۱۳۹۱ مهر ۲۲, شنبه

چاله ها و چالش ها (236)

تواب سازی به شیوه ی توده ای ها
خدامراد فولادی
 سرچشمه:
مجله هفته
http://www.hafteh.de
 ربابه

·        من تصمیم نداشتم به یاوه های خدامراد عزیز واکنش نشان دهم.

·        ولی استثنائا بخش اعظم این نوشته ایشان را خواندم تا ببینم به ایرادات تئوریک من و حسن بیچاره که کلی زحمت به خود داده بود، چه پاسخی داده اند.
·        چون ضمن حواله کردن فحش های آبدار به شخص من، وعده پاسخ به تحلیل حسن از نظرات شان داده بودند.

1
·        این نوشته خدامراد اما نشان می دهد که ایشان نه سواد دارند و نه صداقت، اگر مارکس به جای من بود حتما می گفت:
·        «و نه شرم»
·        و استدلال می کرد که شرم یک فضیلت انقلابی است.

الف
·        ایشان سواد ندارند، چون از تاریخ فلسفه و مفاهیم فلسفی بکلی بی خبرند و رضا خسروی را به ناروا متهم به بی خبری می کنند.

ب

 اناکسی مندر ملطی (610 ـ 547 ق. م.)
همراه با تالس و آناکسی منس نماینده اصلی جنبش فلسفی موسوم به روشنگری ایونی و یا فلسفه طبیعت ملطی
جهانتصویر آناکسی مندر
مؤسس تئوری اوولوسیون
از فلاسفه ما قبل سقراطی

·        خدامراد فولادی ظاهرا نه فلسفه طبیعت را که نمایندگان بزرگی از قبیل اناکسی مندر ، تالس و آناکسی منس در یونان باستان داشته، می شناسند و نه از مکتب ایدئالیستی ریشه مندی به نام تله ئولوژی (باور به غایت مندی) پدیده ها و روندها کمترین خبری دارند:

ت
·        من توضیح مختصری راجع به تله ئولوژی تقدیم حضورشان می کنم تا ببینند که رضا خسروی چقدر حق دارند و حقیقت از چه قرار است: 

تله ئولوژی

·        تله ئولوژی یک واژه یونانی است.

 کریستیان ولف (1679 ـ 1754)

·        تله ئولوژی نامی است که کریستیان ولف به آموزش فراگیر، معنوی، ایده ای و بالاخره الهی هدفگذاری  برای هرحرکت و هر توسعه  در جهان داده است. 
·        تله ئولوژی آموزش ایدئالیستی است که نمودهای انطباق، هدفخوانی و آماجگرائی سیستم های آلی را بطرز آنتروپومورفی (انسان واره) جامه عرفان می پوشاند، به هدفگذاری معنوی از قبل مقدر برای چیزها، روندها، سیستم ها و غیره جهان مادی اعتقاد دارد و لذا ساختار و توسعه  واقعیت را نه بطور علی (با تکیه بر دیالک تیک علت و معلول. مترجم)، بلکه بطور غائی، بمثابه نتیجه مشیت ایده هدفگذار غیرمادی می داند.
·        تله ئولوژی بطور اوبژکتیف (عینی) توجیه کننده جهان بینی مذهبی است.

·        تله ئولوژی در فرم های اصلی بیشمار زیر خود نمائی می کند:

1
تله ئولوژی ماورای تجربی (ترانسندنت)

·         تله ئولوژی ترانسندنت، هدفخوانی همه حوادث جهان مادی را ناشی از قوه غیرمادی مؤثر از «خارج» می داند.

الف
تله ئولوژی ماورای تجربی در فلسفه  آناکساگوراس و هراکلیت
 
آناکساگوراس (499 ـ 428 ق. م.)
از ریاضی دانان و فلاسفه ماقبل سقراطی
 مبلغ روشنگری ایونی در آتن

·        آناکساگوراس و هراکلیت نظام و هدفخوانی جهان را ثمره عمل یک قوه جهانی (نوس، لوگوس)  می دانند.

·        (نوس، در آثار آناکساگوراس بمعنی اصل تنظیمگر جهان بکار می رود که ضمنا اولین تبیین فلسفی ـ ماتریالیستی قانونمندی عام حوادث جهان بوده است. مترجم)

ب
تله ئولوژی ماورای تجربی در فلسفه  سقراط

·        سقراط خدا را عالی ترین کارگردان و خرد جهانی می داند که هدفخوانی جهان را تعیین کرده است.


 ت
تله ئولوژی ماورای تجربی در فلسفه  افلاطون

 افلاطون (447 ـ 347 ق. م.)
فیلسوف یونان باستان و از شاگردان سقراط

·        بنظر افلاطون ایده های ماورای جهانی، قوای هدفگذارند و همه چیزها به سوی ایده های خاص خود روانند و همه چیزها تجلی نارسای  ایده های خاص خویش اند و همه چیزها ـ بخصوص ـ بسوی عالی ترین ایده، یعنی نیکی روانند.

پ
تله ئولوژی ماورای تجربی در تئولوژی  مسیحیت

·        در تئولوژی (فقه) مسیحیت، خدا بمثابه عالی ترین و یگانه ترین هدفگذار برای همه حوادث تلقی می شود و هدفخوانی همه چیزها ناشی از خرد کلی الهی دانسته می شود.

2
تله ئولوژی ذاتی (ایماننت)

·        تله ئولوژی ذاتی اما ـ برعکس تله ئولوژی ماورای تجربی ـ اهداف را در خود چیزها نهفته می داند.
·        یعنی چیزها را هدفمند تلقی می کند.
·        بنا بر تله ئولوژی ذاتی چیزها بسته به هوا و هوس و میل غیرعقلائی شان به سوی اهداف معینی سیر می کنند.

الف
تله ئولوژی ذاتی در فلسفه ارسطو

ارسطو (384 ـ 332 ق. م.)

·        در فلسفه ارسطو فرم ذاتی چیزها نقش بسیار مهمی به عهده می گیرد:

1
·         فرم ذاتی چیزها ـ برخلاف ماده بی فرم منفعل ـ اصل محرک، علت و هدف همزمان چیزها ست.

2
·        فرم ذاتی چیزها، قوه درونی چیزها ست!

3
·        فرم ذاتی چیزها، قوه کوشای آماجگرای چیزها ست!
·         
·        مراجعه کنید به انتله شی

4
·        فرم ذاتی چیزها توسعه  و شکوفائی را از وادی امکان به عالم واقعیت عبور می دهد و ماده منفعل را فرم می بخشد.

5
·        هر حادثه ای در طبیعت بنظر ارسطو هدفمند است (حکمتی دارد).

6
·        آخرین و عالی ترین هدف، آماج نهائی هر توسعه  تشکیل فرم محض است.
·        ارسطو فرم محض را خدا می نامد.

ب
تله ئولوژی ذاتی در استوئیسم

·        استوئیست ها ـ بویژه ـ تأکید داشتند که طبیعت برای انسان ها بطور هدفخوان (بنا بر حکمتی) تنظیم شده است
·        (پیرون، سیسه رو)

ت
تله ئولوژی ذاتی در فلسفه اسکولاستیک

·        طرفداران اسکولاستیک هدفخوانی سیستم ها را نتیجه عقل کل الهی (همه دانی خدا) و «هدفمندی الهی» می دانستند که بخاطر انسان ـ بمثابه عالی ترین موجود زمینی ـ صورت گرفته است
·        (دونس اسکوتوس، اوکهام)

پ
تله ئولوژی ذاتی در تومیسم

 توماس فون اکوین (1225 ـ 1274)
 ایتالیائی الاصل و یکی از پرنفوذترین فلاسفه و تئولوگ های تاریخ بوده است.
او از مهمترین فقهای کلیسای کاتولیک و از نمایندگان اصلی فلسفه در قرون وسطی متعالی (اسکولاستیک) محسوب می شود.
میراث معنوی خارق العاده او هنوز هم در نئوتومیسم و نئواسکولاستیک مؤثر است.
کلیسای کاتولیک روم او را جزو قدیسان تلقی می کند.

1
·        توماس فون اکوین برای توضیح اعتقاد مسیحی راجع به ماورای تجربی و ذاتی (ترانسندنس و ایماننس) الهی  بطور اکلکتیکی   آموزش ایده ای افلاطون را با آموزش فرم ارسطوئی پیوند می دهد و اعلام می کند که فرم عبارت است از ایده ای که بوسیله خدا هنگام خلق چیزها به آنها اعطا می شود و چیزها ببرکت فرم در خدا (عالی ترین و خالص ترین فرم ها) سهیم می شود.

2
·        توماس فون اکوین علت غائی را مقدم بر علت مؤثر می داند:

الف
·        بنظر او، هدف علت العلل واقعی را تشکیل می دهد.

ب
·        بدون هدف که علت هر معلول معینی است، چیزی نمی تواند وجود داشته باشد.


ت
·        هدف غائی همه اهداف عبارت است از نیل به کمال الهی

3
·        او در اثبات تله ئولوژیکی خدا، وجود خدا را از هدفخوانی موجود در جهان نتیجه می گیرد.

·        همین نظریه را امروزه می توان در قالب مدرنش در نئوتومیسم باز یافت که همان استدلال دایره وار توماس فون اکوین را بکار می برد:
·        هدفخوانی چیزها ناشی از وجود خدا دانسته می شود و وجود خدا بکمک هدفخوانی چیزها اثبات می شود.
·         
·        ببینید که رضا خسروی چقدر حق دارند.
·        نئوتومیسم یکی از مکاتب فلسفی امپریالیسم است.
·        امپریالیسمی که اختراع رضا خسروی نیست.

·        اما یادآوری یک نکته ناقابل ضرر ندارد که توده ای ها شریف ترین و مظلوم ترین فرزندان کشور ما بوده اند و هستند.

·        فرق توده ای ها با خدامرادان فقط این است که توده ای ها تا مغز استخوان توده ای اند و به خودنمائی و خودبزرگ نمائی تره هم خرد نمی کنند.

·        توده ای ها در تمامت عمر کوتاه خود ستم دیده اند.
·        توده ای ها هرگز آزارشان به موری هم نرسیده است تا بی شرمانه صفت بازجو و شکنجه گر به آنها نسبت داده شود.

·        فلاکت خدامراد این است که چالش فکری را با بازجوئی و شکنجه عوضی می گیرند.

·        خدامراد به دلیل خالی بودن چنته خویش از تئوری رهائی بخش مارکس و انگلس و لنین، به بن بست رسیده اند و به حربه دیرآشنائی متوسل می شوند و عملا قیاس به نفس می فرمایند و فکر می کنند که همه بسان خود ایشان از فرط خودخواهی و خودبزرگ بینی، سودائی جز پوزه بند زدن (به قول ایشان تواب سازی) دگراندیشان ندارند.

   قیاس به نفس 
 اما اسلوب مطمئی برای چالش فکری نیست.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر