۱۳۹۱ آذر ۱۸, شنبه

چاله ها و چالش ها (241)

در ستایش شکلات بدون عذاب وجدان و در نکوهش ادبیات طبقاتی – به بهانۀ ادبیات کودکان؟  
هر نوری، هر چقدر هم ناچیز باشد، بالاخره روشنائی است! 
صمد بهرنگی 
بهمن شفیق 
سرچشمه:
 مجله هفته



حسن

·        کودک که بودیم، همین یاوه بهرنگ را در هر فرصتی بر زبان می راندیم تا از هیچ همه چیز معجزه کنیم، البته در عالم فانتزی و خیال.
·        خیلی از نظرات نویسنده محترم و برخی از نظرات خانم شهابی را می توان تأیید کرد.
·        بنظر من آثار بهرنگ نه ارزش ادبی دارند، نه ارزش تربیتی و نه ارزش نظری مثبت.
·        همه بدون استثناء مخرب و کودک ستیزند.
·        فکر نمی کنم خود نویسنده محترم حتی به فرزندشان آنها را توصیه کنند.
·        چون هرگز دل شان نخواهد خواست که فرزندشان را به دشمن خونخوار خود و همسرشان «تربیت» کنند.
·        آثار بهرنگ با تأکید بر حسن نیت بهرنگ، یا باید نقد دیالک تیکی ـ ماتریالیستی شوند و یا دور انداخته شوند.
·        اگر نویسنده محترم علاقه مند باشند، می توانند به تحلیل اوبژکتیف آنها خطر کنند.
·         
·        اولدوز و کلاغها تا حدودی تحلیل و منتشر شده و لی هنوز به پایان نرسیده.
·         
·        اگر نویسنده محترم سواد مارکسیستی می داشتند، این نقل قول را از بهرنگ نمی آوردند.
·        این نقل قول به معنی وارونه کردن دیالک تیک جزء و کل است.
·        جزء به تنهائی هیچکاره است و فقط در داربست دیالک تیک جزء وکل به نوبه خود نقشی ایفا می کند و بر کل تأثیر می گذارد.
·        نقش تعیین کننده اما از آن کل است.
·        بهرنگ با این یاوه دیالک تیک شخصیت و توده را، دیالک تیک فرد و کلکتیف را، دیالک تیک فرد و تشکیلات را وارونه می کند.
·        یعنی نقش تعیین کننده را از آن شخصیت، چریک، روشنفکر پنهان در خانه تیمی، قهرمان، رهبر و غیره جا می زند.
·        بهرنگ عملا عوامفریبی می کند.
·        بهرنگ که سواد فلسفی نداشته.
·        در روزهای پایانی عمرش ولی شروع کرده بود و مقوله های فلسفی را می خواند.
·        اگر مرگ امان می داد و زنده می ماند، با حسن نیتی که داشت، به احتمال قوی در نظرات نادرست خود تجدید نظر می کرد.
·        یادش به یاد باد!
ضمنا ولفگانگ فریتس هاوگ و دار و دسته اش 
 نه از مارکسیست های آلمانی، بلکه از رویزیونیست های اروپا ست.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر