۱۳۹۱ دی ۲۰, چهارشنبه

آشنائی با تئوری رهائی نهائی (40)

اثری از مجله ارجمند هفته
یدالله سلطان پور

بحران عمومی سرمایه داری
ادامه بحث

·        گذاشتن بار بحران بر دوش غیر به معانی زیر است:
·         به معنی پائین آوردن سطح استاندارد زندگی مردم در کشورهای خودی است.
·         به معنی تشدید استثمار نیروی کار است.
·        به معنی بیکاری روزافزون است.
·         به معنی صدور حتی المقدور بی خانمانی و ذلت به کشورهای کمتر توسعه یافته است 
.
·        مظاهر بعدی بحران اجتماعی به شرح زیر اند:
·        سقوط اجتماعی.         
·        بی اعتنائی به تربیت جوانان.
·         افزایش جرایم و جنایات و جنگ و تجاور و زورگوئی.
·        مهاجرت         
·        دشواری سازگارسازی انسان ها با همبود 
.
·         جامعه ـ بدین طریق ـ قابلیت انتگراسیون اعضای خود را از دست می دهد.
·         اعضای جامعه به حال خود رها می شوند، به عزلت و تنهائی رانده می شوند، روابط خانوادگی و همبودی سست می شوند.
·        زیرا آماج ها و توقعات آتی عمومی، که پیوندبخش و مکلف ساز بوده اند، از بین می روند.
·         و افراد، دیگر شانس و امکان تأثیرگذاری مثبت بر ساختمان کل جامعه را پیدا نمی کنند.
·         رابطه معنا بخشی های پریواتیستی (شخصی گرایانه) با زندگی عمومی ـ هرچه بیشتر ـ قطع می شود.
·         هویت شخصی به مسئله پسیکولوژیکی مبدل می شود.
·         آنگاه حمایت و حفاظت و امنیت در فرقه های مذهبی، در باندهای متنوع و در تعویض بی وقفه از یکی به دیگری جستجو می شود.
·        چارچوب مشترک سمتگیری های زندگی و تصورات ارزشی در هم می شکند.         

·         آنچه باقی می ماند، کلمه توخالی و بی محتوائی است به نام «آزادی»          
·        آنچه باقی می ماند، پلورالیسم رلاتیویستی و یا اسکپتیسیستی است.
 
·         آنگاه تعویض پذیری نظرات دلبخواهی به سود نظرات نو و نوتر مد می شود و تحت عنوان «نوآوری» دهن به دهن می گردد .

 تخریب چارچوب ماورای سوبژکتیف جهان بینی، پیش شرط لازم را برای مانی پولاسیون شعور فراهم می آورد و قدرت قضاوت انتقادی مستقل و خود مختار را از انسان ها سلب می کند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر