امیر هوشنگ ابتهاج (سایه) (6 اسفند 1306)
تحلیلی از شین میم شین
یگانگی
·
بر سنگ
گوری تازه، نامی هست
·
دارنده
این نام را هرگز ندیدم من
·
اینجا
میان سوگواران آشنایانند و خویشانند
·
و
مردمانی هم که چون من
·
دارنده این نام را هرگز ندیدند و نمی دانند
·
اما
·
هرکس که اینجا هست
·
با خشم و فریادی ـ گره در مشت ـ
·
می داند ، که او را کشت؟
·
برگرد گور تازه جمعی سوگواران است
·
دیگر کسی اینجا نمی پرسد:
·
« این خفته در خاک از کجا و از کدامان است؟»
·
می دانند، او فرزند ایران است.
پایان
تلاش در
جهت تحلیل شعر هوشنگ ابتهاج (سایه) تحت عنوان «یگانگی»
·
اولین
پرسشی که به ذهن آدمی خطور می کند، دلیل و معنای عنوان این شعر یعنی یگانگی است.
·
یگانگی
در فلسفه با مقوله وحدت تبیین می یابد.
·
وحدت در فلسفه
به چه معنی است؟
1
·
وحدت به تعریف مشخص از پیوند عام (یونیورسال) چیزها، سیستم ها،
روندها و غیره واقعیت عینی اطلاق می شود.
·
در ماتریالیسم دیالک تیکی، وحدت بطور کلی به معنی پیوند،
همراهی و اشتراط متقابل کثرت و تنوع
واقعیت عینی بکار می رود که دلیل نهائی اش در مادیت جهان نهفته است.
2
·
وحدت واقعیت عینی هرگز به معنی خودمانندی
عاری از تفاوت و حرکت نیست، بلکه همواره وحدتی تضادمند است، که در عین حال کثرت و
تنوع را هم پیش شرط خود قرار می دهد و هم شامل می شود.
3
·
هر چیز، هر سیستم و غیره عبارت است از وحدت گشتاورها و
گرایشات متفاوت و متضاد با تعین کیفی ئی نسبت به چیزها، سیستم ها و غیره
دیگر.
4
·
وحدت در کثرت وجود دارد و کثرت در وحدت.
·
کثرت عبارت است از تعریف مشخص از پیوند عام (یونیورسال) واقعیت عینی.
·
کثرت بدان معنی است که وحدت جهان مادی همواره وحدتی است
از فرم های توسعه بیشمار، وحدتی است از اشیاء ، پدیده ها، روندها و غیره بیشمار.
·
میان وحدت و کثرت رابطه دیالک تیکی برقرار است.
·
از این رو، ما از دیالک تیک وحدت و کثرت سخن می گوییم.
5
·
به قول کلاسیک های مارکسیسم، «وحدت و کثرت مفاهیم جدائی
ناپذیر از یکدیگر و نافذ در یکدیگرند.
6
·
کثرت همان قدر در وحدت وجود دارد که وحدت در کثرت.»
·
(کلیات
مارکس و انگلس، جلد 20، ص 524)
7
·
در رابطه وحدت و کثرت،
جنبه کمی وحدت ـ بمثابه وحدت کثرت ها ـ عمده می شود.
8
·
در رابطه وحدت و تنوع جنبه
کیفی وحدت ـ بمثابه وحدت فرم های ساختاری، فرم های حرکتی و فرم های توسعه کیفیتا
متفاوت ماده ـ عمده می شود.
·
تنوع مفهومی است که تفاوت و
اختلاف کیفی بی پایان پدیده های جهان مادی را در فرم تعمیم یافته خود منعکس می
کند.
9
·
وحدت را نباید با هویت
یکسان تلقی کرد.
·
وحدت ـ بمثابه وحدت چیزها، سیستم ها و روندهای متفاوت و
متضاد ـ فرق اصولی با هویت مجرد دارد و تنها
بمثابه هویت مشخص می تواند امکان پذیر باشد.
بر سنگ گوری تازه، نامی هست
دارنده این نام را هرگز ندیدم من
·
معنی تحت
اللفظی بیت:
·
بر سنگ
این گور تازه، نامی هست که دارنده اش را شاعر نمی شناسد.
·
شاعر در
این بیت، کمافی السابق خبر مهیب کوتاهی را به گوش مخاطبین خویش می رساند:
·
او از
بربریت فوندامنتالیسم در کشور خویش پرده برمی دارد، از اعدام بی وقفه اعضای جامعه به
هر دلیل و بهانه ای خبر می دهد.
·
تأکید
شاعر اما بر آن است که فرد خفته در گور تازه را نمی شناسد.
·
منظور
شاعر از این تأکید چیست؟
اینجا میان سوگواران آشنایانند و خویشانند
و مردمانی هم که چون من
دارنده این نام را هرگز ندیدند و نمی دانند
·
معنی تحت
اللفظی بیت:
·
بر سر
گور تازه سوگواران گرد آمده اند.
·
خویشان و
آشنایان و مردمانی که همچون شاعر فرد خفته در گور تازه را هرگز ندیده اند و نمی شناسند.
·
اکنون
صراحت بیشتری در کلام شاعر جاری می شود.
·
احساس
نوعی همبستگی با خفته در گوری تازه، بی اعتنا به خویشاوندی و آشنائی با او.
·
اما چرا؟
·
مگر می
شود در سوگ بیگانه ای، غمگین گشت و گریست؟
اما
هرکس که
اینجا هست
با خشم و
فریادی ـ گره در مشت ـ
می داند
، که او را کشت؟
·
معنی تحت
اللفظی بیت:
·
سوگواران
ـ خواه آشنا و خواه بیگانه ـ همه بدون استثناء خشمگین و معترض و مصمم اند و می
دانند که خفته در گور تازه را کی کشته است.
·
آیا
واقعا «می دانند، که او را کشت؟»
1
·
قاتل او
می تواند جلادی باشد که به دارش کشیده است.
2
·
قاتل او
می تواند بازجوئی باشد که زیر شکنجه به قتلش رسانده است.
3
·
قاتل او
می تواند جمعی از همنوعان او باشد که سنگسارش کرده اند.
4
·
او ضمنا می
تواند بدون دخالت غیر از گرسنگی، سرما، بیماری و یا بی داروئی بمیرد.
5
·
در عراق
صدام حسین در نتیجه تحریم اقتصادی صدها هزار کودک شیرخوار مردند.
6
·
در افغانستان
و همان عراق هم اکنون دهها هزار مادر کودکان اتمی مرده و یا در بهترین حالت، ناقص
الخلقه به دنیا می آورند.
7
·
حمله به
لیبی و یوگوسلاوی و دیگر کشورها میلیون ها نفر پیر و جوان را روانه گورهای تازه
ساخته است.
8
·
و همچنان
و هنوز سال ها پس از پایان جنگ ها و کشتارها هزاران نفر از عواقب همان جنگ ها می
میرند.
9
·
خاک بخش
اعظم ویتنام به سم خطرناک دی اوکسین آلوده است و هر کس میوه و دانه و سبزی و گوشت
از این سامان می خورد، یا می میرد و یا کودکان ناقص الخلقه به دنیا می آورد.
10
·
در مناطق
مختلف یوگوسلاوی سابق و خاورمیانه، دهها هزار تن مواد رادیو اکتیو تلنبار شده است
و تشعشع بی امان آنها محیط زیست انسان ها را به دوزخی الیم مبدل می سازد.
·
آیا
سوگواران واقعا می دانند، «که او را کشت؟»
·
بعضی دانستن
ها بدتر از ندانستن ها ست!
·
حقایق
نیم بند و مثله و مخدوش بمراتب بدتر و مهلک تر از دروغ محض است که کشف و افشایش
کار دشواری نیست.
بر گرد
گور تازه جمعی سوگواران است
دیگر کسی
اینجا نمی پرسد:
« این
خفته در خاک از کجا و از کدامان است؟»
می
دانند، او فرزند ایران است.
·
معنی تحت
اللفظی بیت:
·
از جمع
سوگواران ـ چه آشنا و چه بیگانه ـ کسی دیگر نمی پرسد که این خفته در گور تازه از
کجا و کدامان است.
·
چون می
دانند که او فرزند ایران است.
·
منظور شاعر
از حکم «دیگر نمی پرسند» چیست؟
1
·
شاید
بتوان از مفهوم «دیگر نمی پرسند» شاعر، این استنباط را داشت که قبلا می پرسیدند که
خفته در گور تازه چه منشاء طبقاتی و چه جایگاه اجتماعی داشته است؟
·
ولی به
دلایلی «دیگر نمی پرسند.»
·
اما به
چه دلیلی «دیگر نمی پرسند؟»
2
·
بنظر
شاعر، به این دلیل که می دانند که او فرزند ایران است.
·
خوب مگر
قبلا نمی دانستند که در گورخفتگان ـ چه تازه و چه کهنه ـ فرزند کجا هستند؟
3
·
اکنون سر
و کله سؤالان سمج زیر در سر و کله هر اندیشنده ای پیدا می شود:
·
این
واقعیت امر به چه معنی است؟
·
بی
اعتنائی مدرن و پسا مدرن به منشاء طبقاتی و نتیجتا حزبی و سازمانی و گروهی خفتگان
در گور مثبت است و یا منفی؟
·
این چرخش
ایدئولوژیکی در خیلی ها به نفع کی و به ضرر کیست؟
4
·
مد مدرنی
شده و کاری اش هم نمی شود کرد.
·
به
بزرگان مرده و نیم زنده و زنده چپ نگاه کنی، از هر سمت و سو به رگبار انتقاد بسته
می شوی، ولی تا دلت بخواهد توده های مولد و زحمتکش به لجن کشیده می شوند و مورد تحقیر
و توهین و تخریب مادی و معنوی از همه رنگ قرار می گیرند.
·
هرجا هم
که فرزندان توده های بی همه چیز به دلایل و نیمچه دلایل مختلف اعدام می شوند و به گورهای
تازه سپرده می شوند، بلافاصله سر و کله مدرن اندیشان پسا مدرن پیدا می شود و از
اعلام پایگاه و جایگاه و خاستگاه طبقاتی آنها جلوگیری به عمل می آید و یا اگر
مصلحت دیده شد دیوارهای فیس بوک و رسانه های یارانه ای بیشمار به عکس و خاطرات و
هنرنمائی های راست و دروغ خود و خواهر و مادر و جد و آباد در گور تازه خفته ها مزین
می شود.
·
در نتیجه
معلوم نمی شود که خفته در گور تازه فرزند عمله و دهقان و پیشه ور و بیکاری بوده است و یا فرزند
میلیونر سلطنت طلبی و یا سرتنت طلبی.
·
چون همه
از دم می خواهند که طرف ایرانی باشد، از تبار کوروش و داریوش و زرتشت و اهورا
باشد.
5
·
شاید
منظور از یگانگی کذائی همین است:
·
ماستمالی
کردن خونی که از اندام توده ها ریخته می شود.
·
این نه
وحدت ملی، بلکه به ابتذال کشیدن وحدت ملی است.
·
چون ملت
ایران نه یکدست و همگون و بی طبقه، بلکه عمیقا طبقاتی است.
·
ایرانی
یک مفهوم انتزاعی است و برای شناخت آن ـ چه قاتل و چه مقتول، چه حاکم و چه محکوم ـ
باید از جامه انتزاعی بیرون آورده شود.
·
آنگاه می
توان گفت که خفته در گور کهنه و تازه کیست و قاتلان او کیانند.
·
آنگاه و
فقط آنگاه که تعلقات طبقاتی خفته در گور و قاتل مشخص شود، می توان از شناخت راستین
قاتل و مقتول سخن گفت.
·
وحدت
همیشه و همزمان در دو دیالک تیک زیر مطرح می شود:
·
دیالک
تیک وحدت و کثرت
·
دیالک
تیک وحدت و تنوع
·
وحدت و
یگانگی خارج از داربست دیالک تیک عینی، نوعی عوامفریبی و یا چه بسا خودفریبی است.
·
وحدت و
یگانگی انتزاعی فقط به درد عوامفریبان می خورد.
پایان
اشتباه تایپی: سؤالات اشتباها سؤالان نوشته شده است.
پاسخحذف