هماندیشی با محسن سیاری (7)
دایرة
المعارف روشنگری
ناهید ناهیدی
می خواستم بدانم برده داری چه تولید می کرده و
تراژدی یونان درسوگ جامعه اشتراکی بچه منظور بوده؟
·
برده
درای مثل هر فرماسیون اجتماعی دیگر، مواد مورد نیاز بشری را تولید می کرد:
·
مواد
غذائی، پوشاک، خانه، وسایل تهیه و تولید اینها .
·
·
وحوایج
فکری و فرهنگی و روحی و معنوی بشریت را:
·
فلسفه،
هنر، شعر، موسیقی، قصه، کمدی، تراژدی، ترانه
ناهید
ناهیدی
آیا دوران خونین برده داری مترقی تر از
اشتراکی بوده؟
·
فرماسیون
های اجتماعی (مثلا جامعه آغازین، برده داری، فئودالیسم و غیره) دو مرحله عمده طی
می کنند:
الف
·
مرحله رونق
و شکوفائی که به توسعه شتابان نیروهای مولده منجر می شود.
·
(نیروهای مولده متشکل است
از انسان مولد، وسایل تولید، مواد خام، علم و فن و غیره)
ب
·
مرحله
واپسین و بحران فراگیر که به تخریب نیروهای مولده منجر می شود و تمدن بشری در خطر
می افتد.
·
·
در مرحله
واپسین و بحرانی دو بدیل برای بشریت مطرح می شود
:
الف
·
یا گذار
به پله بالاتر
ب
·
و یا
سقوط به بربریت و فنای دستاوردهای علمی و فنی و هنری و غیره.
1
·
کمونیسم
آغازین در حال تلاشی و زوال بوده و راهی جز گذار به جامعه طبقاتی یعنی برده داری
نداشته است.
2
·
این یک
روند عینی است و بسته به اراده این و آن نیست و باید طی شود تا جامعه از بحران
نجات یابد و تمدن بشری علیرغم دشواری های جدید حفظ شود.
3
·
برده داری
خشن و خونین و غیرانسانی بوده است:
·
برادر به
برده کردن برادر و زن و بچه اش و خرید و فروش آنها مجبور شده است.
4
·
با گذار
به برده داری، انسان تا درجه وسیله تولید و مواد خام تنزل یافته است.
·
مقاومت
توده ها هم به همین دلیل بوده است.
5
·
ولی با ورود به برده داری، بشریت در تاریخ تکاملی
خویش پله ای بالاتر رفته و زندگی در تحلیل نهائی تسهیل شده است.
6
·
ثمرات
این روند تکاملی را خود برده ها بیشک نمی چینند، ولی در همین سیر تکاملی است که
بشریت به نظام سرمایه داری می رسد و شرایط عینی و ذهنی برای نفی جامعه طبقاتی بطور
کلی و برای همیشه مهیا می گردد:
·
نفی نفی!
7
·
حضرت عیسی
و محمد و غیره به توجیه تئولوژیکی نظام برده داری می پردازند و بدان مشروعیت می
بخشند.
8
·
شیوه
تفکر آنها خردستیز است و اصولا ضدعقلی و نادرست است.
9
·
مسئله
اما این است که برای توجیه ضدانسانی ترین نظام اجتماعی خردستیزترین ایدئولوژی لازم
است:
·
اول باید
خدا به مثابه برده دار و معبود آسمانی به خورد مردم داده شود و بشریت بدون استثناء
به مثابه برده و عبد خدا.
·
محمد حتی
خود را عبدالله می نامد.
10
·
بعد از
اینکه مردم به یوغ برده دار و معبود آسمانی گردن نهادند و برایش خم و راست شدند،
گردن نهادن به یوغ ظل الله ها به عنوان برده دار زمینی آسان می گردد.
11
·
به این
دلیل هم بوده که موسی و عیسی و محمد را در عصر جدید سه کلاهبردار می نامیدند.
12
·
ولی نمی
دانستند که هر مرحله تاریخی، ایدئولوژی متناسب با خود را، هر وجود اجتماعی، شعور
اجتماعی متناسب با خود را پدید می آورد و دین فرم شعور آن روز بوده است و مترقی تر
از بقیه فرم های شعور بوده است.
13
·
محمد و
عیسی و غیره به مسئله ضرور و عینی زمان خود پاسخ داده اند و به تداوم تمدن بشری ره
گشوده اند.
14
·
به این
دلیل است که انقلابی و مترقی تلقی می شوند.
15
·
چون آنها
به مثابه شخصیت های تاریخی، به حفظ و توسعه و پیشرفت نیروهای مولده جامعه کمک کرده
اند.
·
اگرچه به
بهای برده گشتن بشریت و بیگاری آن.
16
·
نظام
برده داری بلحاظ توسعه نیروهای مولده پله تکاملی بالاتر از جامعه آغازین بوده است.
·
جامعه
فئودالی پله بالاتر از برده داری و سرمایه داری بالاتر از همه آنها.
17
·
حالا نظام
سرمایه داری از سال 1905 وارد بحران عمومی خود شده است و فقط با دو جنگ جهانی و
صدها جنگ منطقه ای و کشتار بیش از 100 میلیون نفر و تخریب مهیب نیروهای مولده،
توانسته جان سالم از زوال حتمی بدر برد و اکنون جنگ های بدتری تدارک دیده می شوند.
18
·
یا باید
به پله بالاتر یعنی سوسیالیسم عبور کرد و یا خطر سقوط به بربریت می رود.
19
·
آنگاه
بشریت ـ البته اگر کسی باقی مانده باشد ـ به قول اینشتین باید از نو به کشف آتش
برخیزد و از صفر شروع کنند.
پایان
·
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر