۱۳۹۱ بهمن ۱۰, سه‌شنبه

سیری در جهان بینی عمر خیام (6)

عمر خیام (427 ـ 510)
(1048 ـ 1131) 
آثار:
رسالة فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس 
رسالهٔ مشکلات الحساب (مسائلی در حساب)
القول علی اجناس التی بالاربعاء (موسیقی)
رساله در جبر 
رباعیات خیام 
موضوع پژوهش: 
ستاره شناسی
تدوین تقویم جلالی 
فلسفه طبیعی (مادی)
منطق و متافیزیک
مثلث خیام- پاسکال 
چهارضلعی خیام - ساکری 

شین میم شین 

تحلیل رباعی یازدهم

·        ای آمده از عالم روحانی تفت
·        حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت

·        می نوش ندانی ز کجا آمده ‌ای
·        خوش باش ندانی بکجا خواهی رفت

·        معنی تحت اللفظی بیت:
·        ای کسی که از عالم روحانی ـ تند و تیز ـ آمده ای و در عالم اعداد چهار، پنج، شش و هفت، سرگشته گشته ای، می بنوش، چون نمی دانی از کجا آمده ای وخوش باش، چون نمی دانی به کجا خواهی رفت!

·        حریفی مدعی است که «خيام نغمه ي دردناک کهن سرگشتگي جانگداز بشر را با طنبور سحرآميز خود مي نوازد.

·        فلسفه ي خيام در شرايط مشخص عصر، فلسفه اي مترقی و مظهر مقاومت و اپوزيسيون روحي زبده ي انديشمندان آن دوران عليه قشريت و رژيم ديني و اشرافي عباسي و سلجوقي بوده است.»
·         
·        ما برای خودروشنگری هم که باشد به تأمل روی حکم حریف می پردازیم:

حریف

خيام نغمه ي دردناک کهن سرگشتگي جانگداز بشر را با طنبور سحرآميز خود مي نوازد.

1

·        آیا بهتر نبود که حریف قبل از ابلاغ نظر سوبژکتیف خود، دلیل و مدرک معینی از شعر خیام بجوید و نشان خلایق دهد؟

·        با ادعای سرسری صرف که نمی توان از کسی که چند ساعت سر کلاس ریاضی خیام نشسته، تمکین طلب کرد. 
2

·        منظور از نغمه دردناک کهن سرگشتگی بنی بشر کدام است؟
·         
·        همین از کجا آمده ایم و به کجا می رویم، است؟

3

·        به چه دلیل ادعا می شود که خیام نغمه سرگشتگی کذائی را با طنبور سحرآمیز می نوازد؟
·        رباعیات خیام برخلاف غزلیات سعدی و حافظ سحرآمیزی چندانی ندارند.
·        اکثر آنها حتی بلحاظ وزن معیوب اند.

حریف
فلسفه ي خيام در شرايط مشخص عصر، فلسفه اي مترقی و مظهر مقاومت و اپوزيسيون روحي زبده ي انديشمندان آن دوران عليه قشريت و رژيم ديني و اشرافي عباسي و سلجوقي بوده است.

·        این ادعای حریف هم بی پایه و سوبژکتیف است:

1

·        منظور از شرایط مشخص عصر خیام کدام مناسبات تولیدی است؟
·        خیام در این مناسبات تولیدی مجهول از کدامین پایگاه طبقاتی برخوردار بوده و نغمه کدام طبقه اجتماعی را با طنبور سحرآمیزش می نواخته است؟

2
·        فلسفه کذائی خیام چه نام داشته و خطوط اصلی آن کدام بوده اند که حریف از ظن خویش «مترقی و مظهر مقاومت» جا می زنند؟
3
·        منظور از اوپوزیسیون روحی چیست؟
·        چرا حریف از مفاهیم استاندارد بهره نمی جوید تا جای ابهام و تعبیر و تفسیر باقی نماند؟
·        مگر می شود، اندیشمندی ـ چه زبده و چه عادی ـ فقط بلحاظ روحی با سیستم حاکم در اوپوزسیون باشد؟
·        پس دیالک تیک ماده و روح، وجود اجتماعی و شعور اجتماعی چه می شود؟

4

·        منظور حریف از مفهوم «اوپوزیسیون علیه قشریت و رژیم دینی و اشرافی» چیست؟

الف

·        قشریت که نشانگر ماهیت طبقاتی معینی نیست:
·        هم اربابان بنده دار می توانند قشری اندیش باشند و هم اربابان فئودال و یا سرمایه دار.

ب
·        رژیم دینی دیگر چه مقوله ای است؟
·        با توسل به عناصر روحی و روبنائی که نمی توان سیستم اجتماعی را تعیین و تعریف کرد.
·        رژیم دینی می تواند هم بیانگر سیستم اجتماعی بنده داری باشد، هم بیانگر سیستم های اجتماعی فئودالی، سرمایه داری و یا حتی امپریالیستی.
·        حریف بی کمترین شباهت به اندیشمندان مارکسیستی ـ لنینیستی دست به توضیح قضایا می زند.

ت

·        مفهوم «رژیم اشرافی» نیز مفهوم علمی و استاندارد و روشنی نیست.
·        اگر خیام در اوپوزیسیون سیستم اجتماعی معینی بوده، باید نماینده طبقه اجتماعی دیگری باشد.
·        کدام طبقه اجتماعی مورد نظر حریف است؟

5

·        ما نمی توانیم به هیچ ترفندی نظر حریف را بپذیریم، ره خود گیریم و بدان خیال خوش باشیم که در این رباعی «سرگشتگی جانگداز بشری با طنبور سحرآمیز نواخته می شود» و شنیدن همین رباعی ارکان جماران را به لرزه در می افکند.
·        ما بر خلاف حریف به تحلیل اوبژکتیف (عینی) این رباعی می پردازیم تا ضمنا صحت و سقم ادعای حریف را از آن استخراج کنیم.
·        البته باید رگبار تمسخر و تحقیر طرفداران حافظ و خیام و خیلی های دیگر و دشمنان «قشریت» و جزمیت پسا مدرن را نیز تحمل کنیم و در بهترین حالت دست درازتر از پا از این معرکه بیرون رویم؟


6

ای آمده از عالم روحانی تفت

حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت

·        مخاطب خیام در این بیت کیست که از عالم روحانی ـ تند و تیز ـ آمده و در عالم اعداد سرگشته گشته است؟

·        شاید مخاطب خیام ـ به قول حریف ـ اگر عباسیان و سلجوقیان هم نباشند، آخوندهای نیشابور بوده اند که کله کوچک شان نه از ریاضیات، بلکه از قشریات و جزمیات پر شده بود.
·        شاید خیام هم از موضع اوپوزیسیون روحی کذائی (به نمایندگی از طرف طبقه اجتماعی انتزاعی) قصد تحقیر و تمسخر آنها را داشته است.
·        چه بهتر از این که ریاضیدان شهیری باشی!
·        حریف دیگری از طبقات اجتماعی واپسین حتی تئوری خاص خود را در این زمینه فرمولبندی کرده است:
·        «هوش مردان در نظر زن جماعت، همان جاذبه اعجازانگیزی را متشعشع می کند که مهره مار!»


7

می نوش ندانی ز کجا آمده ‌ای

خوش باش ندانی بکجا خواهی رفت

·        خیام ظاهرا بلافاصله پس از تحقیر طرف و خلع سلاح فکری و پسیکولوژیکی او، ایدئولوژی لذت بخش خود را به کامش می ریزد و شب به خیرش می گوید:
·        می خور چون نمی دانی از کجا آمده ای و خوش باش، چون نمی دانی به کجا خواهی رفت.

8

·        شاید همین بیت ـ بزعم حریف ـ یعنی کیش لذت و طنبور سحرآمیز مبارزه بر ضد قشریت.
·        قبول!
·        ولی آیا نباید میان نادانی و خوشباشی، میان درد و درمان، میان زخم و مرهم حداقل انطباق منطقی وجود داشته باشد؟

·        برای کسی که سردرد دارد، هر دوائی را که نمی توان تجویز کرد.
·        تجویز شرابخواری به کسی که نمی داند،از کجا آمده و تجویز خوشباشی به کسی نمی داند، به کجا می رود، کمکی نمی کند.
·        این بدان می ماند که به کسی که از سردرد به خود می پیچد، به جای آسپیرین، قرض ضد اسهال تجویز کنی.
·        با میخواری و خوشباشی که کسی به مبدأ و مقصد آمد و رفت خویش واقف نمی شود.


9

می نوش ندانی ز کجا آمده ‌ای

خوش باش ندانی بکجا خواهی رفت

·        بنظر ما در این بیت خیام تئوری شناخت او نمایان می گردد:
·        خیام ظاهرا اسکپتیسیسم (تردیدگرائی، شکاکیت) و چه بسا حتی بدتر، اگنوستیسیسم (ندانمگرائی، لاادریت)  را نمایندگی می کند:
·         بزعم خیام کسی به مبدأ و مقصد آمد و رفت خویش واقف نیست و چون امکان وقوف بدان وجود ندارد، پس میخواری و خوشباشی راه نجات است.


·        در قرن بیستم گله ای از فلاسفه امپریالیسم در تئوری شناخت خویش همین گرایش معرفتی ـ نظری خیام را با واژه های دیگر تکرار خواهند کرد و راه حل های وحشتناکی پیشنهاد و عملی خواهند نمود.

·        البر کامو از پوچی زیست حتی در میادین گل و گشاد متروپول های اروپا سخن ها خواهد گفت و خودکشی را به عنوان طغیان علیه پوچی زیست تجویز خواهد کرد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر