آب در خوابگه مورچگان (8)
لیبرال ها و ماجرای گاندی
سودابه مهاجر
(سه شنبه ۱۵ دی ۱۳۸٨)
سرچشمه:
مجله هفته
http://www.hafteh.de
تحلیلی از یدالله سلطان پور
تز هفتم حضرات «لیبرال
وطنی»
تولید خشونت از طریق گفتمان زمینه های روانی و اجتماعی
اعمال خشونت را فراهم می کند.
·
کشفیات تئوریکی «لیبرال» های وطنی واقعا شنیدنی اند:
1
تولید خشونت از طریق گفتمان
·
این مفهوم حضرات به چه معنی است؟
·
منظور آنها شاید این باشد که در جامعه با بحث راجع به خشونت،
یعنی در بهترین حال، با مشروع و مجاز دانستن استفاده از خشونت برای نیل به اهداف و
آماج های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، خشونت پدید می آید.
·
به زبان ساده، مولد خشونت، گفتمان خشونت است.
·
به عبارت روشن تر، اگر استفاده از شیوه های قهرآمیز در عالم
تئوری مطلقا بی اعتبار گردد، در جامعه دیگر از خشونت و زور و قهر خبری نخواهد بود.
·
ممنوع اعلام کردن گفتمان خشونت به تشکیل جامعه ای مسالمت آمیز
منجر خواهد شد.
2
تولید خشونت از طریق گفتمان
·
بدین طریق، دلیل استفاده رژیم از شیوه های سرکوب و خفقان و
شکنجه و آزار و اعدام نه در طبیعت طبقاتی آن رژیم، بلکه در گفتمان خشونت است.
·
اگر طبقه حاکمه قبلی و یا فعلی، باور به خشونت نمی داشتند،
کسی را مورد بازجوئی و ارعاب و سرکوب و آزار و اعدام قرار نمی دادند.
3
تولید خشونت از طریق گفتمان
·
حضرات با این نظرات، بلحاظ فلسفی چه می کنند؟
·
می توان با چشم بسته تشخیص داد که «لیبرال» های شسته ـ
روفته وطنی، دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور) را به شکل دیالک تیک خشونت و گفتمان
بسط و تعمیم می دهند و نقش تعیین کننده را از آن روح (گفتمان) می دانند.
4
تولید خشونت از طریق گفتمان
·
این اما بلحاظ جهان بینی به معنی تقدم قائل شدن به روح (شعور) در دیالک
تیک ماده و روح (وجود و شعور) است.
·
این به معنی پیروی از جهان بینی ایدئالیستی در اوایل دهه
دوم قرن بیست و یکم است:
·
روح خالق ماده است:
·
گفتمان خشونت، مولد خشونت است.
·
این همان جهان بینی مذهبی طبقه حاکمه است.
·
بدین طریق، می توان به این نتیجه رسید که « لیبرال» های
وطنی بلحاظ جهان بینی کمترین فرقی با طلاب و فقهای حوزه علمیته قم و قرآن خوان های
قبرستان های دهات ایران و افغانستان ندارند.
5
تولید خشونت از طریق گفتمان
·
این شیوه استدلال حضرات اما ضمنا به معنی وارونه کردن دیالک
تیک علت و معلول است.
·
بزعم حضرات، گفتمان خشونت علت پیدایش خشونت می شود.
·
اما واقعیت این است که گفتمان خشونت ثانوی بوده و نه اولین.
·
خشونت مادی و عینی در جامعه بوده که در آئینه ضمیر انسان ها
منعکس شده و مفهوم خشونت تشکیل یافته است.
·
سیلی و مشت و لگد و و شلاق و شکنجه و آزار و اعدام مورد
تجرید منطقی قرار گرفته و مفهوم خشونت تشکیل یافته است و نه بر عکس.
6
تولید خشونت از طریق گفتمان زمینه های روانی و اجتماعی
اعمال خشونت را فراهم می کند.
از کرامات شیخ ما چه عجب:
پنجه را باز کرد و گفت:
«وجب!»
·
مغز هر اندیشنده ای با شنیدن این استدلالات جاهلانه درجا یخ
می زند:
·
زمینه های روانی و اجتماعی اعمال خشونت بوسیله خشونتی فراهم
می آید که ببرکت گفتمان خشونت تولید شده باشد.
·
جل الخالق!
·
چه رهبرانی نصیب ملت ایران شده است!
7
تولید خشونت از طریق گفتمان زمینه های روانی و اجتماعی
اعمال خشونت را فراهم می کند.
·
این ادعای حضرات بلحاظ فلسفی به چه معنی است؟
·
این بدان معنی است که خشونت موجد زمینه های اجتماعی و روانی
اعمال خشونت است.
·
به این می گویند وارونه سازی مطلق دیالک تیک علت و معلول:
·
بزعم فضلای «لیبرال» وطنی، معلول موجب پیدایش علت می شود.
·
خشونت موجد تشکیل زمینه های اجتماعی و روانی اعمال خشونت می
شود.
·
حال به جای خشونت فحشا را بگذاریم و به تماشای نتیجه منطقی
لیبرالی بنشینیم:
·
فحشا که حتما به دلیل گفتمان فحشا اشاعه می یابد، موجد
فراهم آمدن زمینه های اجتماعی و روانی فحشا می شود.
·
دیگر فقر مادی و معنوی (زمینه های اجتماعی و روانی) نیستند
که دختران و زنان طبقات بی خانمان را به خودفروشی علیرغم خطر ابتلا به بیماری های
جنسی و ایدز و بی آبروئی وامی دارد، بلکه برعکس، گفتمان فحشا ست که زمینه های مادی
و معنوی فحشا را پدید می آورد.
·
بهتر از این و صریحتر از این نمی توان جهان بینی ارتجاعی و
ضد علمی ایدئالیستی را تبلیغ کرد.
خوش به حال ملتی که اندیشمندانی از این دست برایش پرورده
اند.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر