سعدی
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص 116 )
چه خوش گفت،
بهلول فرخنده خوی
چو بگذشت بر
عارفی جنگجوی:
« گر این مدعی دوست بشناختی
به پیکار دشمن
نپرداختی»
تحلیلی از شین میم شین
·
منظور سعدی از از این پیش شرط تسلیم چیست؟
·
چرا باید شناخت دوست موجب دست برداشتن از مقاومت و مبارزه گردد
و به و خلع سلاح داوطلبانه خود و تسلیم بیانجامد؟
·
ما باید دلیلی بر این ادعای شیخ شیراز بیابیم.
الف
·
شاید از دیدگاه سعدی «دل» خیر و شر، حق و باطل هر دو «در
دست او، یعنی دوست کذائی است.»
·
فقط در این صورت است، که دیگر دلیلی بر مقاومت و مبارزه طبقاتی
باقی نمی ماند.
·
خود دوست اگر صلاح بداند، دل سنگ تیمور لنگ را هم نرم می
کند تا دختربچگان خلق را که از خانواده ها می کند و با خود به اسارت می برد، مورد بدرفتاری
قرار ندهد.
ب
·
شاید شیخ شیراز تئوری تسلیم خود را بر مبنای جزم «مشیت الهی»
توجیه نظری کند:
·
بنا بر این جزم (دگم)، در هستی طبیعی و اجتماعی و فکری از قانونمندی
های عینی خبری نیست.
·
حتی برگی از درختی نمی افتد، مگر به اراده الهی.
·
فقط در این صورت است، که دیگر تسلیم و مقاومت و مبارزه بنی
بشر کشک خواهد بود.
·
بنابرین، شناخت دوست، یعنی باور پیگیر به جزم «مشیت الهی»
همان و آتش بس و تسلیم در مقابل دشمن همان.
ت
گر این مدعی
دوست بشناختی
به پیکار دشمن
نپرداختی
·
این تئوری تسلیم سعدی و بعد حافظ اما بلحاظ اسلوبی به چه
معنی است؟
·
برای پاسخ به این پرسش باید دیالک تیک مربوطه را پیدا کنیم
و ببینیم که شیخ شیراز چه رفتاری با آن دارد.
·
سعدی در این بیت کدام دیالک تیک ها را بسط و تعمیم می دهد؟
1
·
سعدی از سوئی دیالک تیک دوست و دشمن را بسط و تعمیم می دهد
و شناخت دوست از سوی مدعی را دلیل کافی برای پرهیز از مقاومت و مبارزه بر ضد دشمن
قلمداد می کند.
·
این تئوری اجتماعی سعدی اما به چه معنی است؟
·
این بدان معنی است که سعدی در دیالک تیک دوست و دشمن، میان
دوست و دشمن علامت تساوی می گذارد.
·
به عبارت دیگر، اضداد دیالک تیکی را در هم ذوب می کند و
فاتحه ای بر دیالک تیکیت دیالک تیک یاد شده می خواند.
·
(دیالک تیکیت را به معنی دیالک تیک وارگی بکار می بریم.)
·
این همان کردوکار همیشگی و هرجائی عرفان است:
·
ذوب اضداد دیالک تیکی در یکدیگر و لغو دیالک تیکیت عینی چیزها،
پدیده ها و سیستم ها.
·
وقتی گفتیم که سعدی و حافظ بخش ایراسیونالیستی (خردستیز)
عرفان را از آن خود می کنند و متناسب با منافع طبقاتی اشراف بنده دار و فئودال توسعه
می دهند، منظورمان همین بود.
2
·
این همان اسلوب فکری ئی است که در قرن بیستم، پیشاهنگان فئودالی
ـ بورژوائی ـ «ملی» ضد انقلاب بورژوائی سفید دربار محمد رضا شاه، تحت عناوین خر
رنگ کن موسوم به «سازمان فدائیان خلق»، «سازمان مجاهدین خلق» و امثالهم در شعار
چپنمای عوامفریب «هم استراتژی ـ هم تاکتیک»، «رد تئوری بقاء» و غیره باز هم برای
دفاع از ارتجاع و بر ضد پیشرفت اجتماعی به خدمت می گیرند.
3
·
مسعود احمد زاده در جزوه چند صفحه ای خود دیالک تیک استراتژی و
تاکتیک را بسان دیالک تیک دوست و دشمن سعدی به خدمت می گیرد و بعد درست بسان عارفی
خردستیز دو قطب متضاد آن را در هم ذوب می کند و از تساوی آندو سخن می گوید:
·
جنگ مسلحانه کذائی به مثابه هم استراتژی ـ هم تاکتیک!
·
استراتژی مساوی است با تاکتیک!
4
·
امیر پرویز پویان نیز بسان عارفی شوریده و بی
اعتنا به خرد خارائین پرولتری، دیالک تیک بقا و فنا را به خدمت می گیرد و برای اثباب
تئوری طبقاتی ارتجاعی خود، آن را بلافاصله وارونه می سازد و نقش تعیین کننده را از
آن فنا قلمداد می کند:
·
رد تئوری بقا معنائی جز تقدم قائل شدن به فنا در مقابل بقا
و وارونه کردن دیالک تیک بقا و فنا ندارد.
·
تئوری امیر پرویز پویان نیز به ایراسیونالیسم (خردستیزی)
متعفن عرفان سرشته است.
پ
گر این مدعی
دوست بشناختی
به پیکار دشمن
نپرداختی
·
سعدی از سوی دیگر دیالک تیک وحدت و مبارزه اضداد را به شکل دیالک
تیک تسلیم و مقاومت بسط و تعمیم می دهد.
·
بعد بلافاصله آن را وارونه می سازد، نقش تعیین کننده را از
آن وحدت (تسلیم) جا می زند و منکر ضرورت مبارزه (مقاومت) می گردد.
·
می توان گفت که سعدی دیالک تیک عینی وحدت و مبارزه (دیالک
تیک تسلیم و مقاومت) را به شکل دیالک تیک همه چیز و هیچ بسط و تعمیم می دهد.
·
بدین طریق، وحدت (تسلیم) همه چیز قلمداد می شود و مقاومت و مبارزه
هیچ.
·
همین شیوه رفتار را امیر پرویز پویان با دیالک تیک فنا و
بقا در پیش می گیرد:
·
او هم دیالک تیک فنا و بقا را به شکل دیالک تیک همه چیز و
هیچ بسط و تعمیم می دهد.
·
مسعود احمد زاده هم دیالک تیک تاکتیک و استراژی را به شکل دیالک
تیک همه چیز و هیچ بسط و تعمیم می دهد.
·
این همان اسلوب ضد دیالک تیکی دیرآشنای عرفان لاابالی و
خردستیز است.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر