مناسبات تولیدی ـ نیروهای مولده
اثری از مارکوس هانه
2
پروفسور دکتر گونتر هیدن
برگردان شین میم شین
1
·
مناسبات تولیدی عبارت
است از سیستمی از مناسبات اجتماعی که انسان ها
ـ بطور اوبژکتیف ـ در روند تولید برقرار می سازند.
الف
·
انسان ها
به قول انگلس، «تنها از طریق شیوه معینی از
همکاری و مبادله متقابل کردوکار خود تولید می
کنند.
ب
·
انسان ها
برای تولید، مناسبات و روابطی را با یکدیگر
برقرار می سازند و تنها در این روابط و مناسبات اجتماعی است که تأثیرگذاری بر
طبیعت جامه عمل می پوشد، یعنی تولید انجام می یابد.»
ت
·
مناسبات تولیدی در هر
نظام اجتماعی، کل واحدی را تشکیل می دهد که خصلت و حرکت آن بوسیله بخش های بنیادی و روابط ساختاری ماهوی میان این بخش ها تعیین می شود.
I
اجزای متشکله مناسبات تولیدی
·
مناسبات تولیدی شامل
عوامل زیرین می شود:
1
·
روابط
انسان ها در روند تولید و قبل از همه، مناسبات مالکیت.
2
·
مناسبات
مبادله ی کردوکارها.
3
·
همکاری.
4
·
تقسیم
کار.
5
·
جایگاه و
روابط میان گروه های اجتماعی و طبقات مختلف در تولید.
6
·
مناسبات
توزیع.
*****
·
مناسبات مالکیت در تمامت
مناسبات تولیدی نقش تعیین
کننده و اصلی را به عهده دارد.
الف
·
مناسبات مالکیت نشان می
دهد که وسایل تولید از آن کیست.
ب
·
مناسبات مالکیت نحوه و نوع
وحدت مولدین با وسایل تولید را، یعنی نوع مناسبات تولیدی را تعیین می کنند.
ت
·
مناسبات مالکیت مسلط،
تعیین کننده خصلت کلی فرماسیون اجتماعی مربوطه
است.
پ
·
هر تغییر بنیادی در مناسبات
اجتماعی مستلزم تغییر بنیادی در مناسبات مالکیت بر وسایل تولید است.
ث
·
مناسبات تولیدی ـ بمثابه
مناسبات بنیادی هر جامعه ـ همزمان فرم حرکت اجتماعی نیروهای
مولده را تشکیل می دهد و در جامعه طبقاتی خصلت
طبقاتی دارد.
· (میان مناسبات تولیدی و نیروهای مولده رابطه دیالک تیکی فرم و محتوا برقرار است.
·
به عبارت
دیگر، دیالک تیک مناسبات تولیدی و نیروهای مولده
به معنی بسط و تعمیم دیالک تیک فرم و محتوا ست.
· دیالک
تیک فرم و محتوا به خطه ماتریالیسم دیالک تیکی تعلق دارد و دیالک تیک مناسبات
تولیدی و نیروهای مولده به خطه ماتریالیسم تاریخی.
· یعنی
اولی عامتر و فراگیرتر و کلی تر از دومی است.
·
منظور از
بسط و تعمیم، یعنی گذار از عام (کل هستی) به خاص (جامعه) است. مترجم)
ج
·
مناسبات تولیدی مناسبات
اوبژکتیف (عینی) و مادی اند.
· (اوبژکتیف یعنی مستقل از انسان ها و اراده و میل و
هوس آنها بودن.
· مادی یعنی
وجود واقعی ـ عینی داشتن.
· مادی ضد
دیالک تیکی فکری است.
·
مادی
قلمداد کردن مناسبات تولیدی را ما مدیون لنین
هستیم.
·
مناسبات
تولیدی علیرغم اینکه به دیده نمی گذرد، وجود عینی دارد. مترجم)
3
·
فرم اجتماعی و تاریخی ـ مشخص مناسبات
تولیدی بسته به سطح توسعه نیروهای مولده
تعیین می شود.
4
·
مناسبات تولیدی نیز ـ بنوبه
خود ـ بر نیروهای مولده تأثیر پیش برنده و یا
بازدارنده اعمال می کند.
· (اینجا هم سخن از تأثیر فرم بر محتوا ست، اگرچه نقش تعیین کننده در دیالک تیک فرم و محتوا، از آن محتوا ست، ولی فرم هرگز هیچ واره و هیچ کاره نیست.
·
نقش
تعیین کننده در دیالک تیک مناسبات تولیدی و نیروهای
مولده از آن نیروهای مولده است.
·
این اما
بدان معنی نیست که مناسبات تولیدی ـ بمثابه فرم
ـ در نیروهای مولده ـ بمثابه محتوا ـ متقابلا
تأثیر نگذارد.
·
در هیچ دیالک تیکی قطب منفعل و هیچکاره و بی بو و خاصیت وجود ندارد. مترجم)
5
·
توسعه
جامعه بشری دو فرم اصلی از مناسبات تولیدی را به خود دیده است:
الف
·
مناسبات
تولیدی مبتنی بر همکاری و کمک متقابل، که بر مالکیت
اجتماعی بر وسایل تولید استوار است.
ب
·
مناسبات تولیدی
مبتنی بر استثمار و ستم بر مردم از سوی اقلیت بلحاظ اقتصادی و سیاسی حاکم، که بر مالکیت خصوصی بر وسایل تولید استوارند.
6
·
در فاصله
میان این دو فرم اصلی مناسبات تولیدی، مناسبات
گذار از یکی به دیگری نیز وجود داشته اند.
7
·
بر بنیان
مناسبات تولیدی حاکم در توسعه تاریخی جامعه بشری پنج نوع اصلی از مناسبات تولیدی، به شرح زیر وجود داشته است:
الف
·
همبود اولیه (جامعه اشتراکی اولیه)
ب
·
برده داری
ت
·
فئودالیسم
پ
·
سرمایه داری
ج
·
سوسیالیسم و کمونیسم.
8
·
هر شیوه تولیدی از وحدت دیالک تیکی نیروهای
مولده و مناسبات تولیدی تشکیل می یابد.
مراجعه
کنید به شیوه تولید، نیروهای مولده در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر