پیشکش به مهری
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
·
از باره جوان
·
تهمینه زین و برگ و سلاح و لگام را ـ به نوازش ـ
·
بر می گیرد
·
با اسب تن سپرده به تاریکی و به دشت
·
تا چندگامکی
·
همراه می رود
·
آنگه درون ظلمت
·
ـ پیچان و پاکشان ـ
·
گویی که شکوه هایی با باد می کند:
·
« بدرود رود من،
بود ونبود من
·
ای ناگرفته کام
·
داماد مرگ حجله شهنامه
·
داماد بی عروس
·
ای سرو سرخفام
·
گفتم بپرورم فرزندی
·
زیبا و پر هنر
·
در رامش آورم سر پر شور تهمتن
·
باشد که همنشینی این پور و آن پدر
·
در سرزمین ما
·
بیخ گیاه کینه بسوزاند
·
و این مرز و بوم را
·
با با ل های مهر بپوشاند
·
اینک پسر
·
ـ گوزن جوان گریزپای ـ
·
بر پشته ای به خاک غریبی غنوده است
·
اینک پدر
·
ـ تهمتن ـ
·
آن کوه استوار
·
در آسیای دردش
·
چون سنگ سوده است.
·
تنها و دورمانده و ناشاد
·
در این میانه من چو غباری به گردباد
·
ای آفریدگار،
·
دادی تو بهترین و ستاندی تو بهترین
·
بیداد و داد چیست؟
·
آن چیست؟
·
چیست این؟»
·
بانگش خطی به روی سیه آسمان کشید
·
تهمینه دور شد، تاریک شد
·
چو لکه ای از شب سیاهتر
·
و آن لکه را بیابان بر برگ شب مکید
·
قد می کشد گیاه شب از خاک های دشت
·
مرغی ز روی سنگ به آفاق می پرد
·
بادی به دوردست
·
آوازهای خامش سهراب می برد:
·
«گل های قاصدم،
·
در جویبار باد
·
از هر کناره رفت
·
یک تن چرا از این همه درها که کوفتم
·
بیرون نکرد دستی و شمعی مرا نداد؟
·
دیر است آه دیر،
·
دیگر به جز ستاره کست دستگیر نیست
·
نه، آب خود مبر
·
ای مرد در به در
·
بازآ، که هم ز سنگ تو جوشند چشمه ها
·
یک دم کنار من بنشین، پهلوان پدر!»
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر