عمر خیام (427 ـ 510)
(1048 ـ 1131)
آثار:
رسالة فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس
رسالهٔ مشکلات الحساب (مسائلی در حساب)
القول علی اجناس التی بالاربعاء (موسیقی)
رساله در جبر
رباعیات خیام
موضوع پژوهش:
ستاره شناسی
تدوین تقویم جلالی
فلسفه طبیعی (مادی)
منطق و متافیزیک
مثلث خیام- پاسکال
چهارضلعی خیام - ساکری
شین میم شین
تحلیل رباعی یازدهم
(1048 ـ 1131)
آثار:
رسالة فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس
رسالهٔ مشکلات الحساب (مسائلی در حساب)
القول علی اجناس التی بالاربعاء (موسیقی)
رساله در جبر
رباعیات خیام
موضوع پژوهش:
ستاره شناسی
تدوین تقویم جلالی
فلسفه طبیعی (مادی)
منطق و متافیزیک
مثلث خیام- پاسکال
چهارضلعی خیام - ساکری
شین میم شین
تحلیل رباعی یازدهم
·
ای آمده
از عالم روحانی تفت
·
حیران
شده در پنج و چهار و شش و هفت
·
می نوش
ندانی ز کجا آمده ای
·
خوش باش
ندانی بکجا خواهی رفت
·
معنی تحت
اللفظی بیت:
·
ای کسی
که از عالم روحانی ـ تند و تیز ـ آمده ای و در عالم اعداد چهار، پنج، شش و هفت، سرگشته
گشته ای، می بنوش، چون نمی دانی از کجا آمده ای وخوش باش، چون نمی دانی به کجا
خواهی رفت!
·
حریفی مدعی است که «خيام
نغمه ي دردناک کهن سرگشتگي جانگداز بشر را با طنبور سحرآميز خود مي نوازد.
·
فلسفه ي خيام در شرايط مشخص عصر، فلسفه اي مترقی
و مظهر مقاومت و اپوزيسيون روحي زبده ي انديشمندان آن دوران عليه قشريت و رژيم
ديني و اشرافي عباسي و سلجوقي بوده است.»
·
·
ما برای
خودروشنگری هم که باشد به تأمل روی حکم حریف می پردازیم:
حریف
خيام
نغمه ي دردناک کهن سرگشتگي جانگداز بشر را با طنبور سحرآميز خود مي نوازد.
1
·
آیا بهتر
نبود که حریف قبل از ابلاغ نظر سوبژکتیف خود، دلیل و مدرک معینی از شعر خیام بجوید
و نشان خلایق دهد؟
·
با ادعای
سرسری صرف که نمی توان از کسی که چند ساعت سر کلاس ریاضی خیام نشسته، تمکین طلب
کرد.
2
·
منظور از
نغمه دردناک کهن سرگشتگی بنی بشر کدام است؟
·
·
همین از
کجا آمده ایم و به کجا می رویم، است؟
3
·
به چه
دلیل ادعا می شود که خیام نغمه سرگشتگی کذائی را با طنبور سحرآمیز می نوازد؟
·
رباعیات
خیام برخلاف غزلیات سعدی و حافظ سحرآمیزی چندانی ندارند.
·
اکثر
آنها حتی بلحاظ وزن معیوب اند.
حریف
فلسفه ي
خيام در شرايط مشخص عصر، فلسفه اي مترقی و مظهر مقاومت و اپوزيسيون روحي زبده ي
انديشمندان آن دوران عليه قشريت و رژيم ديني و اشرافي عباسي و سلجوقي بوده است.
·
این
ادعای حریف هم بی پایه و سوبژکتیف است:
1
·
منظور از
شرایط مشخص عصر خیام کدام مناسبات تولیدی است؟
·
خیام در
این مناسبات تولیدی مجهول از کدامین پایگاه طبقاتی برخوردار بوده و نغمه کدام طبقه
اجتماعی را با طنبور سحرآمیزش می نواخته است؟
2
·
فلسفه کذائی
خیام چه نام داشته و خطوط اصلی آن کدام بوده اند که حریف از ظن خویش «مترقی و
مظهر مقاومت» جا می زنند؟
3
·
منظور از
اوپوزیسیون روحی چیست؟
·
چرا حریف
از مفاهیم استاندارد بهره نمی جوید تا جای ابهام و تعبیر و تفسیر باقی نماند؟
·
مگر می
شود، اندیشمندی ـ چه زبده و چه عادی ـ فقط بلحاظ روحی با سیستم حاکم در اوپوزسیون
باشد؟
·
پس دیالک
تیک ماده و روح، وجود اجتماعی و شعور اجتماعی چه می شود؟
4
·
منظور
حریف از مفهوم «اوپوزیسیون علیه قشریت و رژیم دینی و اشرافی» چیست؟
الف
·
قشریت که
نشانگر ماهیت طبقاتی معینی نیست:
·
هم
اربابان بنده دار می توانند قشری اندیش باشند و هم اربابان فئودال و یا سرمایه
دار.
ب
·
رژیم
دینی دیگر چه مقوله ای است؟
·
با توسل
به عناصر روحی و روبنائی که نمی توان سیستم اجتماعی را تعیین و تعریف کرد.
·
رژیم
دینی می تواند هم بیانگر سیستم اجتماعی بنده داری باشد، هم بیانگر سیستم های اجتماعی
فئودالی، سرمایه داری و یا حتی امپریالیستی.
·
حریف بی کمترین
شباهت به اندیشمندان مارکسیستی ـ لنینیستی دست به توضیح قضایا می زند.
ت
·
مفهوم «رژیم
اشرافی» نیز مفهوم علمی و استاندارد و روشنی نیست.
·
اگر خیام
در اوپوزیسیون سیستم اجتماعی معینی بوده، باید نماینده طبقه اجتماعی دیگری باشد.
·
کدام
طبقه اجتماعی مورد نظر حریف است؟
5
·
ما نمی
توانیم به هیچ ترفندی نظر حریف را بپذیریم، ره خود گیریم و بدان خیال خوش باشیم که
در این رباعی «سرگشتگی جانگداز بشری با طنبور سحرآمیز نواخته می شود» و شنیدن همین
رباعی ارکان جماران را به لرزه در می افکند.
·
ما بر
خلاف حریف به تحلیل اوبژکتیف (عینی) این رباعی می پردازیم تا ضمنا صحت و سقم ادعای
حریف را از آن استخراج کنیم.
·
البته
باید رگبار تمسخر و تحقیر طرفداران حافظ و خیام و خیلی های دیگر و دشمنان «قشریت»
و جزمیت پسا مدرن را نیز تحمل کنیم و در بهترین حالت دست درازتر از پا از این
معرکه بیرون رویم؟
6
ای آمده از عالم روحانی تفت
حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت
·
مخاطب
خیام در این بیت کیست که از عالم روحانی ـ تند و تیز ـ آمده و در عالم اعداد
سرگشته گشته است؟
·
شاید مخاطب
خیام ـ به قول حریف ـ اگر عباسیان و سلجوقیان هم نباشند، آخوندهای نیشابور بوده اند
که کله کوچک شان نه از ریاضیات، بلکه از قشریات و جزمیات پر شده بود.
·
شاید
خیام هم از موضع اوپوزیسیون روحی کذائی (به نمایندگی از طرف طبقه اجتماعی انتزاعی)
قصد تحقیر و تمسخر آنها را داشته است.
·
چه بهتر
از این که ریاضیدان شهیری باشی!
·
حریف
دیگری از طبقات اجتماعی واپسین حتی تئوری خاص خود را در این زمینه فرمولبندی کرده
است:
·
«هوش
مردان در نظر زن جماعت، همان جاذبه اعجازانگیزی را متشعشع می کند که مهره مار!»
7
می نوش ندانی ز کجا آمده ای
خوش باش ندانی بکجا خواهی رفت
·
خیام
ظاهرا بلافاصله پس از تحقیر طرف و خلع سلاح فکری و پسیکولوژیکی او، ایدئولوژی لذت
بخش خود را به کامش می ریزد و شب به خیرش می گوید:
·
می خور چون
نمی دانی از کجا آمده ای و خوش باش، چون نمی دانی به کجا خواهی رفت.
8
·
شاید
همین بیت ـ بزعم حریف ـ یعنی کیش لذت و طنبور سحرآمیز مبارزه بر ضد قشریت.
·
قبول!
·
ولی آیا
نباید میان نادانی و خوشباشی، میان درد و درمان، میان زخم و مرهم حداقل انطباق منطقی
وجود داشته باشد؟
·
برای کسی
که سردرد دارد، هر دوائی را که نمی توان تجویز کرد.
·
تجویز شرابخواری
به کسی که نمی داند،از کجا آمده و تجویز خوشباشی به کسی نمی داند، به کجا می رود، کمکی
نمی کند.
·
این بدان
می ماند که به کسی که از سردرد به خود می پیچد، به جای آسپیرین، قرض ضد اسهال تجویز
کنی.
·
با میخواری
و خوشباشی که کسی به مبدأ و مقصد آمد و رفت خویش واقف نمی شود.
9
می نوش ندانی ز کجا آمده ای
خوش باش ندانی بکجا خواهی رفت
·
بنظر ما
در این بیت خیام تئوری شناخت او نمایان می گردد:
·
خیام
ظاهرا اسکپتیسیسم (تردیدگرائی، شکاکیت) و چه بسا حتی بدتر، اگنوستیسیسم (ندانمگرائی،
لاادریت) را نمایندگی می کند:
·
بزعم خیام کسی به مبدأ و مقصد آمد
و رفت خویش واقف نیست و چون امکان وقوف بدان وجود ندارد، پس میخواری و خوشباشی راه
نجات است.
·
در قرن
بیستم گله ای از فلاسفه امپریالیسم در تئوری شناخت خویش همین گرایش معرفتی ـ نظری خیام
را با واژه های دیگر تکرار خواهند کرد و راه حل های وحشتناکی پیشنهاد و عملی
خواهند نمود.
·
البر کامو
از پوچی زیست حتی در میادین گل و گشاد متروپول های اروپا سخن ها خواهد گفت و
خودکشی را به عنوان طغیان علیه پوچی زیست تجویز خواهد کرد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر