنین تربیت شده و بار آمده است.
·        این به معنی تبرئه تهمتن از کردوکار تراژیک او ست.
·        ضرورت مبرم دفاع از حقیقت عینی و میهن مردم، به تأملات مربوط به منافع شخصی و عاطفی اجازه و امان نمی دهد.


·        هوشنگ تیزابی خواهد گفت:
·        بالاتر از دست حقیقت دستی نیست!
·        یادش به یاد باد!

37
برگشته بخت، خصم که آهنگ ما کند
آه از تو ناشناخته ره، جان بیگناه
دشمن چه ها کند
·        معنی تحت اللفظی:
·        بدبخت دشمنی که سودای تسخیر زیستگاه مردم ما را در سر بپرورد.
·        آه از تو ای گمراه، ای جان بیگناه!
·        دشمن چه ترفندها در آستین دارد!

·        رستم در این بند شعر از سوئی بر مطلقیت دفاع از حقیقت عینی و میهن تأکید می ورزد و از عزم جزم خویش و تبار خویش پرده برمی دارد و از سوی دیگر آه از نهادش برمی خیزد که خون بیگناهی ـ آنهم در هیئت فرزند خویش ـ ریخته می شود.
·        ولی می داند که دست دشمن  در کار بوده تا رستم را بدنام و رسوا کند و پهلوان ملی را از عرصه بدر راند.

38
آری شکست گرچه در این جنگ ننگ بود
اما به روز واقعه
افسوس،
آن نابکار خنگ خرد نیز لنگ بود

·        معنی تحت اللفظی:
·        آری، در هنگامه نبرد، اگرچه شکست ننگ است، ولی فراموش هم نباید کرد که اسب خرد بدرد نخور هم لنگ بوده است.

·        فلسفی اندیشی و همه جانبه اندیشی سیاوش از همین بیت شعر نعره می کشد.
·        تهمتن از سوئی به معیارها و هنجارهای مرسوم در جامعه اشاره می کند:
·        شکست در قاموس پهلوانان ننگ است.
·        و ضمنا به انتقاد از خود، به انتقاد از خرد خفته خویش می پردازد.

·        سیاوش در این بیت کدامین شناخت افزار دیالک تیکی بسیار مهم را سوهان می زند و در اختیار خواننده قرار می دهد؟ 
1

·        سیاوش دیالک تیک خودپوئی و آگاهی را به شکل دیالک تیک اتیک و اندیشه، به شکل دیالک تیک هنجار و خرد بسط و تعمیم می دهد.
·        شاید برای اولین بار است که دیالک تیک خودپوئی و آگاهی به این فرم بسیار مفید بسط و تعمیم  داده می شود.
2

·        از همین دیالک تیک سرتاپا مدرن و ابتکاری می توان به دیالک تیکی اندیشی سیاوش پی برد و دریافت که محتوای بیت  زیر، نه ادعائی دیمی و تصادفی، بلکه حکمی اندیشیده و سنجیده بوده است:

من به راه آنچه دانش زمانه ام نموده، می روم.
من به راه توده می روم.

·        دیالک تیک اتیک و اندیشه و یا دیالک تیک هنجار و خرد اما به معنی است؟

3

·          دیالک تیک اتیک و اندیشه و یا دیالک تیک هنجار و خرد بدان معنی است که انسان به مثابه سوبژکت اندیشنده عمل می کند و هرگز بسان ماشین بی خبر از خرد، مکانیکی عمل نمی کند.

·        انسان به مثابه سوبژکت اندیشنده، حق ندارد، همه کردوکار خود را در بست تابع اتیک حاکم و هنجارهای مرده و منجمد معین سازد.
·        بلکه ضمن در مد نظر داشتن آنها، خرد اندیشنده را به کار اندازد.

·        رستم اگر   دیالک تیک اتیک و اندیشه و یا دیالک تیک هنجار و خرد را رعایت کرده بود، تراژدی رستم و سهراب صورت نمی گرفت.

·        بر خرد اندیشنده هرگز نباید کم بها داده شود.

·        با خرد است که انسان می افتد و می خیزد!
·        خرد یار و مددکار صرفنظرناپذیر بشریت است.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر