۱۳۹۱ دی ۲۸, پنجشنبه

تمرین تفکر مفهومی (123)

سعدی
( گلستان با ب دوم، ص 61)    
هر که عیب دگران، پیش تو آورد و شمرد
بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد

·        معنی تحت اللفظی این بیت:
·        هر کس عیب دیگران را کشف و پیش تو افشا کند، حتما عیب تو را نیز پیش دیگران افشا خواهد کرد.

·        خوب چگونه می توان این هشدار سعدی را ارزیابی کرد؟
·        آیا موضع سعدی نسبت به کشف معایب افراد و افشای آنها مثبت است و یا منفی؟
·        با چنین افرادی بنا بر رهنمود سعدی چه رفتاری باید داشت؟

1

·        قبل از هر کاری بهتر است که ساختار دیالک تیکی این بیت سعدی را تعیین کنیم.

·        سعدی کدام شناخت افزار دیالک تیکی را در این بیت به خدمت گرفته است؟

2
هر که عیب دگران، پیش تو آورد و شمرد
بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد

·        نظری گذرا بر این بیت، حاکی از آن است که سعدی را سخن از تو و دیگران و سوبژکتی بی نام در این میان است، سوبژکتی که عیب دیگران را پیش تو می گوید و عیب تو را پیش دیگران.

·        پس می توان گفت که سعدی دیالک تیک فرد و جامعه را به شکل دیالک تیک تو و دیگران بسط و تعمیم می دهد.
·        سوبژکت مجهول در این میان واسطه و پلی است میان فرد و جامعه، عضو و همبود.

·        حالا این سؤال پیش می آید که وقوف باواسطه و یا بی واسطه به عیوب اعضای همبود، مثبت است و یا منفی؟

3
·        توانا بود، هر که دانا بود!
·        این حکم حکیم سترگ طوس است:
·        دانائی پیش شرط توانائی است.

·        بنایرین، وقوف به عیوب جامعه (مثلا این و آن) باید سرچشمه توانائی باشد.

·        خوب.
·        اگر قضیه از این قرار است، پس چرا غیبت و پشت سرگوئی مذموم است؟

4

·        حالا می فهمیم که صدور حکم انتزاعی و کلی در این زمینه، هم بیهوده است و هم زیانبار.
·        پس برخورد تمایزمند و مشخص به مسئله ی کشف و افشای عیوب افراد و جامعه ضرورت بی چون و چرا دارد.

الف

·        دیرآشناترین فرم کشف عیوب و افشای آن پیش این و آن، غیبت و پشت سرگوئی است.
·        خوب این فرم «مذموم» کشف و افشای عیوب مثبت است و یا منفی؟

·        حالا حتما حریفی به پوزخندی خواهد گفت: 
·       «عجب سؤالی!
·        خودش پیشاپیش می گوید که غیبت مذموم است و بعد راجع به حسن و عیبش می پرسد!»

ب

·        طرح پرسش به هر نیت و از طرف هر کس، خود موتور تفکر است.
·        درست برای پاسخ به این انتقاد بظاهر بجا باید اندیشید.

ت

·        اولین نکته قابل توجه، اسلوب کشف و افشای عیوب افراد و جامعه است.
·        اگر کسی با اسلوب متافیزیکی عیب کسی را کشف و افشا کند، یعنی عیب مربوطه را در خارج از پیوند کلی، بطور انتزاعی و کلی مطرح سازد، این کشف و افشا به درد عمه اش می خورد.
·        امروزه بخش عمده کشفیات و افشاگری های اوپوزیسیون  جمهوری یأجوج و مأجوج با همین اسلوب متافیزیکی صورت می گیرد و از کمترین ارزشی برخوردار نیست.

پ

·        دومین نکته جنبه سوبژکتیف کشف و افشای عیوب افراد و جامعه است.
·        به عنوان مثال به جای تحلیل نظرات کسی ویا حزب و گروه و دسته ای و اثبات بطلان آن، به خود ان کس و  حزب و دسته حمله می برند و به دلایل سوبژکتیف و پادرهوا به تخریب اعتبار آن می پردازند.
·        این شیوه و اسلوب کشف و افشای عیوب بیشتر مخرب است تا سازنده.

پ

·        منظور سعدی حتی پایین تر از این ها ست.
·        افراد برای اتلاف وقت گرانبهای خود به دنبال کشف عیوبی در این و آن می گردند که خود بیشتر از آنها دارند.
·        ولی با این کشف و افشای عیوب کشکی دیگران به زندگی توخالی و بی معنای خود محتوا و معنا می بخشند.
·         
·        غیبت و پشت سرگوئی یکی از بیماری های بسیار مخرب در کشورهای عقب مانده است.
·        بر اساس این کردوکار بی محتوا و بی معنا چه بسا اختلافات شدیدی میان اعضای جامعه سر بر می کشد و هماندیشی و همکاری و همیاری و همدردی مردم مختل می گردد.

ث

·        اما اگر کشف عیوب افراد و جامعه با توسل به متد دیالک تیکی صورت گیرد، می تواند هم به رفع معایب فردی و اجتماعی منجر شود و هم به پیشرفت فرد و جامعه.
·        در کشف و افشای معایب فردی و اجتماعی با توسل به اسلوب و متد دیالک تیکی همه جوانب قضیه در مد نظر قرار داده می شود.
·        در این مورد، قبل از همه، به نقش تعیین کننده جامعه در دیالک تیک فرد و جامعه توجه جدی به عمل می آید.
·        آنگاه هدف از کشف و افشای معایب افراد و جامعه نه پر کردن زندگی توخالی و بی معنای خود با ترهات، بلکه توسعه و تکامل هر چه بیشتر و سریعرت فرد و جامعه خواهد وبد.
·        این کردوکار فی نفسه نه تنها مذموم نیست، بلکه سازنده و ضرور است.

5

·        اما در خود عیب جوئی و عیب گوئی عامیانه (چه پیش رو و چه پشت سر افراد) نیز هسته ای مثبت نهفته است.
·        البته باید معیار نیک و بد تعیین شود و میان حسن و عیب مرزبندی دقیق صورت گیرد.
·        چون در جامعه طبقاتی، آنچه برای گروهی عیب محسوب می شود، برای گروه دیگر می تواند حسن شمرده شود.
·        مثلا هنوز هم که هنوز است، فئودال های باز نشسته، به داشتن املاک و اراضی و استثمار رعایا فخر می کنند، در حالیکه هومانیست های انقلابی، حتی از شنیدن این قضایا درد می کشند.
·        فئودال بودن برای گروهی حسن و برای گروه دیگر عیب محسوب می شود.
·        از این رو، معیار حسن و عیب، مسئله ای تعیین کننده است.
·        حال اگر کسی، فئودال بودن کسی را، پیش تو افشا می کند و فئودال بودن بنظر تو صفتی ارتجاعی و ضد انسانی است، پس باید از عیب گوئی او سپاسگزار باشی، گیرم که او فردا در محضر فئودال یاد شده، از رعیت بودن تو و یا از طرفدرا توده های مولد و زحمتکش بودن تو پرده بردارد.

6

·        اما عیب تو گفتن، خواه پیش روی تو و خواه پشت سر تو چه ایرادی دارد؟
·        تو باید از اینکه عیب واقعی تو کشف و افشا می شود و برای تو امکان تصحیح فراهم می آورد، سپاسگزار باشی.
·        انسان ها که عیوب خود را نباید با خود به گور ببرند.

7

·        انتقاد ـ چه انتقاد از خود و چه از دیگران، چه انتقاد از فرد و چه انتقاد اجتماعی ـ ابزار و پیش شرط لازم برای تغییر خود و جامعه است.
·        بدون انتقاد از خود و جامعه، نمی توان به عیوب خود و جامعه پی برد و در صدد تغییر و تصحیح خود و جامعه برآمد.

8

·        بهترین دوست و صادق ترین انسان، کسی است که علیرغم میل تو به کشف عیوب تو اقدام کند و تو را در تصحیح خویش یاری دهد.
·        کشف حقیقت و به تخت پیروزی نشاندن آن، بدون انتقاد از باطل امکان پذیر نیست.
·        اگر کسی عیب کسی را بتواند کشف کند و به تصحیح و یا افشای آن بکوشد، کار مثبتی کرده است.
·        کشف عیب چیزها، پدیده ها و سیستم ها را نباید با اختراع هدفمندانه و خصمانه عیب یکی گرفت.
·        عیب جوئی به قصد تخریب و ایزوله کردن دیگری را نباید با تحلیل جوانب مثبت و منفی چیزها، پدیده ها و سیستم ها یکی انگاشت.
·        تحلیل چیزها، پدیده ها و سیستم ها، انتقاد از آنها و تلاش برای تغییر آنها یکی از ضرورت های مبرم جامعه بشری است.
·        اگر شیوه و محصول کار و اندیشه کسی مورد تحلیل، انتقاد و تغییر قرار نگیرد، جامعه در خود می گندد و تحول نمی یابد.
·        چیزهای مختلف را نباید با هم قاطی کرد و از ساده کردن قضایا باید همیشه خود داری نمود.

9

·        اما این حکم سعدی از حقیقت دیگری حکایت می کند:
·        سعدی به دیالک تیک امر به معروف و نهی از منکر اعتقاد ندارد.
·        بنظر سعدی انسانها همیشه همان اند، که بوده اند و همان خواهند ماند، که هستند:

·        در قاموس سعدی، انسان ها و حتی چیزها و پدیده ها بنا بر مشیت الهی یکبار و برای همیشه ساخته می شوند و تغییر و تحولی را به خطه آنها راه نیست.

·        به نظر سعدی، تنها راه اصلاح حسود، دزد، راهزن، ستمگر، غماز و غیره قتل آنها ست.

·        سعدی البته در این مورد دچار مشکل می شود و در جواب سؤالات ملکی می نویسد :

سعدی
(رهنمود سعدی به پادشاهی. (گلستان، مقدمه))
اولین بار،  تربیت،  پند است
دومین،  توبه خانه و بند است

سومین، توبه و پشیمانی
چارمین، عهد و شرط و سوگند است

پنجمین، گردنش بزن که خبیث
به قضای بد آرزومند است

پایان

۲ نظر:

  1. بنظرم سعدی اعتقاد بماورالطبیعه داشت وهمه امور را خارج از دست بشر میدا نست وهمه جیز ازلی و ابدیست وانکس که بد و.نا اهل ست اصلاح پذیر نیست جنانکه گویدتربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد ست ولی وقتی پادشاهی مورد پرسشش قرار میدهد نظریاتی که ابراز میکند چیز دیگری میگوید اول تر ییت و توبه وحبس با ز اگر نشدعهدوسوگند وشرط ونصیحت اگر مًویًر نشد گردن مبارکش را بزن زیرا خودش ارزومند چنین ست

    پاسخحذف
  2. خیلی ممنون ناهید عزیز
    فلسفه اجتماعی سعدی خیلی تناقض مند است.
    حق با شما ست.
    سعدی اصولا در هر باب بوستان و گلستان بسته به موضوع به چرخش فکری بنیادی دست می زند. در باب قناعت همه چیز حول ان می چرخد. در باب احسان موضع فکری سعدی 180 درجه تغییر می یابد و فقط احسان عمده می شود و الی اخر
    زنده باشید

    پاسخحذف