سعدی
شین میم شین
( گلستان ، دیباچه)
بنده همان به،
که ز تقصیر خویش
عذر بدرگاه خدای
آورد
ورنه سزاوار
خداوندی اش
کس نتواند که
بجای آورد
·
معنی تحت اللفظی:
·
بهتر این است که بنده از تقصیر خویش به درگاه الهی عذر
آورد.
·
در غیر این صورت، از عهده خداوندی او بر نخواهد آمد.
·
برای درک منظور سعدی از این دو بیت، بهتر است که شناخت افزارهای
دیالک تیکی پنهان در آن را کشف کنیم و مورد بحث قرار دهیم:
1
·
سعدی دیالک تیک فراز و فرود را به شکل دیالک تیک خداوند
بنده (بنده دار) و بنده بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن فراز (بنده
دار) می داند.
2
·
دیالک تیک فراز و فرود در فلسفه اجتماعی سعدی و بعدها حافظ فقط
خاص جامعه بشری نیست.
·
بلکه همین رابطه حاکم و محکوم، عالی و پست، در طبیعت هم
وجود دارد.
·
سعدی بعدها همین دیالک تیک را به شکل دیالک تیک بالا و شیب و
حافظ به شکل دیالک تیک لعل و سنگ بسط و تعمیم خواهند داد تا نابرابری های اجتماعی را
نه پدیده ای تاریخی و گذرا، بلکه امری طبیعی قلمداد کنند.
3
·
دیالک تیک خداوند تعالی و بنده، انعکاس آسمانی ـ انتزاعی دیالک
تیک برده دار و برده در جامعه بشری است.
·
سعدی و ادیان آسمانی با تعیین رابطه انسان و خدا عملا به
تعیین رابطه برده و برده دار، غلام و خواجه، رعیت و ارباب فئودال می پردازند و مناسبات
تولیدی در جامعه بشری را توجیه تئولوژیکی و تئوریکی (فقهی و نظری) می کنند.
سعدی
بنده همان به،
که ز تقصیر خویش
عذر بدرگاه خدای
آورد
·
سعدی در این حکم، دیالک تیک نعمت
و سپاس را به سبب ناتوانی بشر از ادای داد
درخور، کج و کوله می کند و به شکل دیالک تیک نعمت و معذرت
در می آورد.
·
انسان از توده تا شاه، در فلسفه سعدی به دلیل همین ناتوانی
از بستن دایره داد و ستد با خدا، مقصر بی چون و چرا قلمداد می شود.
·
از این رو ست که سعدی از انسان علاوه بر سپاس و ذکر و تسبیح
و گریه و زاری، عذرتراشی هم طلب می کند:
1
·
بنده باید خدا را از ناگزیری خود به لغزش و ارتکاب گناه و
عدم پرداخت دیون خود قانع کند.
2
·
بنده باید عجز خود را به خدا یادآور شود و قدرت عظیم او را
به یاد او بیاورد، تا مبادا خدا قیاس به نفس کند و از بنده برای هر نفس حتما دو
شکر بخواهد.
3
·
بنده باید نفس اماره و ابلیس
را به یاد خدا بیاورد که شب و روز در پی وسوسه و گمراه سازی انسانها هستند.
4
·
بنده باید قدرت های موهومی از قبیل قضا و چرخ و فلک و دهر و
سپهر و گردون و بخت و طالع و غیره را به یاد خدا بیاورد، که هر دم برایش دردسر
تولید می کنند.
5
·
تئوری عذر سعدی اما با عالم الغیب بودن خدا در تضاد آشکار قرار دارد
و فراموشکاری سعدی در این مورد آدمی را به حیرت می اندازد.
·
یادآوری چیزی به عالم الغیب نه تنها غیرمنطقی و بیهوده است،
بلکه توهین به عالم الغیب است و سعدی باید این را بداند.
·
این بدان می ماند که کسی به سعدی دیالک
تیک صورت و سیرت را و یا وزن و قافیه در شعر را توضیح دهد.
6
·
سعدی از این حقیقت امر بی خبر نیست.
·
هدف او تعیین شیوه رفتار فرودست با فرادست است.
·
تعیین شیوه رفتار بنده با بنده دار، رعیت با ارباب است.
·
توده های مولد و زحمتکش در قاموس سعدی، باید خود را بدهکار
و مقصر مادام العمر در برابر طبقه حاکمه تلقی کنند و پا از گلیم خویش بدر نبرند.
·
سعدی به در می گوید تا دیوار بشنود.
·
رابطه بنده با خداوند تعالی را تعیین می کند تا رابطه برده
و غلام و رعیت با طبقه حاکمه را تعیین کند.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر