۱۳۹۱ دی ۳, یکشنبه

بحثی راجع به دین (1)

 
پذیرفتن دین بدترن نوع بردگی است. 

امین


• دین فرمی از شعور اجتماعی است.
• دین بنا بر ضرورت های عینی پدید آمده و پیامبران به همان اندازه مؤثر، مترقی، انقلابی و طرفدار حقیقت تاریخی بوده اند که مارکس و انگلس و لنین و گوارا و هوشی مین و غیره بوده اند.

• بنی بشر هرگز نمی تواند بدون شعور، وجود داشته باشد:
• کسی را از دیالک تیک عینی وجود و شعور گریزی نیست!

• وجود اجتماعی تعیین کننده شعور اجتماعی متناسب با خویش است.

• به قول فویرباخ ـ حکیم ماتریالیست آلمانی ـ شعور اجتماعی کاخ نشینان با کوخ نشینان متفاوت است:
 
• چون وجود اجتماعی کاخ نشینان با وجود اجتماعی کوخ نشینان متفاوت است!

• دین، شعور اجتماعی جامعه برده داری بوده و مترقی ترین فرم شعور اجتماعی در آن سطح توسعه نیروهای مولده بوده است.
• بدون تعالیم دینی چه بسا تداوم تمدن بشری امکان ناپذیر می گشت:
• برای مشروعیت بخشیدن به خشن ترین و خونین ترین فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی موسوم به برده داری، برای توجیه ضرورت تقسیم جامعه به اکثریت برده و اقلیت برده دار، فقط دین می توانست مؤثر واقع شود و مؤثر واقع شد.
• ببرکت تعالیم دینی بود که بقا و دوام و توسعه جامعه بشری امکان پذیر گشت.

• شکی نیست که دین پس از اجرای رسالت تاریخی خویش کهنه شده و به سدی در راه توسعه جامعه بشری بدل گشته است و می بایستی هم چنین شود.


• چرا؟


• برای اینکه وجود اجتماعی عوض شده و شعور اجتماعی درخور خود را لازم دارد که نافی دین است.
• برای اینکه آب خرد با آب دین هرگز نمی تواند در یک جوی جاری شود!
برای اینکه رابطه خرد با خرافه رابطه آتش و آب است!

• امروزه، دین باید از سکوی توسعه اجتماعی معاصر، مورد انتقاد دیالک تیکی قرار گیرد.
• یعنی جنبه های مترقی و هومانیستی آن حفظ و جنبه های ارتجاعی و خرافی آن حذف و نفی شوند.

• نفی دین بدون ارائه بدیلی برای آن، کسب و کار آنارشیست هاست.


• شعور کاذب و کهنه و نامعاصر باید بوسیله شعور علمی و مترقی جایگزین شود!

• و این کار تنها از طریق تحول ساختار جامعه، یعنی از طریق انقلاب سوسیالیستی و روشنگری انقلابی خستگی ناپذیر و عرقریز و مستمر امکان پذیر است.



و گرنه از مواضع طبقاتی چه بسا ارتجاعی تر و انسانیت ستیزتر هم می توان دین ستیزی پیشه کرد و به عوامفریبی پرداخت.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر