تحلیل سیاوش کسرائی از «مرغ آمین» نیما
(آذرماه 1350)
سرچشمه:
راه توده
تحلیلی از گاف سنگزاد
سیاوش
مرغ آمین
فرزند استغاثه است واستغاثه، عمیق ترین نیازانسان دردمند.
پس دیدار او را دلی غم بسته و لبی گشاده به
لبخند كفایت می كند.
·
این حکم سیاوش، اگرچه فی نفسه درست است، ولی به
احتمال قوی دقیق فرمولبندی نشده است.
1
·
درست است که رابطه توده با مرغ آمین (حزب توده) سهل
و آسان و بی چون و چرا ست، ولی علت آن این نیست که مرغ آمین «فرزند استغاثه» است.
2
·
مرغ آمین اصولا فرزند توده است و نه فرزند
استغاثه.
·
حتی زمانی که توده زنجیرهای مرئی و نامرئی از
اندام و ضمیر خویش بگسلد و طرح دیگری در اندازد، یعنی با استقرار حاکمیت خویش،
فاتحه ای بر هر نوع از حاکمیتی بخواند، باز هم با مرغ آمین در پیوند دیالک تیکی خواهد
بود.
3
·
مرغ آمین پرورده بدون چون و چرای توده است.
·
خدمت به توده در طبیعت طبقاتی مرغ آمین است.
·
خدمت به توده فلسفه وجودی مرغ آمین است.
·
بدون این فلسفه وجودی، مرغ آمین دلیل عینی وجود
خود را از دست خواهد داد و هیچ واره خواهد گشت.
·
مرغ آمین به همین دلیل وجود دارد.
4
·
وقتی از دیالک تیک مرغ آمین و توده سخن می رود،
منظور همین است:
·
نه توده بدون حزب توده وجود دارد و نه حزب توده
بدون پیوند ارگانیک با توده.
·
نه توده بدون مرغ آمین در فرم های مختلف آن می
تواند وجود داشته باشد و نه مرغ آمین بدون پیوند عمیق و ارگانیک با توده.
·
فریدون تنکابنی در قصه کوتاهی رابطه آرش با توده را از
نقطه نظر طبقه حاکمه بررسی می کند:
·
طبقه حاکمه دست به دعا بلند کرده که ایکاش آرش به
توده پشت می کرد و پی زندگی خویش می رفت.
· فریدون تنکابنی به شیوه گزنده خاص خویش جواب می دهد:
·
خوب در آن صورت، آرش دیگر آرش نخواهد بود.
·
دلیل آرشیت آرش در پیوند ارگانیک آرش با توده
است.
·
(نقل به مضمون)
5
·
درست به همین دلیل است که طبقه حاکمه ملی و بین
المللی از هیچ دسیسه و توطئه ای برای گسستن پیوند توده با مرغ آمین (حزب توده)
کوتاهی نمی کند.
·
مرغ آمینی که با توده بیگانه باشد، مرده تر از هر
مرغ مرده ای است.
·
حتی اگر با انواع و اقسام مرغان ملی و بین المللی
«جبهه متحد فلان و بهمان» تشکیل دهد، امام زاده مسخره ی بی اعجازی بیش نخواهد بود.
سیاوش
و چه نشانه ای گویا تر ازمرغ آمین برحتمیت روز بزرگ پیروزی و شكست پذیری دشمن كه با وجود همه مصائب مرغ آمین زنده و دركار است.
و چه نشانه ای گویا تر ازمرغ آمین برحتمیت روز بزرگ پیروزی و شكست پذیری دشمن كه با وجود همه مصائب مرغ آمین زنده و دركار است.
·
این حکم سیاوش خود دلیلی بر صحت تصور ما ست و از
همرأیی و همنظری ژرف میان سیاوش و ما حکایت می کند.
·
توده بدون حزب توده، غول بی سر است:
·
به قول سیاوش، وجود مرغ آمین نشانه حتمیت پیروزی
توده بر طبقه حاکمه است.
·
توده بدون شخصیت، توده بدون مرغ آمین خودپرورده
امین خویش، توده بدون حزب توده محکوم به ذلت همیشگی است.
·
روندهای اجتماعی سوبژکت مند (فاعل مند) اند و نه
بی سوبژکت.
·
توده بدون حزب توده هرگز نمی تواند فریب طبقه
حاکمه هفت خط و خال را نخورد و به استقلال نظری و علمی دست یابد.
·
دیالک تیک توده و شخصیت، دیالک تیک توده و مرغ آمین،
دیالک تیک توده و حزب توده، ضرورتی الزامی است.
سیاوش
مرغ آمین
زندگی را دمبدم می پاید و زیرچشم دارد و از آن بیشتر بنیاد جاودانه زندگی را می
شناسد:
به شب می آید و به شبگیر می رود كه این هنگام، هنگامه پرواز نیازها و دعاها و آرزوهای دردمندان شب زنده دار است.
به شب می آید و به شبگیر می رود كه این هنگام، هنگامه پرواز نیازها و دعاها و آرزوهای دردمندان شب زنده دار است.
·
سیاوش از مفهوم «استغاثه» برداشت بکلی دیگری
دارد:
·
او استغاثه را نه به معنی دادخواهی، بلکه به معنی
دعا و آرزو تلقی می کند.
·
از این رو ست که به چنین تفسیری از این بند شعر
نیما می رسد.
·
شاید حق با سیاوش باشد.
·
چون مرغ آمین نه اختراع نیما، بلکه اختراع توده
ها ست و با باورهای مذهبی توده ها به نحوی از انحاء در رابطه است.
·
برداشت ما از این بند شعر نیما، اما به فلسفه رهائی
بخش نیما بیشتر نزدیک است:
1
·
مرغ آمین تحت فشار و اختناق و سرکوب و ستم مادام
العمر بسر می برد.
·
چرا؟
2
·
برای اینکه مرغ آمین چشم اسفندیار جنبش رهائی بخش
توده ای است و دشمن با هزار ترفند در پی نابودی آن است.
·
فرح پهلوی همین چندی پیش در تلویزیون یکی از ممالک
اروپا، نهایت رضایت و امتنان خود را از رژیم خمینی به خاطر سرکوب ریشه ای مرغ آمین
ابراز (حزب توده) داشت:
·
«این آرزوی قلبی دیرین ما
بوده است!» (نقل به مضمون)
3
·
دلیل «شب آمدن و شبگیر رفتن مرغ آمین» همین سایه مستمرشمشیر
طبقه حاکمه بالای سر او ست.
·
مرغ آمین مجبور به فعالیت زیرزمینی است تا اعضای
خود را از گزند دشمن طبقاتی حفظ کند و به همین دلیل است که شب می آید و شبگیر می
رود و در روز روشن به دیده نمی گذرد.
·
برای اثبات صحت نظر خود به این بند شعر نیما نظری
می افکنیم:
نیما
در شبانگاهی چنین دلتنگ،
می آید نمایان.
و اندر آشوب نگاهش خیره
بر این زندگانی
که ندارد لحظه ای از آن
رهایی
می دهد پوشیده، خود را
بر فراز بام مردم آشنایی
·
معنی تحت اللفظی این بند شعر نیما:
·
مرغ آمین در شبانگاهی سرشته به دلتنگی نمایان می
شود.
·
در آشوب و اضطرات نگاهش که بر زندگی خیره است،
زندگی ئی که مرغ آمین از آن رهائی ندارد، خود را مخفیانه بر فراز بام مردم معرفی می
کند.
·
·
ما باید این شعر عظیم نیما را مستقلا مورد بررسی
قرار دهیم.
·
ولی اکنون همین بند شعر او را مورد تأمل قرار می
دهیم:
نیما
در شبانگاهی چنین دلتنگ،
می آید نمایان
1
·
مرغ آمین در شبانگاه می آید.
·
اما نه در هر شبانگاهی.
·
مرغ آمین در شباهنگاهی دلتنگ می آید.
·
منظور نیما از شبانگاه دلتنگ چیست؟
2
·
منظور نیما بی تردید توده دلتنگ در شباهنگام است.
·
مرغ آمین به هنگام نیاز توده سر می رسد.
·
درست به همان سان که سیمرغ سر می رسید.
·
سیمرغ برای رفع نیاز پهلوان می آمد و مرغ آمین
برای رفع نیاز توده می آید.
3
·
سیمرغ شب و روز برایش یکسان بود، برای اینکه ساکن
قله بلند کوه قاف بود و کسی قادر به سرکوب و بازداشت و تبعید و اعدام او نبود.
4
·
مرغ آمین اما زاده رنج است و پرورده درد.
·
زندگی مرغ آمین، زندگی آلوده به زجر و شکنجه و
تبعید و تازیانه و افترا و اعدام است.
·
از این رو ست که باید شبانگاه بیاید تا از گزند گزمگان
طبقه حاکمه حتی الامکان مصون بماند.
نیما
و اندر آشوب نگاهش خیره
بر این زندگانی
که ندارد لحظه ای از آن
رهایی
می دهد پوشیده، خود را
بر فراز بام مردم آشنایی.
1
·
مرغ آمین نگاهی سرشته به آشوب و پریشانی دارد.
·
زندگی مرغ آمین زندگی ئی سرشته به بیم و امید
است.
2
·
مرغ آمین خیره به زندگی است، زندگی ئی که مرغ
آمین لحظه ای از آن رهائی ندارد.
·
·
منظور نیما از این سخن کدام است؟
·
حیرت انگیز است، ولی به احتمال قوی، واقعیت دارد:
3
·
نیما با این سخن، از اوپتیمیسم (خوش بینی و امید
بالنده و قانونمند) مرغ آمین پرده برمی دارد و میان نمایندگان طبقات واپسین از هر
نوع و مرغ آمین مرزبندی دقیق می کند:
·
مرغ آمین شیفته زندگی است و از دست آن رهائی ندارد.
·
هم اضطرات نشسته در نگاه مرغ آمین و هم تموج زندگی در دیدگانش نشانه همین اوپتیمیسم
و امید است.
·
نشانه همین عشق شورانگیز و لبریز از سر و سودا به
زندگی است.
·
اگر این برداشت ما درست باشد، حاکی از درک مارکسیستی
ـ لنینیستی عمیق نیما خواهد بود.
· چون خیلی از مبارزان انقلابی، کمترین مرزبندی روشن
با پسیمیسم، نیهلیسم، کاموئیسم، اگزیستانسیالیسم، نیچه ئیسم، فاشیسم و
غیره ندارند.
4
·
مرغ آمین خود را مخفیانه (پوشیده) به توده معرفی
می کند.
·
مرغ آمین نه تنها شبانه می آید، بلکه بی سر و صدا
و بی رد پا می آید.
·
اکنون می توان در برداشت سیاوش از این بند شعر تجدید
نظر کرد و آن را با برداشت ما جایگزین ساخت.
ادامه
دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر