اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)
سرچشمه: راه
توده
تحلیلی از شین میم شین
«موسولینی
اسلام»
حکومت
پیشوائی رضاخان
فصل اول
تحریف شاهنامه
ادامه
·
خدمه
تبلیغات فاشیستی و گردانند گان «پرورش افکار» رضا شاهی شاهنامه را مائده آسمانی
یافتند.
1
·
شاهنامه
طی قرن ها در قلوب مردم ایران راه یافته بود و اعتبارعظیمی کسب کرده بود.
الف
·
می شد
ازاین اعتبار، سوء استفاده کرد.
ب
·
اسم کتاب
هم «شاهنامه» است و درآن کلمات شاه و رزم و جنگ و گرز و نژاد و ایران و غیره صدها
بار تکرارشده و توجه اصلی معطوف به ترکستان و عربستان است و نه استعمار.
ت
·
بنا بر این
به شیوه فاشیستی، می توان ادعا کرد که فردوسی همان حرف هایی را می گفته که امروز فاشیسم
می گوید و رضاخان می خواند.
پ
سید حسن تقی زاده ( ۱۲۵۶ تبریز
- ۱۳۴۸ تهران )
·
از اینجا
بود که دربار پهلوی و روشنفکران فاشیسم زده، قبل ازجنگ دوم جهانی، تحریف شاهنامه
را به وسعت آغاز کردند و تقی زاده ها درست در زمانی که قرار داد خائنانه ۱۹۳۳ را
با شرکت نفت انگلیس امضاء کرده و به نام پیروزی مردم ایران، چراغانی می کردند، جشن
و چراغانی دیگری هم به حساب هزاره فردوسی به راه انداختند و به نام فردوسی و به
سود دربار پهلوی، مطالبی عنوان کردند که حتی سایه ای از آن درشاهنامه موجود نیست.
ث
·
میرپنج
های قزاق و امرای فاسد ارتش رضاشاهی- که آنروزها درعین حال «آکادمیسین های»
کشورشاهنشاهی هم شناخته می شدند - از فردوسی چنان «سپهبد» جنگ طلبی ساختند که با
امثال «ژنرال فن آریانا» تفاوتی نداشت.
2
·
درزمان
محمدرضاشاه تبهکاری ضد شاهنامه وسعت بیشتری گرفت.
الف
·
چندین مؤسسه
مجهز درباری- دولتی پرهزینه با خیلی ازخود فروختگان «اندیشمند» مأمور شدند که این
تبهکاری را به طورسیستماتیک اعمال کنند.
ب
·
صدها جلد
کتاب و رساله و مقاله و انواع نوشته ها به قصد تحریف شاهنامه چاپ و منتشر شد و همه
وسایل تبلیغاتی و آموزشی، از کتاب های درسی گرفته تا رادیو و تلویزیون و روزنامه
های مزدور، درخدمت این تبهکاری در آمد.
ت
·
تنها یک مؤسسه
دولتی به نام «انجمن آثار ملی» بیش از صد جلد کتاب چاپ کرد که به طورعمده، آثاری
است مبتذل و درجهت تحریف شاهنامه.
پ
·
در یکی
از انتشارات همین انجمن، تحت عنوان «یادنامه فردوسی» با کاغذ اعلا و چاپ زرین از
جمله، شعر زیر آمده است:
چو کودک لب
ازشیر مادر بشست
محمدرضا شاه گوید نخست
محمدرضا شاه گوید نخست
اگرهمدم شه بود فرهی
فرح زاید ازفَرّ شاهنشهی
فرح زاید ازفَرّ شاهنشهی
شهنشاه بانوی فرخ نژاد
که شاهنشهش تاج برسر نهاد
که شاهنشهش تاج برسر نهاد
به سرتاسرگیتی ازغرب و شرق
درخشید فرش به کردار برق!
درخشید فرش به کردار برق!
3
·
نشریات
وزارت فرهنگ و هنر در ابتذال از این هم فراتر می رود.
الف
·
این
وزارت جلیله تا کنون قریب ده جلد کتاب با چاپ نفیس بر «بنیاد شاهنامه» منتشرکرده و
در آنها هرچه دل تنگ شاه خواسته، به فردوسی نسبت داده است.
ب
·
یک کتاب
قطور برای اثبات این ادعای مسخره شاه منتشر شده که گویا او با امام زمان پیوند
نهانی دارد.
ت
·
بر بالای
جلد کتاب با خط طلا این جمله شاه قید شده است:
·
«درآن
حین به من الهام شد که با خاتم ائمه اطهار و حضرت امام قائم روبرو هستم.»
پ
·
تدوین
کنندگان کتاب خواسته اند، چنین وانمود کنند که ارتباط شاهان با ارواح اصولا یک
پدیده ایرانی است و گویا فردوسی به آن گواهی داده است.
ث
·
در کتاب
دیگری که بسیار پرهزینه و قطور است، وزارت جلیله فرهنگ، «ولیعهدی» را بر «بنیاد
شاهنامه» بررسی می کند، تا چنین بفهماند که گویا ایرانی ها همواره در برابر
«ولیعهد» - هرکس که باشد - رخ به خاک می مالیده اند.
4
·
کتاب
پرهزینه دیگری به «فرّ» شاهنشهی اختصاص یافته و به شاه- پیشوا - مقام خدائی و ماوراء طبیعی می دهد.
5
·
این
تبلیغات مبتذل درباری طی پنجاه سال تأثیری در جهت «شاه پرست» و «نژاد پرست» کردن
مردم ایران نداشته و نتوانسته است «نظام شاهنشاهی» را به روان جامعه ایرانی تحمیل
کند.
6
·
ولی نباید
انکار کرد که به اعتبار فردوسی لطمه زده، تا جایی که حتی در جرگه روشنفکران ایران
طبیعی تلقی می شود که اگر نه همه، لااقل بخشی از نسبت هایی که دربار پهلوی به
فردوسی می دهد، منطبق با واقعیت است.
7
·
اینجا ست
که شاهرخ مسکوب حق دارد که بغض در گلو فریاد زند:
·
«در
تاریخ سفله پرورما بیدادی که برفرودسی رفته، مانند ندارد و در این جماعت قوادان و
دلقکان... با هوس های ناچیز و آرزوهای تباه، کسی را پروای کار او نیست.»
8
·
شاید
اصطلاح «جماعت قوادان...» به ظاهر خشن بنماید و شاید یأس مسکوب گزنده باشد، ولی در
این مورد خاص و در شرایط ایران شاهنشاهی قابل درک است.
پایان
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر