اثری از مجله ارجمند هفته
یدالله سلطان پور
دس انتگراسیون) همپیوندی ستیزی) فرهنگی
·
اگر میان
نظرسازی های ایدئولوژیکی و واقعیت اجتماعی تضاد روشنی پدید آید و توده بدان آگاه
گردد، آنگاه نظام هژمونیکی (سرکردگی) متلاشی می شود.
·
گفتیم که
جامعه بورژوائی، بدلیل تضادهای واقعی و عریان خود، دیگر قادر به ارائه جهان بینی
یکپارچه نیست.
·
از این
رو راه نجات خود را در توسل به «پلورالیسم» (تعدد) می جوید و بدین طریق به توجیه
آنارشی فکری می پردازد.
·
این زخم
بردارترین و سست ترین موضع در سیستم حاکمیت بورژوازی واپسین است.
·
این امر
سبب می شود که پیش شرط ساختاری هژمونی، یعنی همنظری و وحدت نظر درونی آن در هم
بشکند.
·
مارکسیست
ها ـ اما ـ جهان بینی ئی برای عرضه در اختیار دارند که تصویر تام و تمامی از
روندهای طبیعی، روندهای اجتماعی، تصورات ارزشی و آماج های انسانگرا عرضه می کند.
·
این نقطه
قوت ما ست.
·
ما هرچه
کمتر به کوتاه آمدن های ایدئولوژیکی و سازش در مقابل فراورده های جهان بینانه علیل
و بیمار تفکر بورژوائی واپسین تن در دهیم، به همان اندازه نیرومندتر خواهیم بود.
·
اگرچه ما
اکنون برای مدتی کوتاه، بظاهر در مواضع اقلیت
و حاشیه ای در حیات معنوی زمان خود قرار داریم.
·
ولی درست
به این دلیل که انسان ها در جستجوی سمتگیری روشن در جهان اند، پیوند درونی جهان
بینی علمی مارکسیسم، نیروی سیاسی نیرومندی است و کار بر روی تئوری یکی از
فاکتورهای تعیین کننده برای موفقیت آتی ما ست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر