انقلاب بهمن ۵۷ انقلابی عظیم و شکوهمند و نه “کودتا و قیام” یک گروه کوچک بود
برگرفته از توفان الکترونیکی شماره
۷۹
سرچشمه:
مجله هفته
مسعود بهبودی
·
«انقلاب
ها لکوموتیو تاریخ اند»، مارکس می گوید.
·
تغییرات
اجتماعی تعیین کننده که توسعه تاریخی نوین را در عصر جدید و در شرایط کنونی و آتی
تعیین کرده اند، تعیین می کنند و تعیین خواهند کرد، در هیئت انقلاب صورت گرفته اند
و در دوران کنونی نیز در هیئت انقلاب صورت می گیرند و صورت خواهند گرفت.
.
·
انقلاب
جامعه را به عقب نمی راند.
·
جریانی و
یا طبقه اجتماعی ئی که جامعه را به عقب می راند، ضدانقلاب و یا ارتجاع نامیده می
شود.
·
طبقه
حاکمه زمان شاه بورژوازی بوده که خود به اقشار مختلفی تقسیم می شود.
·
شاه با
تن در دادن به توصیه مستشاران امریکائی و اعلام انقلاب سفید، فئودالیسم را زیر
ضربه گرفت و نتیجتا با دستگاه روحانیت که هم فئودال بود و هم دستگاه ایدئولوژیکی عریض
و طویل فئودالیسم و بنده داری بود، در تضاد قرار گفت
.
·
بورژوازی
سنتی و بازاری همدوش با روحانیت و روشنفکریت ملی ـ مذهبی به مبارزه با طبقه حاکمه
جدید (بورژوازی مدرن) پرداخت.
·
بمب های
مجاهدین ـ به عنوان مثال ـ دم در فروشگاه های بزرگ منفجر شد
.
·
شاه
بدرستی از ارتجاع سرخ و سیاه سخن گفت
.
·
اتحاد
فئودالی ـ بورژوائی سنتی ـ روحانی بر انقلاب سفید که ماهیتا ضدفئودالی بود، غالب
امد
.
·
این
رخداد بنظر من رخدادی ضدانقلابی (ضد انقلاب بورژوائی سفید) است
.
·
این به
معنی پیروزی ارتجاع تحت پرچم عوامفریب فوندامنتالیسم است که همشیره فاشیسم است
.
·
شکی نیست
که ایدئال های فوندامنتالیسم شیعی در زمینه برگشت به ریشه ها (صدر اسلام) عملی نشد
و نمی توانست هم عملی شود و لذا رژیم جدید بناچار سرمایه داری زمان شاه را ادامه
داد.
·
از این
رو طبقه حاکمه (بورژوازی) همان ماند، ولی حاکمیت میان اقشار مختلف آن دست به دست
شد.
·
ولی
دستاوردهای ضدفئودالی انقلاب مشروطه و انقلاب سفید حتی المقدور واپس گرفته شد.
·
فوندامنتالیسم
شیعی تا توانست روبنای ایدئولوژیکی جامعه را فئودالیزه (اسلامیزه) کرد.
·
تضاد شعله
ور کنونی نیز ماهیتا تضاد میان اقشار مختلف بورژوازی (سبز و سیاه و سفید) حاکم است.
·
سبز و
سفید و احزاب و سازمان های به اصطلاح چپ و راست، خواهان تحول روبنای ایدئولوژیکی
با حفظ زیربنا هستند.
·
هدف آنها
ترک مواضع فوندامنتالیستی است.
·
هدف آنها
حل تضاد زیربنای سرمایه داری با روبنای ایدئولوژیکی ماقبل سرمایه داری است
.
·
مطلق
کردن فرم مسالمت آمیز مبارزه، از هراس سبزیون و سفیدیون و صورتیون از توده ها و
تعمیق انقلاب حکایت دارد.
·
اگر سبز
و سفید و صورتی هم پیروز شود، انقلابی رخ نمی دهد.
·
روبنای
جامعه اصلاح می شود و عوامفریبی در فرم دیگری و مدرنتری ادامه می یابد.
·
انقلاب
در ایران و در هر کشوری در دوران کنونی فقط می تواند ماهیت سوسیالیستی داشته باشد،
فرق هم نمی کند که نیروهای مولده جامعه در چه سطح توسعه ای باشند.
·
گذار
جهانشمول از سرمایه داری به سوسیالیسم، محتوای دوران ما ست و کاری اش نمی توان کرد.
·
آلترناتیو
رهائی بخش برای بشریت سوسیالیسم است و بس.
·
پیروزی
خمینی بر شاه (انقلاب بورژوائی سفید) قابل مقایسه است با پیروزی گورباچوف ـ یلسین
بر نظام شوروی.
·
با این
تفاوت که اولی در پله ای پایین تر صورت گرفته است.
·
ولی هر
دو به معنی پیروزی ضد انقلاب است و هر دو ماهیتا ارتجاعی اند.
پایان
شکی نیست که اینده از آن ملتها ست وشرایط مخصوصا برای ایران روبعقب نخواهد بود واینکه درکشور شوراها بامافیای درونیش انقلابی رامیتوان بآسانی آن دوره پیشبینی کرد ؟ من فکر میکنم ومسًله ایرانرا از اول در جریانش بوده وهستیم واکر جهانخواران برای منافعشان دخالتهای توطًتًه آمیز نکند ملت بنحوی پیرورمیشود امید وار باید بود
پاسخحذف