اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)
سرچشمه
راه
توده
تحلیلی از شین میم شین
فردوسی مؤلف شاهنامه
·
استاریکف،
معین، نصرالله فلسفی، مینوی، دکترغلامحسین یوسفی و برخی دیگر از پژوهشگران حتی پا
فراتر نهاده اند و بحق بر آن بوده اند که فردوسی به هنگام تدوین شاهنامه به مسائل
زمان خود توجه داشته است.
1
·
استاریکف
می نویسد:
·
«هنگامی
که چنین به نظرمی رسد که فردوسی از گذشته کهن و گاهی اساطیری سخن می گوید، وضع
موجود زمان و واقعیت زنده معاصر درمنظومه اش منعکس است.»
2
دکتر غلامحسین
یوسفی ( ۱۳۰۶ - ۱۳۶۹)
ادیب، نویسنده، مترجم، استاد برجستهٔ ادبیات فارسی
·
دکترغلامحسین
یوسفی به حق روی این نکته تأکید می ورزد که اصولا نمی توان تصور کرد که در شاهنامه
اثری از احساسات فردوسی نباشد.
3
·
او می
نویسد:
·
«به
نظرنگارنده، نمی توان تصور کرد که در این اشعار با آنکه قراین روشنی از اوضاع روزگار را در بردارد،
اثری ازاحساسات گوینده نیست و یکسره منظوم متن پیشین است.»
4
·
آن دسته
ازپژوهشگران ایرانی که نشانی از شووینیسم ایرانی ضد عرب و ترک دارند، معمولا تأثیر
زمان را منحصر به مخالفت فردوسی با نژاد ترک و عرب می دانند و مدعی اند که فردوسی
نامه رستم فرخ زاد به برادرش را با توجه به شرایط زمان نوشته و منظورش از «بنده بی
هنر» اشاره به سلطان محمود است.
5
·
مینوی می
گوید:
·
«آنچه
(فردوسی) در دیباچه کتاب و اواسط آورده... آنچه درضمن به پیش گویی رستم فرخ زاد
افزوده، به زمان خود اشاره کرده است.»
6
·
ما به
جای خود توضیح خواهیم داد که فردوسی به هیچ وجه نژاد پرست - به معنایی که
ناسیونالیست های فاشیست مآب زمان رضاشاه ادعا می کنند - نبوده و نظر او در باره
پیروزی اعراب غیر از آن است که به او نسبت می دهند.
7
·
آنچه در اینجا
باید تذکر دهیم این است که اگر کسی یک بار این اصل را بپذیرد که فردوسی از شرایط
زمان متأثر بوده و آن را در شاهنامه منعکس کرده، دلیلی نخواهد داشت که این تأثیر
را فقط به مورد واحدی محدود سازد.
الف
·
چگونه می
توان پذیرفت که فردوسی اگر می خواسته در اثر خود به سلطان محمود اشاره کند - فقط
به ذکر جملاتی در نامه رستم فرخ زاد اکتفا کرده و در تصویر سیاسی شاهان خودکامه ی
شاهنامه، محمود را از یاد برده و یا در ترسیم جنگ های خونین و غارتگرانه شاهان
باستان، جنگ های غارتگرانه زمان خود را در نظر نگرفته است؟
ب
·
آیا
تصادفی است که فردوسی بویژه روی صلح خواهی مردم هند تأکید کرده و جنگ با هند را
نکوهش کرده است؟
ت
·
آیا او
در توصیف زمان نوشیروان و رفتار دوستانه بوذرجمهر با هندوان به جنگ های پلید محمود
در هند نظر نداشته و از زبان بوذرجمهرها این جنگ ها را محکوم نکرده است؟
پ
·
آیا
تصادفی است که فردوسی درست در همان جایی که به «دینداری» سلطان محمود می پردازد و
از این که او «جهان بسته از بت پرستان هند» سخن می گوید، درست در همین جا از قول
نوشیروان به موبد، پند می دهد که نباید به خاطر دین جنگید؟
ث
·
آیا
تصادفی است که اسفراینی، وزیرمحمود، در برابر قدرت سلطان محمود تقریبا همان طور مقابله
می کند که بوذرجمهر شاهنامه در برابر نوشیروان؟
ج
·
آیا بین
بوذرجمهر شاهنامه (که با نقل طبری و تعالبی تفاوت دارد) و رفتاراسفراینی پیوندی
نیست؟
ح
·
چگونه
است که در قیام کاوه، فردوسی موضوع نوشتن محضر را می آورد و آن را بر جسته می کند،
درحالی که این واقعه در تاریخ طبری و عزرالسیر ثعالبی وجود ندارد؟
خ
·
آیا
فردوسی در توصیف صحنه محضرسازی ضحاک به واقعه محضرسازی القادر بالله علیه فاطمی ها
- که صدای آن در آفاق پیچید - نظرنداشته است؟
8
·
به نظرما،
این موارد و ده ها مورد نظیر اینها قابل تامل است که ما در بررسی متن شاهنامه بدان
خواهیم پرداخت.
9
·
به آنچه
گفتیم باید یک نکته اساسی را هم اضافه کنیم و آن اینکه فردوسی شخصیتی است بسیار
بزرگ، دانشمندی است استوار و صاحب رأی.
الف
·
چنین
انسانی نمی تواند فقط ثبات و بایگان باشد و نظرات خود را در تدوین اثری که یک عمر
روی آن کار کرده، دخالت ندهد.
ب
ولادیمیر ایلیچ
لنین (1870 ـ 1924) با ماکسیم گورکی
·
لنین به
هنگام قضاوت درباره تولستوی روی این اندیشه درست تأکید می ورزد که نویسنده اگر
واقعا بزرگ و نبوغمند باشد، نمی تواند لااقل برخی از جوانب اساسی دوران خود را
منعکس نکند.
ت
·
این حکم
در حق فردوسی صدها بار صادق است، چرا که فردوسی فرزند آن دوران خویش است، به فرار
از تاریخ تن در نمی دهد و می کوشد که دوران خود را در اثر خود منعکس نماید.
پ
·
فردوسی -
چنانکه ازسرتا پای شاهنامه پیدا ست - برای خود رسالتی قائل است، حرفی برای گفتن
دارد.
ث
·
این حرف
اگر نه در شاهنامه، در کجا گفته شده است؟
ج
·
آن کدام
موجود جادویی بوده که عین شخصیت فردوسی را داشته و همه حرف های او را قبل از او در
«نامه باستان» گفته و برای فردوسی کار دیگری جز به نظم کشیدن اثری موجود، باقی
نگذاشته است؟
ح
·
چنین
تصادفی باورنکردنی است.
خ
·
فردوسی مؤلف
شاهنامه است.
10
·
فردوسی
را باید در این مقام شامخ شناخت و برای درک شاهنامه از درک نظرات فردوسی و شرایط
دورانی که وی در آن می زیسته، آغاز کرد.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر