تحلیل سیاوش کسرائی از «مرغ آمین» نیما
(آذرماه 1350)
سرچشمه:
راه توده
گاف سنگزاد
سیاوش
خلق،
دشمنی را می شناسد ولی مرغ آمین گو ست كه روش دشمن را بدیشان می نماید:
كوركردن
چشمه های روشنائی و امید و ترویج اندیشه های مردگی آموز و خلق را به كج راهی و
گمراهی و سپس به هلاكت راندن و براجساد آنان زندگی نو آغازیدن، دوركردن زیركان
وپیش بینان ازهركجا كه گمان پیوندی با خلق می رود و به ریشخند گرفتن شان، تا ازچشم
مردمان بیفتند.
نیما
ـ « باد آمین!
و هر آن اندیشه، در ما
مردگی آموز، ویران!»
سیاوش
ترویج
اندیشه های مردگی آموز
·
سیاوش با این مفهوم از تبلیغ تئوری انفعال و
تسلیم و رضا پرده برمی دارد، که کسب و کار همیشگی طبقه حاکمه ملی و بین المللی است.
·
«ترویج اندیشه های مردگی
آموز» محتوای ایدئولوژیکی اساسی ادبیات کلاسیک ایران (آثار سعدی، حافظ و غیره) و آثار
فلاسفه، هنرمندان و روشنفکران امپریالیسم بوده است.
·
تجدید چاپ و ترجمه این آثار از سوی طبقه حاکمه برای
اشاعه همین افکار ارتجاعی، منحط و پیشرفت ستیز در همه سطوح جامعه از مدرسه تا
دانشگاه بوده است.
·
مرغ آمین بزعم سیاوش به افشای این دسیسه های
ایدئولوژیکی طبقه حاکمه ملی و بین المللی می پردازد.
·
وظیفه ای که همچنان و هنوز در دستور روز است.
·
امروزه در همه رسانه های گوناگون، این اندیشه های
مردگی آموز در سطح وسیعی همچنان و هنوز اشاعه داده می شوند و هر روشنگری علمی و
انقلابی به بهانه گرامیداشت بزرگان کلاسیک ملی و بین المللی با سدی از مخالفت و
مقاومت ارتجاعی مواجه می شود.
نیما
ـ « با
کجی آورده های آن بد اندیشان
که نه جز
خواب جهانگیری از آن می زاد
این به
کیفر، باد!»
ـ « آمین!»
·
معنی تحت اللفظی:
·
به دلیل رهاوردهای کژ آن بداندیشان که خیال دیگری
جز جهانگیری در سر نداشته اند، کیفرشان همین باید باشد!
سیاوش
خلق را
به كج راهی و گمراهی و سپس به هلاكت راندن و براجساد آنان زندگی نو آغازیدن
·
سیاوش در این حکم، از گمراه سازی سنجیده و حساب
شده خلق و تحت استثمار و ستم مرگبار قرار دادن آن از سوی طبقه حاکمه پرده برمی
دارد.
·
این کردوکار طبقه حاکمه رفته رفته مستورتر،
عوامفریبانه تر و سنجیده تر شده است.
·
طبقه حاکمه دیری است که از شیوه ها و متدهای
بغرنج و با تأثیر درازمدت و ریشه ای استفاده می کند:
1
·
مثلا آنتی کمونیسم را در لفافه کمونیسم ارائه می
دهد.
2
·
خرافه را در زر ورق علم اشاعه می دهد.
3
·
ضد مارکسیسم را در لفافه رویزیونیسم،
اگزیستانسیالیسم و غیره
4
·
ضد انقلابیگری را در لفافه رفرمیسم
5
· احزاب بورژوائی را در زر ورق احزاب کارگری، سوسیال
ـ دموکرات و یا سوسیالیست و حتی کمونیست
6
·
احزاب و جریانات ضد خلقی و فاشیستی و فوندامنتالیستی
را در لفافه احزاب و جریانات خلقی
7
·
احزاب و سازمان ها و انجمن های فئودالی،
فوندامنتالیستی، ارتجاعی و منحط را در زر ورق احزاب انقلابی و طرفدار مستضعفین و
عدالت اجتماعی.
·
مرغ آمین از این ترفند طبقه حاکمه ملی و بین
المللی نیز پرده برمی دارد.
·
یک مرغ تنها می ماند با یک سر و هزاران سودا!
نیما
ـ « آمین!
در حساب روزگارانی
کز بر ره، زیرکان و
پیشبینان را به لبخند تمسخر دور می کردند
و به پاس خدمت و سودای
شان تاریک
چشمه های روشنایی کور می
کردند.»
ـ « آمین!»
سیاوش
دوركردن
زیركان و پیش بینان ازهركجا كه گمان پیوندی با خلق می رود
·
سیاوش با این حکم از ترور شخصیت های توده ای
بوسیله طبقه حاکمه پرده بر می دارد.
·
این شیوه عمل طبقه حاکمه اکنون علنی تر و بی
شرمانه تر شده است.
·
هر شخصیت مصمم و جسور در اسرع وقت شناسائی و ترور
می شود تا توده بی سر و سردار و عملا بی مرغ آمین سر کند و از چاله به چاه انداخته
شود.
·
مبارزه رهائی بخش اکنون بمراتب دشوارتر و بغرنج
تر شده است.
·
دیالک تیکی از کردوکارها الزامی می شوند که در
سابق با این حدت و شدت و دقت الزامی نبوده اند:
الف
·
حفظ رهبران صادق و دانا و ضمنا رهبری جنبش رهائی
بخش!
ب
·
حفظ روشنگران علمی و انقلابی از گزند طبقه حاکمه
ملی و بین المللی و تداوم امر ضرور روشنگری!
ت
·
حفظ، توسعه، تعمیق و تحکیم پیوند پیشاهنگ با توده
و ضمنا حفظ پیشاهنگ از ترور بی پروای طبقه حاکمه!
نیما
کز بر ره، زیرکان و
پیشبینان را به لبخند تمسخر دور می کردند
سیاوش
به
ریشخند گرفتن شان، تا ازچشم مردمان بیفتند.
·
سیاوش در این حکم از بدنام کردن و بی اعتبار کردن
اندیشمندان و روشنگران انقلابی خلق بوسیله طبقه حاکمه پرده برمی دارد.
·
طبقه حاکمه مبارزه بی رحمانه ای را بر ضد خلق در
همه جبهه های مادی و معنوی پیش می برد:
·
دست در دست با ترور شخصیت های بالقوه و بالفعل،
بدنام کردن و رسوا کردن آنها و حزب طبقه کارگر صورت می گیرد.
·
طبقه حاکمه ملی و بین المللی ارتشی از اندیشمندان
فاسد، خودفروش و فرومایه در اختیار دارد
که ساده ترین نوسانات پسیکولوژیکی ـ اجتماعی توده ها را شناسائی می کنند و به خدمت
می گیرند.
·
همه کردوکارهای طبقه حاکمه آماج واحدی دارند و آن
حفظ وضع موجود و تحکیم وضعیت طبقه حاکمه است.
نیما
ـ « با
کجی آورده هاشان شوم
که از آن
با مرگ ما شان، زندگی آغاز می گردید
و از آن
خاموش می آمد چراغ خلق!»
ـ « آمین!»
·
معنی تحت اللفظی:
·
با رهاوردهای کژ آنان که در مرگ ما زندگی می
یافتند و چراغ خلق از آنها خاموش می گشت، کیفرشان همین باد!
·
نیما اینجا به دو ترفند طبقه حاکمه اشاره می کند:
الف
·
رهاوردهای شوم طبقه حاکمه که وسیله تباهی توده و
در عین حال وسیله رفاه طبقه حاکمه اند.
ب
·
رهاوردهای شوم طبقه حاکمه که خصلت روشنگری ستیزی
دارند و به خاموشی چراغ خلق منجر می شوند، به سقوط خلق در منجلاب نادانی منجر می
شوند.
نیما
ـ « با
کجی آورده ها شان زشت
که از آن
پرهیزگاری بود مرده
و از آن
رحم آوری بود واخورده.»
ـ « آمین!»
·
معنی تحت اللفظی:
·
طبقه حاکمه که با رهاوردهای زشت خود، پارسائی را
از بین می برد و همدلی و همبستگی توده ای را بر باد می داد، کیفرش همین باید
باشد!
·
احتمالا منظور نیما اشاعه شیوه تفکر و زندگی اگوئیستی
(خودخواهانه) و ضد اجتماعی طبقه حاکمه ملی
و بین المللی است که پارسائی فردی و همدلی کلکتیف (دسته جمعی) میانانسانی را به
نابودی می کشد.
نیما
« این به
کیفر، باد
با کجی
آورده ها شان ننگ
که از آن
ایمان به حق، سوداگران را بود راهی نو، گشاده در پی سودا.
و از آن،
چون بر سریر سینه ی مرداب، از ما نقش بر جا.»
ـ « آمین،
آمین!»
·
با رهاوردهای کژ ننگین طبقه حاکمه که ایمان مذهبی
به طریقت جدیدی برای سودورزی بدل می شد و از خلق جز نقشی بسان نقش بر روی تالاب ها
باقی نمی ماند، کیفر همین باید باشد!
·
نیما به سوء استفاده حیله گرانه ی طبقه حاکمه از
ایمان مذهبی توده ها در راستای توسعه منافع خود و بی خانمان سازی توده پرده برمی
دارد.
·
این یکی دیگر از خصوصیات بورژوازی واپسین و معاصر
است که فلسفه کلاسیک آلمان و فلسفه روشنگری و دیگر دستاوردهای فکری و فرهنگی عصر
جدید بورژوائی آغازین را به گور می سپارد و به فرهنگ زدائی و تمدن زدائی بشریت کمر
می بندد و نتیجتا بسان فئودالیسم واپسین هر خرافه و باور خردستیز را به خدمت می
گیرد.
ادامه
دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر