۱۳۹۱ مهر ۱۲, چهارشنبه

پای منبر بزرگان (45)


آب در خوابگه مورچگان (3)
 لیبرال ها و ماجرای گاندی
سودابه مهاجر
(سه شنبه ۱۵ دی ۱۳۸٨)
سرچشمه:
مجله هفته
http://www.hafteh.de
تحلیلی از  یدالله سلطان پور
  
فرمایشات «لیبرال های وطنی»
(برای نمونه نگاه کنید به آثار ن. احمدی خراسانی، ک. علمداری،  ع. سحر خیز، ف. ن نگهدار)
خمیره جنبش ضد خشونت امروزی ایشان البته از یک دهه پیش ور آمده بود.
بیش از ده سال است که لیبرال های ایرانی همانند صفحه خط افتاده ای این اوراد را تکرار می کنند:
انقلاب نوعی تهاجم است برای تغییر بر مبنای منطق خشونت و نه گفتگو و احترام به حقوق مخاطب خود.
در انقلاب خشونت هست چون بر مبنای احترام و گفتگو استوار نیست.
انقلاب ماشین دولت را تخریب می کند، سیستم را به هم می زند و به این ترتیب خشونت را انتشار می دهد.
انقلاب یک سلطه مبتنی بر خشونت و بیگانه با فرایندهای مدنی ست.
حکومت هائی که از انقلاب بیرون می آیند، چون محصول اعمال خشونت هستند، خودشان گفتمان خشونت در جامعه را گسترش می دهند.
خشونت در جامعه محصول گفتمان خشونت است.
تولید خشونت از طریق گفتمان زمینه های روانی و اجتماعی اعمال خشونت را فراهم می کند و...

تز اول حضرات «لیبرال ایرانی»
انقلاب نوعی تهاجم است برای تغییر بر مبنای منطق خشونت و نه گفتگو و احترام به حقوق مخاطب خود.

1
·        قبل از همه، باید گفت که ما از مفهوم «لیبرال های ایرانی» دل خوشی نداریم.
·        طیف راست ایرانی همانقدر لیبرال هستند، که بورژوازی واپسین مستبد و خونریز و متجاوز کشورهای متروپول، نئولیبرال است.

·        مفاهیم لیبرال و نئولیبرال مفاهیمی توخالی و بی محتوا هستند و فقط به درد عوامفریبی می خورند.

·        مفهوم «نئولیبرالیسم» را ایدئولوگ های امپریالیسم اختراع کرده اند، تا انتقاد از نظام سرمایه داری را کم رنگ تر سازند.
·        این ترفند امپریالیستی ظاهرا حاصلخیز و بارآور بوده است:
·        امروزه همه صرفا و با افاده فروشی روشنفکرمآبانه، به انتقاد از فرم نئولیبرالی سرمایه داری بسنده می کنند و سرمایه داری بطور کلی را، یعنی سرمایه داری به مثابه یک فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی را  به حال خود رها می سازند.
·        انگار سرمایه داری ـ فی نفسه ـ ایرادی ندارد.
·        ایراد فقط در فرم نئولیبرالی سرمایه داری است.

2
   
·        ما باید تئوری انقلاب را مستقلا و مفصلا مورد بحث قرار دهیم.
·        اکنون به تعریف مختصری از انقلاب اکتفا می ورزیم:
·        «انقلاب عبارت است از تحول کیفی بنیادی جامعه بمثابه یک کل.
·        انقلاب عبارت است از تحول کیفی بنیادی پدیده های اجتماعی مهم منفرد.
·        انقلاب یکی از فازها و فرم های توسعه بالنده جامعه است.»

·        مراجعه کنید به انقلاب در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
   
·        از این تعریف به عیان دیده می شود که انقلاب یک تحول کیفی بنیادی بالنده کل جامعه و یا یکی از پدیده های اجتماعی مهم منفرد، مثلا علم و فن است.

·        مراجعه کنید به انقلاب فنی، انقلاب صنعتی، انقلاب علمی و فنی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

·        تحول کیفی بنیادی، جامعه را بلحاظ ماهوی به پله توسعه بالاتری ارتقا می دهد و ماهیت جامعه عبارت است از مناسبات تولیدی آن که در پیوند دیالک تیکی با نیروهای مولده قرار دارد.
·        از این رو ست که مارکس و انگلس در مانیفست، توسعه و تکثیر سریع نیروهای مولده جامعه را از مهمترین وظایف طبقه کارگر پیروزمند می شمارند.

·        اکنون نظری به تز اول حضرات «لیبرال ایرانی» بیندازیم : 

تز اول حضرات «لیبرال ایرانی»
انقلاب نوعی تهاجم است برای تغییر بر مبنای منطق خشونت و نه گفتگو و احترام به حقوق مخاطب خود.

·        آنچه در تز اول عمده و مطلق می شود، عبارت است از فرم نمودین یک حرکت اجتماعی، ضمن بی اعتنائی مطلق به محتوای ماهوی آن.
·         بنا بر تعریف دایرة المعارفی، فرم نمودین انقلاب اصلا تعیین کننده نیست.
·        اگر ارتجاع مقاومت بخرج ندهد، گذار انقلابی از فرماسیون اجتماعی کهنه به نو می تواند «با گفتگو و احترام به حقوق مخاطب» هم صورت گیرد.
·        فرم قهرآمیز و یا مسالمت آمیز انقلاب برای نیروهای مترقی اهمیت درجه اول ندارد.
·        حضرات «لیبرال ایرانی» ـ در بهترین حالت ـ فرمالیست تشریف دارند.
·        آنها فرم نمودین انقلاب را مطلق می کنند، تا بر محتوای ماهوی آن سرپوش نهند.
·        آنگاه این توهم پیش می آید که گویا نیروهای انقلابی مشتی خونخوار و خشونت طلب هستند.
·        اتفاقا برعکس، توده های مولد و زحمتکش ترجیح می دهند که حتی خون از دماغ حتی جلادی ریخته نشود.
·        توده های مولد و زحمتکش خود سازنده تأسیسات اجتماعی بوده اند و مخالف سرسخت تخریب و خشونت و جنگ و کشتار اند.
·        اعمال قهر به آنها تحمیل می شود و لاغیر.

مراجعه کنید به دیالک تیک فرم نمودین ـ محتوای ماهوی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر