برگردان شین میم شین
· امپیریسم
ماتریالیستی (سنسوئالیسم) را که جان لاک
بنیانگذاری کرده بود، برکلی و هیوم جامه ایدئالیسم ذهنی می پوشانند.
1
جورج برکلی (1685
ـ 1753)
اسقف، تئولوگ،
امپیریست و فیلسوف ایرلندی ـ انگلیسی
مؤسس ایدئالیسم
ذهنی
·
برکلی در
در نظریه معرفتی ـ نظری خود مستقیما به جان لاک روی می آورد و ماهرانه به سوء
استفاده از ناپیگیری های نظریه او می پردازد و ضعف های او را تیزهوشانه مورد
انتقاد قرار می دهد.
الف
·
جان لاک
در آثار خود از موضع ماتریالیستی فرمولبندی های سستی ارائه داده بود که گویا ایده
ها (ادراکات، تصورات و مفاهیم) ابژکت (موضوع) مستقیم دانش و شناخت در شعور ما هستند.
·
(جان لاک، «راجع به فهم
انسانی» IV ، فصل 1 ، ص 1)
ب
·
برکلی این
نظریه را مورد تأیید قرار می دهد و بعد نتایج زیر را از آن می گیرد:
1
·
همه
ابژکت ها فقط در شعور ما وجود دارند.
2
·
وجود به معنی ادراک
است.
·
(برکلی، «راجع به اصول شناخت انسانی»، I ، ص 111)
ت
·
بدین
طریق کلیت واقعیت عینی به تلنباری آشفته و درهم برهم از مضامین شعور مبدل می شود و
برای شناخت وظیفه ای جز نظم و ترتیب بخشیدن به آنها باقی نماند.
2
دیوید هیوم (1711
ـ 1776)
فیلسوف،
اقتصاددان و تاریخدان
از نمایندگان
برجسته روشنگری انگلستان
از اقتصاددان ما
قبل اقتصاد کلاسیک
معلم کانت و از
دوستان و همفکران آدام اسمیث
·
دیوید هیوم
هم از همان موضع ایدئالیسم ذهنی آغاز بکار می کند.
الف
·
به نظر
هیوم نیز کلیه مضامین شعور از تجربه حسی ناشی می شوند.
ب
·
هیوم اما
بر خلاف برکلی (که بنظرش همه چیز ایده اند و بس) میان افکار و یا تصورات و برداشت
ها (ادراکات) تفاوت قایل می شود.
1
·
بنظر
هیوم، برداشت ها (ادراکات) عبارتند از عوامل بی واسطه و لذا نیرومند و پرنفوذ.
2
·
افکار و
تصورات اما فقط تصاویر برداشت ها هستند و لذا ضعیف و کم نفوذند.
3
·
کلیه افکار بر ادراکات بی واسطه مبتنی اند.
4
·
اگر قرار
بر این باشد که مفاهیم ما دارای معنی باشند، پس باید برای ادراکات ما شالوده ای
نشان داده شود.
5
·
اگر
انطباق مفهومی با ادراکی را نتوان نشان داد، این به آن معنی خواهد بود که مفهوم
مورد نظر بی معنی و بیهوده است و واژه ی حاوی مفهوم، ترکیبی از اصوات توخالی است.
·
(هیوم، «بررسی ئی راجع به
فهم انسانی»، II )
6
·
این
نظریه بعدها منبع تئوریکی مستقیم «تئوری معنی» و «اصل تصدیق» نئوپوزیتیویستی می شود.
·
مراجعه
کنید به پوزیتیویسم، نئوپوزیتیویسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری.
7
·
از نظرات
هیوم ضرورتا این نتیجه حاصل می آید که کلیه مفاهیمی که عام را منعکس می کنند، بی
معنی اند، زیرا برای عام نمی توان ادراکی را نشان داد.
8
·
بنظر
هیوم، شناخت عبارت است از پیوند دادن مضامین شعور، البته این پیوند دادن طبق قواعد
معینی که از روابط میان تصورات ناشی می شوند، صورت می گیرد.
9
·
هیوم این
روابط را به شرح زیر طبقه بندی می کند:
الف
·
بخشی از این
روابط غیرقابل فهم اند.
ب
·
بخشی از
این روابط اما قابل فهم اند.
روابط غیرقابل
فهم
·
روابط غیرقابل
فهم را روابط ایده ها و الهام ها تشکیل می دهند.
·
این
روابط از مقایسه اندیشه ها در ضمیر آدمی پدید می آیند و موضوع هندسه، جبر و حساب هستند
و ببرکت کردوکار خالص فهم کشف می شوند.
روابط قابل
فهم
·
روابط قابل فهم، اما برعکس، موضوع فاکت اند و غیرقابل
اطمینان اند.
·
چون از دانش
تجربی ناشی می شوند.
·
(هیوم، «بررسی ئی راجع به
فهم انسانی»، IV )
10
·
هیوم
برای معارف ریاضی ـ منطقی اعتبار و اطمینان مستقل از تجربه قایل می شود و در این
مورد به عنوان پیشاهنگ مستقیم «نئوپوزیتیویسم» نمودار
می گردد.
11
·
بنظر
هیوم، پیوند دادن فاکت ها مبتنی است بر رابطه علت و معلولی.
·
چون ما تنها
ببرکت این تصور، می توانیم از بدیهیت حافظه و حواس خود فراتر رویم.
12
·
رابطه
علت و معلولی را اما نمی توان ببرکت تفکر درک کرد.
·
چون تفکر
از دانش تجربی نشئت می گیرد، یعنی نتیجه عادت ما ست.
13
·
بنظر
هیوم، شناخت حقیقی به ریاضیات مستقل از تجربه محدود می شود.
·
در عرصه
های دیگر فهم انسانی ضعیف است.
14
·
عشق به
دانش و پژوهش انسانی را به آخرین «قوای اساسی و اصول» راه نیست، ابدا راه نیست.
·
(هیوم، «بررسی ئی راجع به
فهم انسانی»، IV )
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر