سرچشمه:
صفحه فیس بوک
اناس ملکیان
·
کنفوسیوس به سبب سطح نازل توسعه
علم و فن در آن زمان، در سطح چیزها، پدیده ها و سیستم ها پرسه می زند و از حقیقت
قضایا چندان خبر ندارد.
·
نه افتادن برگ در زوال است و نه افتادن میوه در کمال تا برای بنی بشر
سرمشقی باشند.
1
·
درخت یک سیستم سیبرنتیکی
است.
·
اگر قحط آب و باران باشد، برای
حفظ سیستم از گزند تشنگی، به صرفه جوئی سنجیده در آب مبادرت می ورزد:
·
برگ و میوه که سهل است، شاخه
ها و حتی تنه تنومند خود را آبیاری نمی کند، از تشنگی می سوزاند و به مثابه
زیرسیستم های خود خشک می کند تا نوع خود را، یعنی سیستم اصلی را حفظ کند.
2
·
انداختن برگ در پاییز نیزبه این
دلیل است که فونکسیون مندی برگ به پایان می رسد:
الف
·
سیستم های سیبرنتیکی و پویا،
ارگان های فاقد فونکسیون را تغذیه نمی کنند و می اندازند.
ب
·
افتادن دم و امثالهم نیای حیوانی
انسان نیز به همین دلیل بوده است.
·
زمانی که دم فونکسیون خود را در
روند تکامل انسانی از دست می دهد، ارگانیسم از تغذیه آن خودداری می ورزد و می
اندازد.
3
·
وقتی هم که درخت دوره استراحت
زمستانی خود را تدارک می بیند، رشد و رویش را متوقف می سازد و برگ و بار خود را می
اندازد تا هم به تکثیر نوع خود نایل آید (هسته میوه به شکل درختی رشد کند) و هم محصول کردوکار سابق خود را (شاخه ها و برگ ها را) از نو مورد استفاده قرار
دهد (مینیرالیزه و یا نمک واره) کند و در سیکل لایزال زیست، برای بازتولید خود به خدمت گیرد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر