۱۳۹۱ مهر ۳۰, یکشنبه

سیری در جهان بینی دکتر علی شریعتی (3)

دکتر شریعتی 

وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغ ها می کند، 
پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه می شود. 
دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست، اسراف محبت است.
 
·        کلاغ از کبوتر چیزی کمتر ندارد و کرکس از بلبل.

·        خدمات کلاغ و کرکس به طبیعت کمتر از خدمات کبوتر و بلبل نیست.
·        بدون کرکس و کلاغ، طبیعت به گندابی تعفن انگیز بدل می شود، به همان سان که جامعه بدون رفتگر و دیگر زحمتکشان یدی و فکری.

·        این حقیقت امر مهم را می توان حتی از سهراب سپهری شاعر پرسید:

      گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد؟
   ز چه رو در قفس هیچکسی کرکس نیست؟
  (نقل به مضمون)

·        جانوران ماهیتا به همان اندازه برابرند که انسان ها.

·        شریعتی علیه الرحمه دچار کژ اندیشی و کژ داوری تأسف انگیزی بوده اند.

·        برخی از طرفداران ایشان هم برای آدولف هیتلر تبلیغ می کنند که بشریت را به نژاد عالی از جنس خود و نژاد پست از جنس توده های مولد و زحمتکش تقسیم می کرد و شش میلیون کودک و نوجوان و پیر و بیمار را در داخل کشور،  پس از کشیدن شیره جان شان ـ بسان هیزم خشک ـ در کوره می سوزاند و شصت ملیون نفر را در خارج ـ در خانه و کارخانه، مدرسه و مزرعه شان ـ نیست و نابود می ساخت.

·        همه انسان ها بدون استثناء برابر از مادر زاده می شوند و لایق دوست داشتن و دوست داشته شدن اند.
·        جلاد حتی جلاد مادر زاد نیست، بلکه پرورده جامعه جلاد پرور است.

·        جلاد هم لایق دوست داشته شدن است، بسان   هر عضو به اصطلاح «شریف» جامعه و جهان که نان خود را در خون همنوعانش ترید می کند و به روی خود نمی آورد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر