۱۳۹۱ آبان ۹, سه‌شنبه

هماندیشی با مهری (1)


سرچشمه:
 صفحه فیس بوک
گوناگون

هنگامي كه دري از خوشبختي به روي ما بسته مي شود،  
دري ديگر باز مي شود. 
ولي ما اغلب چنان به در بسته چشم مي دوزيم كه
درهاي باز را نمي بينيم.
مهری  

مهری
هنگامي كه دري از خوشبختي به روي ما بسته مي شود، دري ديگر باز مي شود.   

·        خوشبختی انتزاعی وجود ندارد.
·        خوشبختی را باید از البسه دست و پاگیر انتزاعی و مجردش بیرون آورد و بدان جامه مشخص پوشاند، تا هم قابل تصور باشد، هم قابل بحث و هم قابل تحقق عملی.
·        در خوشبختی اوبژکتیف (عینی) و نه سوبژکتیف (ذهنی)، نه به خودی خود به روی کسی بسته می شود و نه به خودی خود به روی کسی باز می شود

مهری
ولي ما اغلب چنان به در بسته چشم مي دوزيم كه
درهاي باز را نمي بينيم.

·        این حکم مهری هم بلحاظ فرم فرمولبندی هنرمندانه و ژرف اندیشانه است و هم بلحاظ محتوا، شاهکاری بی نظیر است.

1

·        اما منظور از مفهوم «چشم دوختن بر درهای بسته» چیست؟

·        چشم دوختن بر درهای بسته شاید به معنی در دوران گذشته زیستن باشد.
·        طبقات اجتماعی معینی به دلیل بی فردائی و بی دورنمائی ـ در بهترین حالت ـ در گذشته می زیند و خاطرات گذشته را در ضمیر فرسوده خود مرتب بازتولید و نشخوار می کنند.
·        به قول مهری، با تمام وجود بر درهای بسته زل می زنند.
  
·        این نگرشی ارتجاعی (واپسگرایانه) است و خصیصه اصلی طبقات اجتماعی مرتجع است.

·        شاعری به نام محمدرضا راثی پور در شعری تحت عنوان «شازده» این اندیشه مهری را با تردستی شاعرانه خارق العاده ای تصور و تصویر می کنند:

 غوطه ور در خلسه ای سنگین
می فشارد زانوان را در بغل خاموش
در سر منگش دوار خاطرات دور
منقلی در پیش او خاموش
خفته در خاکسترش وافور
(مراجعه کنید به سیری در شعری از محمدرضا راثی پور (1) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری)

مهری
ولي ما اغلب چنان به در بسته چشم مي دوزيم كه
درهاي باز را نمي بينيم.

·        منظور مهری از مفهوم «درهای باز» چیست؟

1
·        چه مهری بداند و چه نداند، درهای باز، نه درهای بالفعل باز و واقعا باز، بلکه درهای بالقوه باز است.
·        درهائی اند که امکان مادی و معنوی، اوبژکتیف و سوبژکتیف گشایش آنها در بطن جامعه واقعا موجود فراهم آمده است و این امکان باید واقعیت یابد:
·        گذار از امکان به واقعیت!
·        گذار از بالقوه به بالفعل.

·        مراجعه کنید به دیالک تیک امکان و واقعیت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

2
·        درهای باز اما فقط به روی طبقات اجتماعی فردامند و دورنمامند، بالقوه بازند و نه به روی طبقات اجتماعی ارتجاعی.
·        طبقات اجتماعی ارتجاعی از این درهای بالقوه باز وحشت مرگ دارند و تمامت نفرت طبقاتی خود را بسان تفی شب و روز بدان می پاشند.

3
·        درهای بالقوه باز اما نه به خودی خود باز می شوند، نه بدون کلید درخور باز می شوند و نه بدون طبقه اجتماعی گشاینده درهای بالقوه باز، یعنی نه بدون سوبژکت تاریخساز.

مثال اول

·        درهای بالقوه باز و بالفعل بسته ی جامعه سرمایه داری در بطن جامعه فئودالی پدید آمده بود و کلید گشایش این درهای بالقوه باز و بالفعل بسته، هومانیسم، فلسفه روشنگری، فلسفه بورژوائی کلاسیک آلمان و تئوری انقلابات بورژوائی بود که بوسیله ایدئولوگ های بزرگ بشری از قبیل کانت و فیشته و هگل و دیدرو و روبسپیر و هولباخ و دایرة المعارفی های بزرگ  تهیه و سوهانکاری شده بود و در اختیار طبقه بورژوازی به مثابه سوبژکت تاریخی در آن دوره قرار داده شده بود.

·        و سرانجام طبقه اجتماعی موسوم به بورژوازی بود که با رهبری توده های مولد و زحمتکش به دژهای فئودالی یورش برد و درهای بالقوه باز و بالفعل بسته نظام سرمایه داری را به روی بشریت گشود.

مثال دوم

·        اکنون درهای سوسیالیسم بالقوه به روی بشریت باز است و بالفعل، بسته.
·        سوبژکت تاریخی برای گشایش این درهای بالقوه باز و بالفعل بسته، پرولتاریا نام دارد و کلید گشایش این درها مارکسیسم ـ لنینیسم.

 کلام آخر
احسان طبری

·        خوشبختی ـ بسان مائده ای ـ از آسمان نازل نمی شود. 
·        خوشبختی را به قول احسان طبری ـ حکیم پیکارنده توده ها ـ با سه سلاح اعجازگر  کار و پیکار و همبستگی می سازند.
 یاد خروشانش به یاد باد!
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر