۱۳۹۱ آبان ۲۸, یکشنبه

تمرین تفکر مفهومی (99)

سعدی
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص 116 )  
چه خوش گفت، بهلول فرخنده خوی
چو بگذشت بر عارفی جنگجوی:
« گر این مدعی دوست بشناختی
به پیکار دشمن نپرداختی»   
تحلیلی از شین میم شین


·        منظور سعدی از از این پیش شرط تسلیم چیست؟

·        چرا باید شناخت دوست موجب دست برداشتن از مقاومت و مبارزه گردد و به و خلع سلاح داوطلبانه خود و تسلیم بیانجامد؟

·        ما باید دلیلی بر این ادعای شیخ شیراز بیابیم.

الف

·        شاید از دیدگاه سعدی «دل» خیر و شر، حق و باطل هر دو «در دست او، یعنی دوست کذائی است.»
·        فقط در این صورت است، که دیگر دلیلی بر مقاومت و مبارزه طبقاتی باقی نمی ماند.
·        خود دوست اگر صلاح بداند، دل سنگ تیمور لنگ را هم نرم می کند تا دختربچگان خلق را که از خانواده ها می کند و با خود به اسارت می برد، مورد بدرفتاری قرار ندهد.

ب

·        شاید شیخ شیراز تئوری تسلیم خود را بر مبنای جزم «مشیت الهی» توجیه نظری کند:
·        بنا بر این جزم (دگم)، در هستی طبیعی و اجتماعی و فکری از قانونمندی های عینی خبری نیست.
·        حتی برگی از درختی نمی افتد، مگر به اراده الهی.

·        فقط در این صورت است، که دیگر تسلیم و مقاومت و مبارزه بنی بشر کشک خواهد بود.
·        بنابرین، شناخت دوست، یعنی باور پیگیر به جزم «مشیت الهی» همان و آتش بس و تسلیم در مقابل دشمن همان.

ت
گر این مدعی دوست بشناختی
به پیکار دشمن نپرداختی

·        این تئوری تسلیم سعدی و بعد حافظ اما بلحاظ اسلوبی به چه معنی است؟

·        برای پاسخ به این پرسش باید دیالک تیک مربوطه را پیدا کنیم و ببینیم که شیخ شیراز چه رفتاری با آن دارد.
·        سعدی در این بیت کدام دیالک تیک ها را بسط و تعمیم می دهد؟

1

·        سعدی از سوئی دیالک تیک دوست و دشمن را بسط و تعمیم می دهد و شناخت دوست از سوی مدعی را دلیل کافی برای پرهیز از مقاومت و مبارزه بر ضد دشمن قلمداد می کند.

·        این تئوری اجتماعی سعدی اما به چه معنی است؟

·        این بدان معنی است که سعدی در دیالک تیک دوست و دشمن، میان دوست و دشمن علامت تساوی می گذارد.
·        به عبارت دیگر، اضداد دیالک تیکی را در هم ذوب می کند و فاتحه ای بر دیالک تیکیت دیالک تیک یاد شده می خواند.

·        (دیالک تیکیت را به معنی دیالک تیک وارگی بکار می بریم.)

·        این همان کردوکار همیشگی و هرجائی عرفان است:
·        ذوب اضداد دیالک تیکی در یکدیگر و لغو دیالک تیکیت عینی چیزها، پدیده ها و سیستم ها.

·        وقتی گفتیم که سعدی و حافظ بخش ایراسیونالیستی (خردستیز) عرفان را از آن خود می کنند و متناسب با منافع طبقاتی اشراف بنده دار و فئودال توسعه می دهند، منظورمان همین بود.

2

·        این همان اسلوب فکری ئی است که در قرن بیستم، پیشاهنگان فئودالی ـ بورژوائی ـ «ملی» ضد انقلاب بورژوائی سفید دربار محمد رضا شاه، تحت عناوین خر رنگ کن موسوم به «سازمان فدائیان خلق»، «سازمان مجاهدین خلق» و امثالهم در شعار چپنمای عوامفریب «هم استراتژی ـ هم تاکتیک»، «رد تئوری بقاء» و غیره باز هم برای دفاع از ارتجاع و بر ضد پیشرفت اجتماعی به خدمت می گیرند.

3


·        مسعود احمد زاده در جزوه چند صفحه ای خود دیالک تیک استراتژی و تاکتیک را بسان دیالک تیک دوست و دشمن سعدی به خدمت می گیرد و بعد درست بسان عارفی خردستیز دو قطب متضاد آن را در هم ذوب می کند و از تساوی آندو سخن می گوید:
·        جنگ مسلحانه کذائی به مثابه هم استراتژی ـ هم تاکتیک!
·        استراتژی مساوی است با تاکتیک!

4


·        امیر پرویز پویان نیز بسان عارفی شوریده و بی اعتنا به خرد خارائین پرولتری، دیالک تیک بقا و فنا را به خدمت می گیرد و برای اثباب تئوری طبقاتی ارتجاعی خود، آن را بلافاصله وارونه می سازد و نقش تعیین کننده را از آن فنا قلمداد می کند:
·        رد تئوری بقا معنائی جز تقدم قائل شدن به فنا در مقابل بقا و وارونه کردن دیالک تیک بقا و فنا ندارد.
·        تئوری امیر پرویز پویان نیز به ایراسیونالیسم (خردستیزی) متعفن عرفان سرشته است.

پ
گر این مدعی دوست بشناختی
به پیکار دشمن نپرداختی

·        سعدی از سوی دیگر دیالک تیک وحدت و مبارزه اضداد را به شکل دیالک تیک تسلیم و مقاومت بسط و تعمیم می دهد.
·        بعد بلافاصله آن را وارونه می سازد، نقش تعیین کننده را از آن وحدت (تسلیم) جا می زند و منکر ضرورت مبارزه (مقاومت) می گردد.

·        می توان گفت که سعدی دیالک تیک عینی وحدت و مبارزه (دیالک تیک تسلیم و مقاومت) را به شکل دیالک تیک همه چیز و هیچ بسط و تعمیم می دهد.
·        بدین طریق، وحدت (تسلیم) همه چیز قلمداد می شود و مقاومت و مبارزه هیچ.

·        همین شیوه رفتار را امیر پرویز پویان با دیالک تیک فنا و بقا در پیش می گیرد:
·        او هم دیالک تیک فنا و بقا را به شکل دیالک تیک همه چیز و هیچ بسط و تعمیم می دهد.

·        مسعود احمد زاده هم دیالک تیک تاکتیک و استراژی را به شکل دیالک تیک همه چیز و هیچ بسط و تعمیم می دهد.
·        این همان اسلوب ضد دیالک تیکی دیرآشنای عرفان لاابالی و خردستیز است.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر